چرا همیشه باید افراد بی‌گناه خودشون رو فدا ی عزیزانشون کنند که مبادا خطری جون عزیزانشون رو تهدید کنه و اون خطر مرز بین نفرت و عشقشون باشه نفرتی که دوطرفه هست اما ........ ممکن مرز این دو حس غیرقابل تعریف شکسته بشه ?؟ اسم مرز بین نفرت و عشق چیه؟ گناه کار واقعی کیه ؟
In which a mechanic who's always dreamed of driving her own car, sneaks into an illegal racing club, only to be caught by their #1 driver. ★ ☆ 「 ROMCOM • DRAMA • ACTION 」 - SET IN WESTSIDE L.A, 2006. 🏁 #1 in Jeonjungkook, Beyondthescenes & many more. Love you Gatti girlies 💚🖤 ⚠️ ALL RACES ARE WELCOME HERE, JUST...
❝How old are you❞ jungkook asked. You just put two fingers infront of him. ❝2!?❞he asked with a frown. ❝T-twenty❞you said nervously after shaking your head as *NO* ❝I used to mentally laugh at your dad whenever he calls you baby..... until I meet you❞ he said with a chuckle. ❝And here you are......actually a baby❞ y...
UNFINISHED + DISCONTINUED "you're all mine; the hair, the lips, the body, it's all mine." highest previous rankings: - #1 in jimin - #1 in pjm - #1 in btsfanfic cover by: @TheChristianChimChim on Wattpad
"What's your body count?" "Do you mean how many people I've killed or how many I've dicked down?" "W-What?!" Mafia au: Top: Yoongi Bottom: Hoseok ~Top Ranks~ #1 in Bottomhoseok 11•15•20 #1 in Bangtanimagines 11•26•20 #2 in Yoongiff 1•5•21 #1 in Yoonseokff 2•4•21 #1 in Hoseokfanfic 3•11•21
این اتفاق زمانی که ما هنوز خیلی جوان بودیم افتاد؛ تو سن 18 سالگی ازدواج کردیم. خانوادم کاملا مخالف این کار بودن و هیچوقت هم باهامون موافقت نکردن؛ اونها هیچوقت جکسون رو قبول نکردن، اگه بخوام صادق باشم همیشه میگفتن یه چیزی درباره اون درست نیست. مادرم انگار که ازش می‌ترسید، در واقع بشدت ازش وحشت داشت و پدرم به خاطر تمایل...
Yoongis friend gets into some deep trouble with the Deadly sins mafia but what they don't know, is Yoongis secret. "Tell me every thing you know." The man who's tied up looks away "I know math, English, ABC-" The man smacked his head "I'm going to kill you." "Is that a threat or a promise." REALLY TOXIC AND KINDA GOR...
Lee Y/N , 20 years old , who don't like mafias at all , is gonna get married to the biggest mafia of South Korea... Kim Taehyung, 24 years old , South Korea's biggest mafia , is gonna get married to a mafia's daughter who doesn't like mafia's at all... Love happens when you don't expect it to happen, it stays, be ther...
[ Completed ♥️ 23 August 2017 ] #50 in Fanfics 1.6.18 •Book 1• Imagine being forced to marry your bias, sounds spectacular doesn't it? For Kim Ji Su, being told that she was being forced into an arranged marriage with Jin, her bias in BTS, seemed like a dream come true at first, but little did she know how much pai...
🧡معرفى فيك هاى پايان يافته و جذاب با هر ژانري💛 امگاورس 🐺 فلاف 🦄🦋 كيوت 🌸 هايبريد 🐰 ددي كينك 🙈 ماجراجويي 🕶 روزمره 🎒 پليسي 💣🔪⛓
میگفتن عشق بچگانه نمی تونه پایدار باشه و هوس زودگذره ولی این دیگه چه جور عشقی بود که جئون تهیونگ بیخیالش نمیشد. جانگکوکی که بعد از سه سال همسرش رو پیدا میکنه و با چیزا غیر منتظره رو به رو میشه...
Omega park Jimin is placed into a new pack, Bangtan, after escaping from a life of a abuse and mistreatment up in the mountains. How will he cope in the new environment, and will a mysterious looking alpha be able to help make his stay more comfortable?
"You're so cold to everyone around you except me..." "Do you have a point, Jimin?" "...do you think I'd make a good mate in the future?" "I'm sure you would..." "Would you mate me?" "..." "Hyung?" "Shut up and eat, Jimin."
جیمین هرروز صبح برای یونگی نامه ی کوچیکی مینویسه و اون رو روی یخچالشون میچسبونه. اما چی میشه اگر یونگی نبینتشون و روی یخچالشون پر بشه از برگه نوت های صورتیِ کوچک؟ معنی اسم فیکشن : خواستن یا آرزوی داشتن چیزی که رسیدنی نیست.
اینجا براتون یه لیست از بهترین وبتونایی که تا حالا خوندم آماده کردم! باشد که بخونید و خوشتون بیاد!🐽💕
💥مانهوای : "هیچ انتخابی نداری جز اینکه منو قبول کنی" ~ لوهان نویسنده ی کمیکه و کماپنی ای که توش کار میکرده کارشو بدون اجازش میفروشن و حالا لوهان میخواد ازشون شکایت کنه ، اما متاسفانه اون کمپانی ، اوه سهون رو که یکی از مشهور ترین وکیل ها هست ، در اختیار میگیره . اما چی میشه اگر یه روز لوهان چشمش به سهون بیوفته و تصم...
