Number (straight)
63 stories
Get lost! by drk_angel_
Get lost!
drk_angel_
  • Reads 20,849
  • Votes 2,281
  • Parts 32
با تموم جونی که تو پاهای ضعیفش بود می دویید.... حتی دلش هم نمیخواست پشت سرش رو نگاه کنه به گذشته ای که ازش در حال فرار بود... ژانر: رمنس، دراما، اکشن، انگست شخصیت های اصلی: جین، جیسو، جونگ کوک، نائون وضعیت= کامل شده🍃
𝘿𝙤𝙡𝙡𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚 𝙎2 by BlackCat_Anna
𝘿𝙤𝙡𝙡𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚 𝙎2
BlackCat_Anna
  • Reads 46,059
  • Votes 4,493
  • Parts 18
|ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ| • من رو یادت نمیاد؟! راستش از اینکه اون روز توی بیمارستان نجاتت دادم پشیمونم،فکرشو نمیکردم اینقدر باهوش باشی... ولی میدونی چیه؟ خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو میکنی تمام این خنده ها،شادی ها و لحظات محشری که با دوستات داری از بین میره... راستی جیسو چطوره؟! روح کوچولوی من بالاخره تونسته با مرگش کنار بیاد یا نه؟ بهتره بیشتر باهاش وقت بگذرونی، چون میدونی باید از الان خودت رو برای مرگ نابهنگامت آماده کنی جنی! به زودی دنبال تو هم میام کوچولوی باهوش! فقط یکم دیگه با دوستات خوش باش... لحظاتی سخت تر از خونه عروسکی در انتظارتونه! امضا : شبح آبی
𝘿𝙤𝙡𝙡𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚 𝙎1 by BlackCat_Anna
𝘿𝙤𝙡𝙡𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚 𝙎1
BlackCat_Anna
  • Reads 76,763
  • Votes 6,905
  • Parts 23
|ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ| من و سه خواهر ناتنیم برای خونه جدیدمون هم خونه نمیخواستیم! مخصوصا هم خونه های وحشتناکی که هر لحظه نقشه ریختن خونمون رو میکشیدن و به ما به چشم،عروسک های کوچولوی بی گناهی، برای خونه عروسکیشون نگاه میکردن... -این فیک دارای دو فصل میباشد 🥀
HE SHOULD DIE࿐ by FK_Spoiler
HE SHOULD DIE࿐
FK_Spoiler
  • Reads 26,104
  • Votes 4,057
  • Parts 39
جنی درست همون قسمتی که گفت لمس نکنه رو با سر انگشت هاش لمس کرد. به ثانیه نکشید نفس کشیدنش تغییر کرد، قفسه سینه‌اش بالا و پایین می‌شد و تند تند نفس می‌کشید... چشم‌هاش رو روی هم گذاشت و لب تر کرد: -چرا اینکار رو می‌کنی؟ به قدری محکم لبه های وان رو نگه داشته بود که رگ های دستش برجسته شدن و سر انگشت هاش به سفید تغییر رنگ دادن... جنی با نگرانی، ازش فاصله گرفت و صورتش رو بین دست هاش گرفت: -حالت خوبه!؟ وقتی جنی خواست از جاش بلند بشه، رون پا هاش رو تو چنگش گرفت و محکم نگه داشت: -می‌خوای بدونی با لمس جایی که نباید چی کار کردی؟ جنی با ترس به چشم‌هاش خیره شد. بعد کمی مکث بخاطر حس قدرتی که از ترسی که تو وجود دختر شکل گرفته بود به وجود اومد، ادامه داد: -بیا تا نشونت بدم! ░G░e░n░e░r░☟ M̳y̳s̳t̳e̳r̳y̳ ̳ ̳M̳a̳f̳i̳a̳ ̳S̳m̳u̳t̳ ̳D̳r̳a̳m̳ #full ➶زمان‌ آپ‌: هفته‌ای یک پارت≋ ✷ #𝐹 ✷
𝖌𝖗𝖊𝖘𝖊𝖆𝖑𝖆 by FK_Spoiler
𝖌𝖗𝖊𝖘𝖊𝖆𝖑𝖆
FK_Spoiler
  • Reads 49,784
  • Votes 7,078
  • Parts 40
و آخرین صدایی که به گوش رسید متعلق به پیرزنی بود که گفت: سرنوشت همیشه کار خودش رو می‌کنه و شما دوتا وقتی کنار هم قرار بگیرید مرگ خیلی ها رو رقم می‌زنید پس هرگز حتی یک قدم هم به سمت این مرد بر ندار... ↝ʙᴏʏ×ɢɪʀʟ ↝ɢᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍᴀ, ᴍʏꜱᴛᴇʀʏ, ꜱᴍᴜᴛ, ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀꜱᴇ #full ↜وضعیت: پایان یافته ⭒2021/06/05 ⟬ #ᴋ ⟭
Nɪʀᴀɴ [ TW2 ] by Eva_story
