| همین هفت ساعت پیش بود که با عجیبترین و | | ترسناکترین اتفاق در طول زندگیم رو به رو شدم! | | | |... رد شدن درخواست یک مرده توسط "مرگ" | توضیحات: متن بالا شروع فصل یک این داستان است و «ابن محسن» کسی است که هر چیزی اتفاق می افتد و میبیند را داخل دفترچه اش یادداشت میکند. ژانر: اکشن، فانتزی، ماجراجویی، راز آلود خلاصه داستان: در روزهایی که سرزمین پهناور «یشیل» با یک گروه بزرگ مقابله می کند، یکی از روستاهای این سرزمین به نام «سیاکو» مورد حمله قرار می‌گیرد. و وقتی برای کمک به آنجا می روند میبینند با این که همه جا خون ریخته است ولی هیچکس و هیچ جنازه ای آنجا نیست و فقط یک جوان به شدت زخمی را پیدا میکنند و ...

وقتی فردی ناشناس بدون اینکه بفهمی وارد زندگیت میشه و دیگه هیچ چیزی دست خودت نیست ...! - چی به سر کسی میاد که توسط بزرگ‌ترین جنگجوی یونان اسیر شده ؟! - چه اتفاقی بین شیر و گرگ در میدون نبرد میوفته ؟! بازی (افسانه) ابدیت ! ژانر : تاریخی ، فانتزی ، درام ‌.. عاشقانه/جنگی/اساطیری کاپل : استونی (استیو و تونی ) ، تیمستن (تیموتی و سب) ، سوپر ویدو (هنری و ناتاشا) ، ثورکی ، چریک و ..

یه شب زمستونی در تاریک ترین اعماق شهر دختری متولد میشود با جادویی سیاه دختری که از تمام جادوگران دنیا قوی تر خواهد بود... ایا او دنیا را به نابودی و تیرگی میکشاند یا صلح و دوستی؟ End●~●

اسم:ماجراجو ژانر:فانتزی تاریک,خشن,+18 نوع:همه نوع خلاصه: جنگی 70 ساله زندگی مردم را نابود کرده است ولی چانیول الف شکارچی نه مردم برای او مهم این و نه دنیا او فقط ماجراجویی می کند شاید روز متوجه معنایی که همیشه در زندگی اش می گردد پیدا کند. ❎هشدار,این داستان حاوی صحنه های خشن و خونی و همین طور صحنه های اسمات است❎ نمی تونم بگم اولین داستان فانتزی تاریکمه ولی امیدوارم دوست داشته باشید. روز های آپ یکشنبه,پنج شنبه. نویسنده:Fallen hero

این فن فیک برگرفته از اسطوره های یونانه داستان راجب دختری به اسم الایزابث هستش، مادر الایزابث جادوگر بوده (فرزند هکاته الهه جادو) برای همین یه مشت آدم احمق بخاطر باور های اشتباه و رسم آتش زدن جادوگرا، مادرشو جلو ی چشماش آتیش میزنن. الایزابث شروع به فرار کردن میکنه ولی پدرش هیدیز(خدا و پادشاه جهان زیرین) پیداش میکنه و اونو با خودش به جهان زیرین میبره.. خلاصه که با اساطیر هم آشناتون میکنه

آخرين جادوگر ، آخرين شكارچي ، ويگنو و او .... به دنبال آزادي در سياه سرزمين ها ... طلوع خورشيدي كه نورش تاريكيست و صداي وزش نسيمي كه از غرش شير ترسناك تر است . آبي عشق ورزيدن و هراس از بودن ... اين تمام داستان نيست ......