ویکوک خاص💜
30 stories
Eros by Yukino_fic
Yukino_fic
  • WpView
    Reads 254,857
  • WpVote
    Votes 21,062
  • WpPart
    Parts 49
(vkook) genre: dark romance, angest, action, thriller, smut خلاصه: نوازنده باری که بزرگ ترین قاچاقچی عتیقه استاکرش میشه! میتونه با این موضوع کنار بیاد؟ یا رز های مشکی که هرشب کنار تختش پیدا میشه چی؟ سرنوشت چی براشون رقم میزنه؟... ~~~~~~~~~ _این حرفارو به هرکسی که تعقیبش میکنی میگی؟ _ نه چون تاحالا کسیو اندازه تو نخواستم. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ _ ازم چی‌ میخوای لعنتی!؟ _ خودتو...من تمام وجودتتو میخوام. ~~~~~~~~~~~ _ تو خود شیطانی! _ و تو تنها کسی هستی که این شیطان جلوش زانو میزنه
Prince Against Money 🫅🏻 by Saghar_Stories
Saghar_Stories
  • WpView
    Reads 52,667
  • WpVote
    Votes 7,021
  • WpPart
    Parts 35
💰شاهزاده در برابر پول🫅🏻 "-کاش می‌شد ببرمت یه جا ... دور از چشم همه ... تمام عمر نازت رو بکشم ... دردتو به جون بخرم و تمام پیچ و خمِ بدنت رو شبانه روز ببوسم و دنیا دنیا عشق به پات بریزم ... برای باقیِ عمر کممون" می‌گن بین نفرت و عشق فقط یک نخ نازک فاصله‌ست؛ نخی که اگر پاره بشه، آدم می‌تونه دیوانه‌وار عاشق کسی بشه که یک روز با تمام وجود ازش متنفر بوده. کیم تهیونگ، مردی که سراسر زندگیش رو آتش ظلمِ امپراطوری جئون سوزانده بود، تصمیم گرفته بود انتقام بگیره. هدفش ساده بود: ربودن عزیزترین پسر پادشاه ظالم و گرفتن تاوانی که سال‌ها روی دلش مانده بود. همه‌چیز حساب‌شده بود، اما تنها چیزی که تهیونگ در محاسباتش جا انداخته بود... خود شاهزاده بود. چشمان مشکی شاهزاده جئون جونگکوک و عطر مست کننده‌ی گل یاسش... تمام نقشه‌های تهیونگ را مثل کاغذ نازکی در مشت له کرد □■□■□■□■□■□■□ Story Genre: historical,royal,action,fluff,romance,smut🪙 Couple: Vkook,Yoonmin,secret💏🏻 "Up Day: Monday"💰
 Vkook fics by kookie78draem39
kookie78draem39
  • WpView
    Reads 43,706
  • WpVote
    Votes 974
  • WpPart
    Parts 16
معرفی فیک های ویکوکی که عاشقشونم ❤️❤️ و ممنون از همه ی رایترا واقعا که وقت میزارن و همیچین فیکای قشنگی مینویسن🤧❤️ همچنین اهنگ های انگلیسی مختلف و مانهوا و وان شات های مورد علاقم رو هم باهاتون به اشتراک میزارم🖤
 نویسنده عشق ویکوک | Автор любви Vkook  by vidles_queen
vidles_queen
  • WpView
    Reads 156,491
  • WpVote
    Votes 13,133
  • WpPart
    Parts 52
نام رمان : Автор любви نویسنده عشق ( کامل شده ) نویسنده : Queen ژانر : امگاورس / اسمات/ | کاپل: vkook « هپی انده » ******************* قسمت هایی از رمان ************************ تهیونگ : من جفت تو ام من پدر اون بچم نه اون جفت لعنتیت ! کوکی : بعد اون اتفاق بعد پنج سال شدی جفتم ؟!چه شوخی بامزه ای ! تو جفت من نیستی ! تو پدر اون بچه نیستی فهمیدی ؟! اینقدر نزدیک منو بچم نشو! تو هیچی اون نیست ! تو هیچی نیست تهیونگ ! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ تو قاتل امگای منی تو !تو امگای منو ازم گرفتی ،زندگیه منو ازم گرفتی فقط و فقط تو وجودت ، نفس کشیدنت اضافه هست تو باید بمیری همونطوری که امگای من مرد! ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ +نههههه امگا ........ +آقای دکتر آقای دکتر امگام ..اون زنده است مگه ..نه اون نمرده مگه نه !؟~ متاسفم امگای شما...مردن !+نه ..نه امگای من نمرده نه اون نمرده امگااا ****************** تفنگ رو از روی سرش برداشت روی قلبش گذاشت + بزن ..پوزخندی زد وادامه داد منتظر چی هستی بزن دیگه ! نگاهی به چشمای فرد روبروش انداخت ، ~تو ..تو کی هستی ؟! +من ..من کسی هستم که قول دادی اولین و اخرین نفر عاشقش باشی البته تو خیلی وقته که فراموشش کردی . با یه حرکت الفا رو روی زمین انداخت و بدو بدو از اون محل دور شد
𝐹𝑒𝑛𝑡𝑎𝑛𝑦𝑙 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Mikyrav_
Mikyrav_
  • WpView
    Reads 1,992
  • WpVote
    Votes 182
  • WpPart
    Parts 8
+تو نمیتونی یه شخص معتادو درک‌ کنی جونگکوک! _ درسته...ولی تورو میتونم. پسر بزرگتر به سمتش خم شد و گفت: من بدونِ فنتانیل نمیتونم. جونگکوک هم بهش نزدیک تر شد : خب پس...میتونم فنتانیلت باشم! _______ 𝚆𝚛𝚒𝚝𝚎𝚛:Miky:> سناریوی نصفه شبی:) وضعیت: اتمام نصفه کاره...
