Liar [L.S]
اگر دروغ گفتنِ من ، به داشتنِ تو ختم ميشد ، من حاضر بودم زود تر از اينا اين دروغ رو فاش كنم !
اگر دروغ گفتنِ من ، به داشتنِ تو ختم ميشد ، من حاضر بودم زود تر از اينا اين دروغ رو فاش كنم !
با احترام به "لیام جیمز پین" که همیشه یاد خودش و لبخندش تو قلبمون زنده میمونه. ' تروریست ' شاید این موضوع ، مسئله ی خاصی نباشه اگه شما تنها عضو مسلمان یک بوی بند شناخته شده و جوون نباشید . اما این موضوع مسئله ی مهمی میشه اگه شما تنها عضو یک بوی بند شناخته شده و جوون باشید . - فن فیکشن زیام مین نویسنده : ____Marry@ آ...
او الهه ی باران شد تا اشک ها را بپوشاند... #1 in hs
همه پایان خوش داستان ها رو دوست دارن. اما پایان خوش همیشه به معنی اینکه اون داستان تموم شده نیست! سرنوشت همیشه بازی های پیچیده ای رو رقم میزنه...چی میشه اگه ایندفعه عاشقانه تازه ای از نقطه پایان قبلی شروع بشه؟... عاشقانه ای سخت تر، پیچیده تر، و خطرناک تر... این داستان درباره پسرامون نیست،درباره پسراشونه. درباره خوشبخت...
SAME OLD LOVE... ..... "... شاید حالم از اون عشق قدیمی بهم بخوره... اما اون هنوزم همون عشق قدیمی منه... " ...2 in Historical Fiction ... تاریخ تکرار میشه... این تاریخه که یاسمین رو محکم کرده... این ملکه ایه که سختی های زندگی ازش ساخته... ملکه ای که همیشه معتقده« تاریخ تکرار میشه» ... ...........
[ C O M P L E T E D ] اون دختر براى اون پسر نامه مينويشت ، نامه هايى كه هيچوقت به دست اون پسر نرسيدن. [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) copyright all rights reserved, ©prernapunjabi Translated By : @DinzTheKitten
لویی تاملینسون خودش رو میکشه.یه هفته بعد ۱۳ نفر نامه های عجیبی دریافت می کنن.همه ی اونا خداحافظیِ لویی بود. این داستان زندگی اونه،و مخصوصا،اینکه چرا تموم شد. داستان برگرفته از کتاب 13 Reasons Why اثر Jay Asher. . [ترجمه شده. ]
تو جامعه ای که قشر ثروتمند از فقیر با یه دیوار جدا شده و چندین سال قوانین سرکوب کننده ای حکمفرما بوده از وقتی نینا عقلش رسیده اون و خانوادش ساکن مرز بودن و قوانین برای ساکنان مرز سنگین تر از بقیه ی مردمه 🚫پرده ها رو کنار نزنید! 🚫آنسوی پنجره ها رو نبینید تمام قوانین برای زنده نگه داشتن اونهاست... مگه نه؟ ⚠️⚠️⚠️اما ما...
legacies of Onedirection کاپل ها: لری و زیام داستان اصلی درباره ی زینه که بعد از جدا شدن از جیجی همراه خای به لندن برمیگرده تا زندگی جدیدی رو شروع کنه و اونجا دوستای قدیمیشو دوباره میبینه و اینطرف داستان لیام احساس میکنه هنوز به زین حسایی داره ولی شاید شروع یک رابطه ی رمانتیک انتخاب خوبی برای زین نباشه
مواظب حرفات باش ، تو نمیتونی کلماتی که از دهانت خارج شدن و برگردونی اینجا از هر فن فیکی یه نقل قول داریم اگه چیزی مد نظر شماست که اینجا نیست باهام درمیون بزارید .