Baharjo's Reading List
12 stories
Skin [L.S](Persian Translation) by PersianGayVodka
PersianGayVodka
  • WpView
    Reads 42,584
  • WpVote
    Votes 10,072
  • WpPart
    Parts 37
[Completed] هری بیماری Haphephobia (فوبیای لمس شدن و لمس کردن) داره. اون از لمس کردن و لمس شدن امتناع می کنه. لویی هم اتاقی جدیدشه که فقط می خواد از مرز دستکش هاش عبور کنه. و شاید هم به زودی از مرز های قلبش... ------ H a p p y E n d i n g ------ Written by: @enigmaticectacy Translated by: @mhd3_mb0odi
Last Case (L.S) by aeensaee
aeensaee
  • WpView
    Reads 20,224
  • WpVote
    Votes 3,422
  • WpPart
    Parts 48
آخرین پرونده یک وکیل و یک موکل ؛ یکی از این دو «باید» پاشو فراتر از کار و وکالت بگذاره ! اما انگار یواش یواش این اجبار براش شیرین می شه ؛)
Tonight a tear is fallen by fable_army
fable_army
  • WpView
    Reads 2,227
  • WpVote
    Votes 460
  • WpPart
    Parts 5
[COMPLETED] هر 'ای کاش' و 'اگرِ' ما نتیجهٔ حرف‌هایی هستن که روزی باید به زبون می‌آوردیم؛ اما یا خجالت کشیدیم، یا غرورمون اجازه نداد، یا نادیده گرفتیم تا شاید با گذشت زمان به فراموشی سپرده بشه. این مینی فف با عشق آتشین یا نفرتی که به عشق تبدیل می‌شه شروع نمی‌شه. هری و لویی ما الان در چندمین سال رابطه‌شون هستن، زمانی که بالاخره همدیگه رو شناختن و به اختلافات‌شون پی بردن. حالا باید دید که می‌تونن از پسش بر بیان یا نه... 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈امشب اشکی می ریزد≈ 〽شیپ:لری/ لویی تاپ 〽وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر: رمانتیک، درام 〽نویسنده:melorin_stylinson 🆔Instagram: jentle_.girl دیگر آثار: فن‌فیکشن‌های بادیگارد (مولتی فندوم) چشم‌هایش (لری) ارباب جوان (لری) دشمن ملت(لری) دروغگوی خوب (هیدلسورث) 📍خوندن این داستان‌ رو به همه جوان‌ها به خصوص کسانی که در آغاز یک رابطه هستن پیشنهاد می‌کنم.
Hallucination [L.S] by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 22,426
  • WpVote
    Votes 3,722
  • WpPart
    Parts 29
" من رو دوست داری؟" "به نفعته تا ازین خواب مسخره بیدار شی هری. دنیایی که ساختی برای من و تو هیچ جایی نداره."
Playboy L.S (Persian Translation) by Iam_writing_here
Iam_writing_here
  • WpView
    Reads 325,894
  • WpVote
    Votes 35,705
  • WpPart
    Parts 47
من اسیرش شده م ؛ اون زیادی تو حرفه ش خوبه.. هری استایلز ⬅ پلی بوی فن فیکشن لری استایلینسون به همراه کمی زیام✌ داستان در پیج اینستاگرام larry_ff_translate هم آپ میشه Best rank : #2 in fanfiction
Eyes[L.S] (Completed) by Erfan_a
Erfan_a
  • WpView
    Reads 51,112
  • WpVote
    Votes 8,231
  • WpPart
    Parts 50
چشم‌ها. مال تو مثل قلبت بودند و نور از اون‌ها می‌ریخت! و مال من فقط چشم بودن؛ فقط چشم... Completed UNEdited
I will never hurt you[L/S][Z/M][N/SH] by atwshkei
atwshkei
  • WpView
    Reads 44,544
  • WpVote
    Votes 5,494
  • WpPart
    Parts 61
"بوک کامل شده" -بگو دوستم داری هنوز.....بگو همش خواب بود....بگو برگشتی پیشم.....بگو منو بخشیدی بخاطر آسیبی که بهت زدم......بگو.....خواهش میکنم یه حرفی بزن......میدونم بهت قول داده بودم بهت آسیب نزنم.....من نمی‌خواستم اینجوری بشه......نمیدونستم اینجوری میشه......تقصیر من نبود..........یهههه حرررفییی بزنننن تا مطمئنم بشم تو خیالم نیستی لو! +++++++++++++ این فف دارای صحنه های:فان،ناراحت کننده،تجاوز،قتل و 🔞 زیادی می‌باشد....... اگه دوست ندارین نخونین🤝 ___________________________________________ هایییی من اتوشکیم و این دومین فف منههه خودم به شخصه عاشقشمممم امیدوارم شما هم خوشتون بیادددد💚💙💛❤🐤🙂 . . . . . . کاپل:لری💙💚 زیام💛❤ شایل🐤✨ جارجی🥺⭐(یه شیپ تو داستانه)
Magic [L.S] [Completed] by itanix
itanix
  • WpView
    Reads 49,849
  • WpVote
    Votes 10,593
  • WpPart
    Parts 36
[Completed] هری با دوس پسرش زندگی میکرد، هیچ کدوم از رویاهاشو زندگی نکرده بود تا وقتی لویی همسایشون شد. . . [LarryStylinson] . ترجمه شده
Sin (persian translation) by larry_fanfic_iran
larry_fanfic_iran
  • WpView
    Reads 367,879
  • WpVote
    Votes 51,836
  • WpPart
    Parts 58
گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*
Things We Said When We Were burried In The Soil by warnox
warnox
  • WpView
    Reads 1,020
  • WpVote
    Votes 153
  • WpPart
    Parts 1
[Completed] Larry Stylinson فقط مرگ می‌تونه دو نفر رو از دست یه رابطه‌ی تاکسیک خلاص کنه. داستان کوتاه یک قسمتی