[Mafia Fiction] من میدونم به کجای قلبت شلیک کردم ، و تو دیگه حالت خوب نمیشه... ......................................... جونگکوک با اسم (پاتریشیا) تنها کسیه که از خاندان ایتالیایی (برانکا) باقی مونده. اون یه روزه وارث تمام تشکیلات پدربزرگش شده و از اون موقع تا الان داره جون میکنه تا توی این زندگی پر از لجن دووم بیاره. اما این خاندان همیشه به جای خون، راز توی رگهاشون جریان داشته. یکی از اون رازها دختری به اسم کیم سوریونه (لیلی) که خیلی ناگهانی با دخالت یونگی، جیمین و تهیونگ پاش به زندگی پاتریشیا باز میشه...

جئون جونگکوک مدیر عامل سرد و بی رحم شرکت جئون اینترپرایزر تصمیم گرفته لانا کارتر رو در ازای بدهی های میلیون دلاری پدرش به عنوان همسر خودش داشته باشه و چیزی جلودارش نیست حالا چی میشه اگه دختر سرکشمون خواستار همسری جئون نباشه..؟ +ما قراره ازدواج کنیم، میس کارتر، و حتى آسمون به زمین بیاد هم نمی‌تونه تصمیم منو تغییر بده. -ببین، آقای جئون، من نه آمادگی ازدواج رو دارم، نه قصدش رو. و حتى اگه یه روزی تصمیم بگیرم ازدواج کنم، مطمئن باش آخرین کسى که انتخاب می‌کنم، یه آدم خودخواه و مغرور مثل توئه ..

گاهی آدم‌ها در آتش نمی‌سوزند، در خاطره‌ای نیمه‌تمام خاکستر می‌شوند. نرا، دختری که به دنیا آمد تا مقصر باشد، در شبی تاریک جا گذاشته شد. جونگوک، پسری که همیشه برای دیگران جنگید، در همان شب همه‌چیز را فراموش کرد. سال‌ها گذشت، زخم‌ها عمیق‌تر شدند، و حالا آن دو در دو سوی یک بازی خون‌بار ایستاده‌اند. یکی با حافظه‌ای تار، دیگری با قلبی سیاه‌تر از هر گذشته‌ای... «منو یادت نیست، آره؟» «اسم تو رو همه فراموش کردن... حتی خودت.» «اما من هیچ‌کسو یادم نرفته... هیچ‌کسو.» •پایان یافته• 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 ↳ᴊᴋ & ɴᴏʀᴀ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 ↳ᴍᴀғɪᴀ,sᴍᴜᴛ,ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ،ᴍʏsᴛᴇʀʏ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫 ↳ɴᴏᴜʀᴀ ★·.·'¯'·.·★ 𝐓𝐞𝐥𝐞𝐠𝐫𝐚𝐦 ↳ʙᴛsғɪᴄ696 درحال ویرایش

ترجمه جدید ترین کتاب بی تی اس که خود پسرا نوشتن کیم تهیونگ: ما داشتیم رو love yourself کار میکردیم ولی خودمون خودمون رو دوست نداشتیم:) کتابی غرق از درد زجر استرس خنده امید و افتخار نویسنده:بی تی اس مترجم:ارمی:)

•⚜ مجموعه سناریو‌های استریت بی‌تی‌اس. ❗️سوکجین / شوگا ❗️نامجون / هوسوک ❗️جیمین / تهیونگ / جونگ‌کوک •⚜ انواع ژانرها موجوده! ✔️ کمدی - انگست ✔️ فانتزی - جنایی ✔️ درام - ترسناک ✔️ رازآلود - تاریخی ᪤ Don't copy my work‼️ ᪤ Follow for more story ⚠️ ᪤ Add the book to your reading list ✅

•| اتمام یافته|• مردی با دستانی آلوده به مرگ، مجبور به همراهیِ معشوقه‌ای اجباری‌ست! آیا معشوقه‌ی تازه، قادر به لمس تاریکی آن روحِ زخمی است؟ یا اینکه خودش، همان آتش خاموشی‌ناپذیری‌ست که قرار است بسوزاند و روشنایی بیاورد؟ در دالان‌هایی پر از راز، جنون، و حادثه، گاهی عشق نه نجات است، نه نابودی؛ بلکه پیچیده‌ترین کابوس مشترک است... _ جونگ‌کوک (استریت) ویمین (کاپلی) به قلم ایوا🍃