kimtinaw
- Reads 23,335
- Votes 7,057
- Parts 35
کامل شده
"احساسات توی کلمه ها جاری میشن. من هیچ وقت گوینده ی خوبی نبودم ولی عشق رو فهمیدم و همین برام کافی بود. سال ۱۹۴۶، وقتی تمام مردم درگیر شلوغیا و به هم ریختگی کشور بودن. دیدمش! و توی قهوه ای خالص چشماش گم شدم. فرشته ی شیطون من"
یه عشق خالصانه...شیرین...ممنوعه!
☆☆☆☆
ژانر:رمنس، فلاف، اسمات، تاریخی
کاپل:چانبک