lovely
18 stories
Moscow | Hopemin Completed by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 106,943
  • WpVote
    Votes 16,501
  • WpPart
    Parts 23
_میدونی دوست نداشتنت مثل چیه؟ _مثل این میمونه که دریارو از ساحل بگیرن چون از ساحل بدون دریا فقط یه کویر میمونه...🌊 خلاصه: مسکو داستانی عجیب از زندگی خون آشام هاییه که سرنوشت خودشون رو انتخاب کردن... طبق قوانین جدیدی جهان به دو بخش تقسیم میشد...شمال برای خون آشام ها و جنوب برای انسان ها... اما چی میشد اگه سرنوشت برده ای فرستاده شده از جنوب با سرنوشت خون آشام پر رمز و رازی که پسرخوانده ی شهردار مسکو بود گره میخورد؟ چه جنگ هایی قرار بود بر سر خون این پسر راه بیوفته؟ داستان پر فراز و نشیب مسکو رو بخونین... پیج نویسنده: @sylvie_fic کاپل:🔹️هوپمین_ویکوک🔹️ نویسنده: Sylvie 🌱 ژانر:سوپر نچرال،ومپایر،رمنس،اسمات 🔞⛔ پ ن: وجود برخی از ابهامات در مورد شهر مسکو کاملا طبیعیه و به دلیل نبود اطلاعات کافی در سایت های ایرانی ممکنه نویسنده ایراد هایی در متن داستان داشته باشه، اما تمامی مکان ها و شهر ها کاملا واقعی هستن.
Taste Like Honey by BTS7_MK
BTS7_MK
  • WpView
    Reads 257,443
  • WpVote
    Votes 29,223
  • WpPart
    Parts 35
رئیس مافیا یه پرستار جدید برای تنها دخترش به عمارت میاره... چی میشه اگه این پرستار جذاب و خواستنی هوش از سر این رئیس خشن و جدی بپرونه؟!
⛓mistake⛓ by amirhosein3333
amirhosein3333
  • WpView
    Reads 58,236
  • WpVote
    Votes 7,687
  • WpPart
    Parts 24
ژانر=مافیایی/درام /طنز/هپی اند هرکسی توزندگیش یه اشتباهاتی انجام داده ،بعضیاش قابل بخششن اما اشتباهاتی وجودداره که حتی بامردنم نمیشه درستش کرد جیمین خدمتکاری که برای کاربه عمارت کیم تهیونگ میره ،کسی که رئیس باندسیاه ،وی کسیه که قلبش ازکینه و نفرت سیاهه به طوردقیق تر خودجهنمه اماجیمین خدمتکار موطلایی میتونه این جهنم وتبدیل به بهشت کنه ؟! پایان یافته❌
زیبای خفته by amirhosein3333
amirhosein3333
  • WpView
    Reads 50,751
  • WpVote
    Votes 7,391
  • WpPart
    Parts 22
کوکمین/جیکوک/جادویی/هپی اند/آمپرگ +چرا گذاشتی ...هق...بهت وابسته بشم...کاری...هق...کردی دوست داشته باشم...من تورومثل پدرم دوست داشتم ...حتی برام بیشتراز پدربودی _دیگه این دوروبرا پیدات نشه بازنویسی زیبای خفته باتغییر زیاد پایان یافته❌
My hard love🥀🖤 by amirhosein3333
amirhosein3333
  • WpView
    Reads 130,679
  • WpVote
    Votes 12,638
  • WpPart
    Parts 19
کوکمین/مافیایی/خشن/هپی اند جیمین پسر 18ساله ای که ناراحتی قلبی داره وباپدرخونده بدجنس ومادرمریضش زندگی میکنه چی میشه اگه جیمین بعدازخرید با ماشین جئون جونگ کوک بدترین وبی رحم ترین مافیای کشور تصادف کنه پایان یافته❌
kim family 🍓🍓 by amirhosein3333
amirhosein3333
  • WpView
    Reads 150,805
  • WpVote
    Votes 19,717
  • WpPart
    Parts 58