top or bottom || taekook by kooki_tata25
kooki_tata25
  • WpView
    Reads 210,674
  • WpVote
    Votes 5,807
  • WpPart
    Parts 17
تايهيونغ و جونغكوك صديقان واقعان في حب بعضهما البعض ولكن كلاهما يريدان أن يكونا المسيطران في علاقتهما وهذا جعلهم يعيدون التفكير في الاعتراف بحبهما مالذي سيفعلانه لكي يستطيعان البقاء مع بعضهم ؟ tae →توب kook →باور بوتوم تنبيه : الرواية منتهية منذ نزولها وشكرا ⁦(^^)⁩
روايات تايكوك تاي توب  .  by bmlonnnnnnn_ru1
bmlonnnnnnn_ru1
  • WpView
    Reads 41,295
  • WpVote
    Votes 364
  • WpPart
    Parts 14
‏ روايات تِـايكوك شيبر أول حساب تنشر روايات لِـ تـاي توب. وبس. الغلاف من صنع (Myangelkoo)
🐰Vanilla & Strawberries🍧 by DS_Cynthia
DS_Cynthia
  • WpView
    Reads 114,080
  • WpVote
    Votes 13,434
  • WpPart
    Parts 81
- عام تهیونگی، به فاک دادن یعنی چی؟ جونگکوک گفت و با چشمای گرد و کنجکاوش به تهیونگ نگاه کرد. + ها؟ چی گفتی؟! اونو از کجا یاد گرفتی؟! 🐰🍧🐰🍧🐰🍧 تهیونگ بعد از سه تا رابطه جدی و ناموفقی که داشت، تصمیم گرفت برای یه مدت بیخیال عشق و عاشقی بشه. ولی همه چیز همیشه طبق خواسته ها و برنامه های ما پیش نمیره، مگه نه؟ تهیونگ هم وقتی اینو فهمید که یه روز صبح از خواب بیدار شد و پسر لختی رو دید که بین پتو و ملافه هاش خوابیده! 🍧🐰🍧🐰🍧 -Secret couple- _ مسئله اینه که تو ناجی زندگی منی و... نمی‌دونم چجوری بگمش ولی... من بهت نیاز دارم. برای انسان بودن، برای خوشحال بودن، برای زنده بودن و زنده موندن، من بهت نیاز دارم... اینو گفت و نگاهشو از چشمای پسر مقابلش گرفت. ایندفعه نگاهشو به لبای اون پسر دوخت. بهش نزدیک تر شد. _ اجازه میدی...؟ _ هیونگ... در جواب زمزمه کرد و دستشو به پشت گردن پسر مقابلش رسوند. سر هیونگشو بیشتر به خودش نزدیک کرد و در نهایت اجازه داد لباشون همدیگه رو لمس کنن... 🐰وانیل‌و‌توت‌فرنگی🍧 Main Couple: 🐰taekook🍧 Sub couple: 🐰secret🍧 genre: 🐰fluff🍧romance🐰comedy🍧super natural🐰slice of life🍧smut🐰mystery🍧little action🐰 Up: 🐰 Sunday🍧 Begining--» ۱۴۰۰/۸/۲ Ending--» ? #3 lgbt #11 Persian #13
𝗗𝗮𝗵𝗹𝗶𝗮 ᵛᵏᵒᵒᵏ ᵛᵉʳ by yelital
yelital
  • WpView
    Reads 87,724
  • WpVote
    Votes 13,159
  • WpPart
    Parts 55
𝙁𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮 - 𝙎𝙘𝙝𝙤𝙤𝙡 𝙇𝙞𝙛𝙚 - 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞 زیباترین مخلوق خدا درخواست انسان شدن کرد و برای تبدیل شدن به یک انسان باید نود و نه روز هویت اصلیش رو مخفی نگه می‌داشت. نباید بیشتر از سه نفر از ماهیتش با خبر می‌شدن اما درست در روز اولی که بین انسان بود، یک نفر رازش رو فهمید و مجبور شد باهاش یک پیوند ببنده... پیوندی که نمی‌دونست سرنوشتش رو‌ چطور تغییر خواهد داد! ___________________________________________________ - از من می‌خوای که رازت رو نگه‌ دارم؟ باشه، من ماهیت اصلیت رو به کسی لو نمی‌دم‌. - باید... باید بهم تضمین بدی! - پس بیا یه قرار داد ببندیم. - قرارداد؟ چی به من می‌رسه؟ - اینکه تا نود و نه روز رازت رو نگه می‌دارم؟ - در عوض ازم چی می‌خوای؟ - خودتو، خودتو بهم بده دالیا! ___________________________________________________ - گلی ظریف مثل تو، نباید به تنهایی توی سرزمین مردگان قدم بذاره، نمی‌ترسی که با یک اشاره، پژمرده‌ت کنم؟