جیمین خوناشامیه که به عنوان "خفاش" شناخته میشه. در سطح شهر داستان هایی درباره خفاش ها به راه افتاده و برای همین به دست اوردن خون براش سخت شده. تهیونگ که رازشو میفهمه یه پیشنهاد بهش میده و باهاش معامله میکنه تا کمکش کنه، اما امان از دل غافل که بعد از یه مدت دل تهیونگ براش میره و بروید بیاورید ان صنم گریزپای را که دل مج...
Painter Of The Night Season one • Vkook • جئون جونگکوک، پسری که از زمان تولدش استعداد بی نظیری توی کشیدن نقاشی های منحرفانه داشت. بخاطر همین با اسم مستعار چندین کتاب از نقاشی هاش منتشر کرده بود. کیم تهیونگ، نجیب زاده عوضی و منحرفیه که به شهوت بی نظیرش معروفه، مکان و زمان براش اهمیتی نداره و همیشه مشغول کثافط کاری هاش...
•¬کاپل: هونهو ، چانکای •¬ژانر: فلاف | اسمات | رمنس | پت پلی •¬خلاصه: مانهوا "منو پاپی کن" نام اصلی "make me bark" سوهو یه فرد پر شور و نشاط که از قضا خونه ای که با کلی بدبختی اجاره کرده آتیش میگیره !!! حالا باید چیکار کنه ؟ از کدوم دوستش کمک بخواد ؟ در ازای کمک چی باید بده ؟ شاید باید عین یه پاپی رفتار ک...
مارو (maru) دانشجوییه که از خوابگاهش بیرون انداخته شده و به خاطر شرایط پیش اومده یه مدتی رو خونه برادر دوستش (yohan) میمونه و اتفاقایی بینشون میافته که... (این مینی مانهوا اثر آتور k's secret هست که توی چپتر پنجش میتونید مارو و یوهان و حتی دوست مارو رو هم ببینید😆) اولین کار ترجممه لطفا از بدی ها چشم پوشی بفرمایید🙈💛
name:ugly fan and hot fucker couple:chanbeak Gener:🍓اسمات🔞،خشن،عاشقانه،فلاف writet: maya^^ وضعیت:کامل شده☑️ قسمتی از فیک 🎄🎇⬇⬇ _تو خیلی زشتی بیون!❎ پارک چانیول تاپ آیدل معروف کره....کسی که بکهیون تا چشمش رو باز کرد عاشقش شد تو صورتش زل زد و با بی تفاوتی تمام این جمله رو تو صورتش کوبوند! بکهیون با بغض دنده رو عوض...
کشش (اشتیاق) | Crave مقدمه: جیمین، جونگ کوک و جین سه تا برادرن که هر سه هم تصادفا لیتل هستن. نامجون، هوسوک، تهیونگ و یونگی دوست های صمیمی و هم اتاقی اند که اتفاقا به خونه ی روبه روی همون اتاقی که این سه لیتل زندگی می کنن نقل مکان کردن و هیچ چیزی از دنیای DDLB نمی دونند. اما امکان نداره که بتونی تمام راز ها رو...
Shattered. Friends to lovers. - Yoonkook (Top Yoongi - Bottom Jungkook) - not like i usually write lol Started: 19 Jan. 2020 Completed: 8 Feb. 2020
High school rivals Taehyung and Yoongi are absolutely pissed once they realized that they're going to have to carry their high school differences into university. Yoongi and Taehyung had never gotten along. Too bad they were going to be forced to work together on a theatre project. [ Musical Theatre Namjoon: Here ar...
"WILL YOU JUST SPEAK FOR THE LOVE OF GOD!" screamed Yoongi. He was expecting the younger to tell him off for yelling at him. Instead, the boy tried to make out words, but to Yoongi, they were just incoherent noises. [short chapters, 400-600 words]
Jimin is a twenty three year old merman, his tail blue and grey, his hair silver, eyes blue, milky skin, he's just beautiful. ______ Yoongi is a tourist from Seoul, South Korea, he came on a job business trip kind of thing for a week in Spain . Everything stressful, he feels like he's about to explode, so he decides...
Yoongi is a guy in love with his best friend Hoseok but when Hoseok leaves for two months due to personal matters, a new dancer comes along to teach them. Will Yoongi let this new dancer take his heart? *Strong language *boyxboy *sass(y'all should know the two 👀) *mild violence This is not to offend my Kings or Bighi...
(های به ریدرها عزیزم لینک پارت های ویرایش شدش قرار گرفته در پارت اول لطفا اگه به این بوک برای خوندن فرصت دادید لطفا فایل های ویرایش شده اش رو چک کنید و لذت ببرید 💜) کیم تهیونگ حتی اسمشم باعث میشه سرتو بکبونی تو دیوار کیم تهیونگ عنصریه که تنها کاری که بلده و میتونه انجام بده دردسر درست کردنه اونقدر سادس که خیلی راحت...
"𝑰'𝒎 𝒏𝒐𝒕 𝒈𝒂𝒚!" "𝒀𝒐𝒖'𝒓𝒆 𝒂 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝒈𝒂𝒚 𝒇𝒐𝒓 𝑯𝒐𝒔𝒆𝒐𝒌 𝒉𝒚𝒖𝒏𝒈." Yoongi has a "small" infatuation over this one dude on campus. Although he never admits to liking guys, because he declares to be "straight". After a party Yoongi realizes he got a bit too wasted... Also finding out he had unk...
اسم فیک: Hellish love / عشق جهنمی Summary: کیم تهیونگ پسری که در 14 سالگی یک دورگه شیطان و انسان خانوادش رو نابود میکنه و تهیونگ رو بیبی بوی خودش میکنه تهیونگ که الان 19 سالشه میخواد با اون یکی بیبی بوی که باهاش زندگی میکنه برن مدرسه. اما اربابش اجازه بهشون نمیده. چی میشه اگه اتفاقی گوی راه و جاده رو توی اتاق اربابش...