modern high school au. boyxboy Ciel Phantomhive is a new student to public school. Sebastian Michaelis is a popular student. Will Sebastian be able to get Ciel or will someone else get there first? Trigger warning. Characters are not mine because if they were gays ships would be cannon. Obviously.

A tale of love and hate, deciding if the emotions inside are real. In this fan-fiction, Ciel and Sebastian discover their true feelings for each other...but can their love survive in the harsh nature of the world? I do not own black butler or the characters

Ciel Phantomhive is your typical college student, working a part time job, all while keeping up with his studies. Sebastian Michaelis is an English teacher at a private high school. These two unlikely pairs find their first in counter at a used book store, what might happen between the two? This story can also be fount on my Archive of Our Own account, under the same username

Lemon/Yaoi,Black Butler

🖤فن فیکی متفاوت از انیمه خادم سیاه:)♡ 🖤رده سنی: +17 🖤ژانرها: شیاطین و شینیگامیای هات(والا که ژانره!) عاشقانه، کمدی، کمی ترسناک، فانتزی، اکشن، شونن‌آی، رازآلود، درام 🖤کاراکترها: تقریبا همه هستن:) حداقل لازمه دو تا فصل اولو دیده باشین. ولی هرچی از خادم هس به طور کامل بخورین که لازم میشه♡==> سباستین♡شیل، کلود♡آلویس آندرتیکر، گرل و بر بچِ شینیگامی خدمتکارهای عمارت فانتوم هایو الیزابت و خانواده + چنتا کاراکتر اورجینال♡ و... (♡≧¤≦) شیل کاملا در دام شیطان افتاده‌است. دیگر راهِ فراری نیست. از درد فریادی بلند میکشد. زمزمه‌ای ناآشنا‌‌... سرش از درد، در حال انفجار است. ذهنش متزلزل شده است و کنترل افکارش را ندارد. نیشخندِ شیطان وجودش را به آتش می‌کشد! سباستین برای قدرت، شرورانه ترین عملی که شیاطین از انجام آن منع شده‌اند را انجام میدهد. هوس، او را کور کرده‌ است. به سمت شیل قدم برمی‌دارد. چشمان سرخش شعله میکشند. - چه احساسی داره بوچان؟ اینکه بدونید بخشی از من درونتونه و داره رشد میکنه... یه دورگه! - احساس قدرت! همونطور که از تو استفاده کردم، ازونم برای اهدافم استفاده می‌کنم. فرقی نداره از وجودِ کیه... همتون فقط وسیله‌ی انتقامِ منید! -یو آر سو سوئیت بوچّاااان -او...اوروسای!!

"Wow! I've never met someone who could actually see me. All of the residents never noticed me......" He looked down. "But I'm surprised you can." I stared at the boy before me. "You've got to be joking." I could practically feel the trouble emitting from him, yet I couldn't pull away. But I know....... He was worth my trouble.

Vincent and Rachel decide to go on a little week long trip without their son Ciel though. They leave their son in the hands of Sebastian. Soon, Ciel grows some feelings for his babysitter but just keeps to himself since he's only 11 and Sebastian is an adult and in no way or world or time would he ever feel the same way. Follow them on their week long trip together and find out if Sebastian will ever be a babysitter for Ciel again, or find him too much of a brat to do it again. Hopefully Sebastian will be the one babysitter to stick and move along with the wonderful Phantomhive family.

اولین کارمه پس لطفا حمایتم کنین دلبندانم🐣 خب خب این یه داستان فیک و یاعویی در مورد شیل و سباستین هستش بقیش رو تو پارت اول توضیح میدم 🌸🌸🌸🌸 حتما بخونینش که اگع نخونین صحنه های اسمات زیادی رو از دس میدین حال از من گفتن 😐 🌸🌸🌸🌸🌸 خلاصه ای از داستان : +اهههه سبا...ستین تم..تمومش کن -تمومش کنم؟ولی من تازه شرو کردم بوچان +درد دارههههه .....بسه این یه _____ . سباستین دست خویش را روی دهن شیل میگذارد و نمی زاره ادامه ی حرفشو بزنع😶 -الان نه میدونید چند وقته که دارم انتظاره این لحظه رو میکشم؟

Sabastion and Ciel have known each other for years but do they have more than the contract?

A shy, yet gentle Ciel explores their naughty side with one of the Devil's Advocates (all characters depicted are 18+)