HOLY SHIT!
7 stories
𝐒𝐞𝐥𝐰𝐲𝐧샐빈[𝖳𝖪] by imbamboobaby
imbamboobaby
  • WpView
    Reads 10
  • WpVote
    Votes 0
  • WpPart
    Parts 1
[سلویـــــن: وارث] آب، خاک، آتش، باد. چهار عنصر اصلی طبیعت که طی یک سری اتفاقات، با هم به مشکل برخورده بودن. و آیا در بین اون‌ها، قرار بود انقلابی اتفاق بیوفته؟ 𖣘☦︎𖣘☦︎𖣘 - اون پسر، یه روزی سرمون رو به باد میده. 𖣘☦︎𖣘☦︎𖣘 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚𝙨: 𝙏𝙖𝙚𝙆𝙤𝙤𝙠, 𝙎𝙚𝙘𝙧𝙚𝙩 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝙁𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮, 𝙈𝙮𝙨𝙩𝙚𝙧𝙮, 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚, 𝘼𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣, 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩, 𝙎𝙢𝙪𝙩 𝘚𝘵𝘢𝘳𝘵: ? 𝘍𝘪𝘯𝘪𝘴𝘩: ?
+21 more
+ and -  :::... ✔ by btsfanfic_ir
btsfanfic_ir
  • WpView
    Reads 388,500
  • WpVote
    Votes 53,897
  • WpPart
    Parts 31
+ مثبت و منفی - "شوخی میکنی یونگی هیونگ؟ من و جئون جونگکوک شبیه مثبت و منفی ایم! حتی تصورش هم ناممکنه. اون هیچوقت به کسی مثل من نگاه نمیکنه." ـ10MinUtEs LaTerـ "عاح....مارکم کن تهیونگ!" ژانر : ( فول سمات / رمنتیک / برشی از زندگی / طنز / ورزشی / تینِیجر پسند / ... ) کاپلز : اصلی ◀ تهکوک فرعی ◀ نامعلوم
Piggy bank :::... ✔  by btsfanfic_ir
btsfanfic_ir
  • WpView
    Reads 172,960
  • WpVote
    Votes 29,919
  • WpPart
    Parts 25
ıllıllı قُلَّکِ خوکی ıllıllı ~.~ ~.~.~ "رفیق... تو واقعا باید روی روش های مخ زدنت کار کنی! میتونستی حداقل قبلش برام یک مشروب بخری!" "بهتر نیست تعارفات و تشریفاتِ مسخره رو کنار بگذاریم و زودتر بریم سرِ اصل مطلب؟ به هر حال هر چی زودتر به هتلِ برسیم ، وقتِ بیشتری داریم تا بازی های بزرگونه ی بیشتری انجام بدیم... هوم؟" ~.~ ~.~.~ ژانر : ( فول سمات / رمنتیک / زندگی روزمره / کمدی / ... ) ⚠️این بوک Completed خورده ولی هر از گاهی یک شاتِ جدید درش عاپ میشه که یک داستانِ کاملا جدید از کاراکترها رو برامون تعریف میکنه و در آخر هم با یک پایانِ نسبتا قابل قبول تموم میشه....🚨 (به همین خاطر شاید بهتر باشه بوک رو بعد از خووندن، توی ریدینگ لیست هاتون نگه دارید ♡ ) کاپل(ها) : اصلی ◀ تهکوک فرعی ◀ نامشخص
SPIDERMAN🕷| KV by MJ_storiess
MJ_storiess
  • WpView
    Reads 175,542
  • WpVote
    Votes 27,098
  • WpPart
    Parts 35