Nɪʀᴀɴ [ TW2 ]
Eva_story
  • Reads 2,855
  • Votes 333
  • Parts 2
تهیونگ از قلمرو والونا، کسی که بین مردم محبوبه، برای رسیدن به پادشاهی به یک وارث نیاز داره! اما اون یک راز بزرگ رو پشت در خوابگاهش نگه می‌داره... نیران! دو رگه‌ی انسان و پری که برای هر دو گونه یک لکه‌ی ننگه و وجودش باعث نحسیه... کسی که زیر سایه‌ی والامقام تهیونگ، مخفیانه زندگی می‌کنه و با وجود اینکه لیاقت این کار رو نداره، اما عاشق شاهزاده‌ی سرد و سخت دل والونا می‌شه... کیم تهیونگی که فقط به قدرت و رسیدن به پادشاهی فکر می‌کنه. قصه‌ی بلند این پری‌زاده‌ی مخفی رو در "نیران" دنبال کنید. ■ کاراکترهای اصلی: تهیونگ، نیران ■ کاراکترهای فرعی: شوگا، سانی ■ ژانر: تاریخی، فانتزی، عاشقانه به قلم ایوا🍃
forbidden Love (completed) by Abrit0
forbidden Love (completed)
Abrit0
  • Reads 29,918
  • Votes 3,559
  • Parts 25
+ التماست میکنم _ باید درس خوبی برای بقیه بشی ملکه من یونگی روبه جونگ کوک کرد و با لحن خنثی ایی گفت _ برو ازش لذت ببر جونگ کوک فهمیده بود یونگی از همه ماجرا خبردار شده و اگه جلوی اهالی قصر به عشقش تجاوز نمیکرد مساوی بود با مرگ هردوشون (کپی ممنوع) Couple:boyxgirl(yoongi) Genre: Romance,Historical,Angest,smut
5. LIGHTS | PJM ✔ by Diminsea
5. LIGHTS | PJM ✔
Diminsea
  • Reads 258,984
  • Votes 24,465
  • Parts 34
[Bukan seperti cerita pernikahan yang sering kamu baca. Karena di sini wanitalah yang dominan bertanggung jawab. ] "Sudah ku duga. Bahkan kau juga tidak sudi memiliki suami buta seperti ku." -Park Jeymin. Bagaimana cara menuntaskan rasa bersalahmu, setelah kau tak sengaja merenggut bagian terpenting dari seseorang? Perbaiki semuanya dan jadilah bagian dari hidupnya. © dirahrdynt Cover by: @rizkyameliaz 19 Agustus 2019 #3 Angst 16-11-19 [Silahkan di follow dulu ya sebelum baca😚, dan jangan lupa masukan cerita ini ke reading list kalian. ]
online● offline○ by kpxp__
online● offline○
kpxp__
  • Reads 3,553
  • Votes 88
  • Parts 12
Taehyung Kim texting au
⌯ꘟ𝑭𝒂𝒌𝒆 𝒑𝒓𝒊𝒏𝒄𝒆𝒔𝒔 𝑺1 by osahar-armyo
⌯ꘟ𝑭𝒂𝒌𝒆 𝒑𝒓𝒊𝒏𝒄𝒆𝒔𝒔 𝑺1
osahar-armyo
  • Reads 16,042
  • Votes 2,957
  • Parts 31
⇊قسمتــی از فیک -پس همین الان منو بکش! +مُ؟!...(چی؟!) -گفتم همین الان منو بکش! من که به هر حال انگیزه ای واسه این زندگی رقت انگیز ندارم. می تونی منو بکشی و همینجا خاکم کنی! همونجا توی اون باغچه گل سرخ. حداقل جایی که خاک میشم برخلاف زندگیه فلاکت بارم قشنگه. تهیونگ انتظار چنین واکنشی رو از دختر روبروش نداشت! پس متعجب فقط به حرفاش گوش میداد. -چیه؟ شمشیرتو نیاوردی؟! همیشه راهای بهتری هم هست! دست تهیونگ رو که اونو بین دیوار گیر انداخته بود گرفت و روی گلوش گذاشت. -چطوره با همین دستت خفم کنی؟! قول میدم مقاومت نکنم! ╾━─━─━─━°•֎•°━─━─━─━╼ ⇊خلاصــه فیک ֎فیک دارای فصل دوم است֎ در زمانی که امپراطوری شیلا و بویو باهم روابط صلح آمیزی ندارند، چی میشه اگه راهکاری که امپراطوری بویو برای ایجاد صلح انتخاب کرده،به مذاق ولیعهد شیلا خوش نیاد؟ چه اتفاقی میفته اگه یه دختره خدمتکار، ناخواسته وارد بازی بشه که بتونه سرنوشت دو امپراطوری رو تحت تاثیر قرار بده؟ اون موقع که یه دفعه همه چیز طوری پیش بره که اصلا با عقل جور درنمیاد،میشه تصمیم درست رو گرفت؟ اگه از شخص اشتباهی حمایت بشه و این اشتباه به آسونی جبران نشه؟ همه این ها و کلی اتفاقای هیجان انگیز دیگه، قراره در شاهزاده تقلبی رقم بخوره.