raha_stylinson's Reading List
22 stories
The Red Hills [L.S] by Toomas_28
Toomas_28
  • WpView
    Reads 5,079
  • WpVote
    Votes 631
  • WpPart
    Parts 20
"عزیز من؛ تعداد نامه‌هایی که در خیالم برایت نوشته‌ام از دستم خارج شده. در دهکده‌های دورافتاده سگ پیری‌ست که هرشب رو به روشنایی ماه می‌گرید، من دلتنگی آن سگم. حالم بد است؛ برای من کمی از دست‌هایت را بفرست." آسمان با باران گلوله‌ها تداعی‌گر کابوسی دیرینه مثل آخرین روز‌های بقای زمین بود و پوتین‌هایی که در دریاچه خون قدم می‌گذاشتن، وهمی از نشنیدن و خشک شدن قلم که در اون تپه‌های سرخ از خون، هرگز قوی‌تر از گلوله‌ها نبود و نامه‌هایی که هیچ مقصدی جز جهنم نداشتن؛ مگر این‌که قلم لویی به گریه می‌افتاد.
Requiem for a smile [L.S] by Myname1323
Myname1323
  • WpView
    Reads 2,083
  • WpVote
    Votes 382
  • WpPart
    Parts 35
به من از دور نگاه کن؛ من از نزدیک شکسته‌م. . . هری فکر می‌کنه دنیا خیلی بی معنیه، اون فکر می‌کنه لبخند ها هم پوچن؛ و لویی برای هری یک مرثیه برای شکوفه ی لبخنده.
Blue Cold Room [L.S] by eyasmin
eyasmin
  • WpView
    Reads 1,446
  • WpVote
    Votes 285
  • WpPart
    Parts 6
COMPLETED || BOOK 1 TRAGEDY || - خواب ميبينم اولاي زمستونه، سر و ته توي حياط آويزونم كردن و پاهام رو محكم با يه طناب بستن و دستام رو بريدن. حالا اون مورچه هايي كه توي سرم بودن اومدن بيرون و روي صورتم راه ميرن و من دست ندارم كه پسشون بزنم. Start: 20/05/402 End: 15/06/402 Word Count: 10,000 © : eyasmin
𝙒𝙍𝙀𝘾𝙆𝙀𝘿 | 𝙇.𝙎 by thesamina28
thesamina28
  • WpView
    Reads 156,448
  • WpVote
    Votes 19,976
  • WpPart
    Parts 82
_ولی من لایق خداحافظی بهتری بودم. +هیچکس خداحافظی نمیکنه مگر اینکه دوباره بخواد ببینتت ، بدون خداحافظی رفتم چون دیگه هیچوقت نمیخواستم تا آخر عمرم ببینمت. 🎀[درحال ادیت]🎀 زمان اپ : هروقت به شرط برسه. حاوی اسمات🔞 هپی اند🔥 نویسنده:سامینا🫀
OCD ➳ Larry Stylinson by LarryStylinSup
LarryStylinSup
  • WpView
    Reads 2,850,671
  • WpVote
    Votes 115,907
  • WpPart
    Parts 31
16-year-old Harry has OCD, causing him to have repeated thoughts, feelings, ideas, sensations, obsessions, and behaviors. He thinks he's a freak. There's a new boy at school who disagrees. This boy could be the one to break down Harry's walls, and his name is Louis. **Warnings: Selfharm (PLEASE DO NOT READ IF YOU ARE TRIGGERED BY SELF HARM), OCD, language.**
Liberte noire - 20th  by pegahfk
pegahfk
  • WpView
    Reads 114,692
  • WpVote
    Votes 21,353
  • WpPart
    Parts 75
آزادی سیاه " بالاتر از سیاهی کجاست لویی؟" " نمی دونم، شاید همین نقطه که ما ایستادیم " خلاصه : داستان تو قرن ۲۰ اتفاق می افته، هری مجبور میشه برای کاری بره به یکی از شهر های آلمان و موقتا تو یکی از هتل ها می مونه که از قضا مدیر اون هتل ... ~ sharing - no smut ~slow update ~slow burn & angst
Nude Artist [L.S] by mobina_k_h
mobina_k_h
  • WpView
    Reads 8,233
  • WpVote
    Votes 1,866
  • WpPart
    Parts 9
(Completed) :"پس واقعا تنهایی؟" :"چطور؟" :"تو دومین نقاشیت گفتی خرگوش نماد عشق و اهمیته و تا آخرین تابلو، من سی و دو تا خرگوش فراری دیدم." نگاهم را سمت دیوار برگرداندم و تعجب کردم که چطور به این موضوع دقت نکرده بودم... درون بیشتر تابلو ها ردپایی از حضور خرگوش بود. حتی پرت ترین نقطه ی تابلو، فضایی برای فراری دادن خرگوش داشت. و این من را غمگین می کرد. :"اوه.. متوجهشون نبودم." :"میفهمم." محتوای حساس : اثراتی از آسیب جسمی و خودکشی
Blue Blooms [L.S] by meli_notes
meli_notes
  • WpView
    Reads 134
  • WpVote
    Votes 34
  • WpPart
    Parts 1
درد دوست داشتنت به تک تک استخوان هام نشسته بود. پیچک ها بیرحمانه نفس‌هام رو در آغوششون حبس کرده بودند و این اسارتِ خوش عطر، ترسناک بود. داشتم از درون متلاشی میشدم و تو هیچوقت نفهمیدی. چطور میتونی انقدر نسبت به منی که همیشه کنارت بودم، بی توجه باشی؟ شکوفه‌های آبی، وانشات لَری به ژانر هاناکی
Proibito [L.S] by itsidda
itsidda
  • WpView
    Reads 4,540
  • WpVote
    Votes 1,276
  • WpPart
    Parts 9
•completed•این دفتر پر شده از گناه...گناه ما و خاطراتی که گذشت. تو همان گناه باش و من گناهکاری که ز تو توبه نکرد. | Larry stylinson |
Angel [L.S] by stillunknowwn
stillunknowwn
  • WpView
    Reads 87,878
  • WpVote
    Votes 17,806
  • WpPart
    Parts 64
[Completed] *Under edit* هری به خاطر دوست صمیمیش و تصمیم‌های غلط اون وارد ماجرایی می‌شه که باید از تنها دارایی به جا مونده ازش مراقبت کنه. اما ورق‌ها تک‌تک برمی‌گردن و می‌فهمه واقعیت هیچوقت اون چیزی نبود که فکرش رو می‌کرده. وقتی تنها چیزی که حس می‌شه درده، چه می‌شه که یک نفر مرهم باشه؟ پی‌نوشت: در این کتاب تمرکزی روی تاپ یا باتمی کاراکتر‌ها نبوده. [Larry Stylinson Fanfiction] Written by: unknown. Start: 18.sep.2019 The end: 16.may.2021