🕷اسم: مردعنکبوتی (کامل شده) 🕷ژانر: عاشقانه/هیجانی/کمی طنز/اسمات🔞 🕷کاپل: کوکوی 🕷کاپل فرعی: ندارد 🕷نویسنده: mj_storiess (برای دیدن تیزر، اطلاعیه اپ و اسپویل، میتونید به چنل تلگرامی من جوین بدین: ایدی: @mj_storiess) ⚠️خلاصه: همه چیز از وقتی شروع شد که خبرنگار فضول و دردسرساز، کیم تهیونگ برای جمع اوری اطلاعات شرکتش، دیلی نیوز شروع به تعقیب کردن ابرقهرمان نیویورک یعنی مرد عنکبوتی میکند و در این راه دردسر های خیلی عجیب و بزرگی برای همه میسازد. و مرد عنکبوتی کیست؟ خب اون فقط یه پسر معمولی ۲۸ ساله اس که امید داره بتونه یه زندگی نرمال داشته باشه البته تا قبل از اینکه با یه کنه ی فضول به اسم کیم تهیونگ اشنا بشه‌. Start: 1401/9/10 Finish: 1402/1/14 🥇#romance 🥇#kookv 🥇#jungkook 🥇#spiderkook 🥇#spiderman 🥇#kim 🥇#jeon 🥇#fantasy 🥇#boyxboy
The Tale of a Little Pink |NamJin FanFic| by MinJee_JNFF
MinJee_JNFF
  • WpView
    Reads 102,152
  • WpVote
    Votes 20,302
  • WpPart
    Parts 47
نامجون هیچ وقت فکر نمیکرد که یه آدم کوچولو توی دیوار اتاقش زندگی کنه. اما وقتی به خاطر اشتباهش اون بند انگشتی بزرگ میشه، باید بهش کمک کنه تا دوباره مثل قبل بشه. برای اونا توی مسیرشون برای عادی کردن شرایط، اتفاقات جالب، بامزه، ناراحت کننده و همینطور رمانتیکی میوفته. یاد گرفتن خوندن و نوشتن، جنگ با زنبورای وحشی (که دشمن آدم کوچولوهان)، لباس دوختن، مادری که یه فوجوشی واقعیه، آشنا شدن با دختر عجیب همسایه و برادر بامزه‌اش، جیمینی که دوست پسر قبلی نامجونه و همینطور، عاشق شدن. ~قصه‌‌ی یه کوچولوی صورتی~ کاپل اصلی: نامجین کاپل فرعی: دختر پسری (جیمین) ژانر: فانتزی، فلاف، رومنس، روزمره +اولین فیک فلاف من :) دوستش داشته باشید و به دوستاتون معرفی کنید ♥ با تشکر فراوان از @si_fatima *-* 2 in #SeokJin 2 in #کیوت
Wrong Distance | Completed by callmeParvaz
callmeParvaz
  • WpView
    Reads 203,567
  • WpVote
    Votes 28,663
  • WpPart
    Parts 20
میگن بیمارهای روانی حد و مرز چیزیو تشخیص نمیدن و مرز بین عشق‌وتنفر فقط یه خط باریکه! ------------------------------- + دوستم نداری؟ از اولشم نداشتی نه؟ پس چرا باهام ازدواج کردی؟ داری انتقام چیو ازم میگیری؟ ------------------------------- توجه! بخش هایی از داستان حاوی سلف هارم میباشد. کاپل: ویکوک، یونمین ژانر: انگست، روانشناسی، رومنس، +18❌ [ورژن چانبک این فیک در چنل KarmanOffical به آپ رسیده.]
On The Road || Yoonmin by Augustida
Augustida
  • WpView
    Reads 25,754
  • WpVote
    Votes 5,485
  • WpPart
    Parts 36
+گیریم تمام خیال های جهان رو هم بافتی، بعدش چی؟ -می‌پوشیمشون و گرم می‌شیم و آسوده. ___________________________ زمانی که یونگی داشت توکیو رو به مقصد شهر میتو ترک می‌کرد، هيچوقت فکرش رو هم نمی‌کرد که اون اتفاق عجیب توی ایستگاه اتوبوس زندگیش رو برای همیشه تغییر بده! an Adventurous, Touristic, Fluff, Romantic, Comedy and a little bit Smut Story! By: August