خلاصه=سال 4087،میلادی قرنی که هیچ زنی وجود نداره ونسلشون منقرض شده باپیشرفت علم مردها تونستن نسل خودشونو ادامه بدن دراین بین کیم نامجون ثروتمند ترین فردجهان با کیم سوکجین پادشاه زیبایی(لقبشه مثل ملکه زیبایی ) ازدواج میکنه و حاصل ازدواجشون 5تا بچه قدونیم قدن که لحظه به لحظه زندگیشونو به چالش میکشن توجه=نامجین دچار سندروم lmmortality هستن یعنی هیچوقت پیرنمیشن وباگذرزمان نمیمیرن واین ویژگی نسل به نسل ادامه پیدامیکنه تایم آپ=جمعه ها
 🔞🖤𝕌𝕟𝕨𝕒𝕟�𝕥𝕖𝕕 𝕞𝕒𝕣𝕣𝕚𝕒𝕘𝕖❤🔞 by purple-prince
purple-prince
  • WpView
    Reads 182,155
  • WpVote
    Votes 12,411
  • WpPart
    Parts 40
نام:❤𝕌𝕟𝕨𝕒𝕟𝕥𝕖𝕕 𝕞𝕒𝕣𝕣𝕚𝕒𝕘𝕖🖤 کاپل اصلی: ویمین.سپ. کاپل فرعی: نامجین تعداد پارت: 36 وضعیت: تکمیل. 🔞💦بیشتر پارت های این فیک دارای اسمات هست... پس اگر از اسمات خوشتون نمیاد، نخونید..🔞💦 داستان در مورد یک ازدواج اجباری است... ازدواجی که یک آلفای سلطنتی و خشن رو به یک امگای مهربون و نازک نارنجی میرسونه... در این بین تهیونگ که عاشق یک نفر دیگه است با این ازدواج مخالفت میکنه و به هر طریقی جیمین رو اذیت و مورد تجاوز قرار میده و.... در این میان یک نفر به دنبال انتقام از خانواده ی کیم هست... یعنی اون شخص کیه؟! چطوری میخواد از خانواده ی کیم انتقام بگیره؟! _._._._._._._._._._._._ ._._._._._._._._._.
The legacy of immortality by serendipity200180
serendipity200180
  • WpView
    Reads 82,643
  • WpVote
    Votes 15,469
  • WpPart
    Parts 74
داستان در مورد سرنوشت چند پسره که به هم گره خورده سرنوشتی که هیچ کس نمی دونه چه چیزی براشون رقم زده مرگ و زندگی به دست سرنوشته ولی فقط یه نفر ، یه نفر توانایی تغییر این سرنوشت و داره... فقط تا همین حد می تونم بگم چون اگه بیشتر بگم اسپویل میشه پس لطفا به مقدمه داستان مراجعه کنید تا از اطلاعات داستان با خبر بشید داستان بلندی هست و اروم اروم پیش میره ولی هر پارتش پر از اتفاقات هیجان انگیزه اگه از داستان های هیجانی خوشتون میاد از دستش ندید فیک: میراث جاودانگی The legacy of immortality ژانر : هیجانی ، ماورا طبیعت ، رمنس ، خوناشام... نویسنده : سرندیپیتی Yoonmin / vkook من توی این داستان از اسم اعضای بی تی اس استفاده کردم ولی از اونجایی که این اشخاص واقعی هستن دوس نداشتم به عنوان کارکترای داستانم ازشون سو استفاده کنم سو لازم به ذکر که هیچ کدوم از کارکترا از لحاظ شخصیتی هیکل قیافه و ... شبیه اعضای بی تی اس نیستن فقط از اسماشون استفاده کردم که خب این اسامی توی کشور کره زیادن 🙇‍♀️❤️
Forest ♧ HopeMin ♧ by Razi_Moon
Razi_Moon
  • WpView
    Reads 107,326
  • WpVote
    Votes 20,148
  • WpPart
    Parts 50
هوسوک خون آشامی که صد ها سال تنها زندگی کرده یک روز با یک ماشین تصادف کرده رو به رو میشه و به جای اینکه بزاره نوزادی که توی آغوش مادر مرده اش گریه میکرد مثل خانوادش بمیره اون رو به کلبه ی خودش میاره و بزرگش میکنه... ژانر: سوپرنچرال - درام - رمنس نویسنده: Razi and Moonlike کاپل: hopemin
 𝔓𝔲𝔯𝔢 by StheCherry
StheCherry
  • WpView
    Reads 241,149
  • WpVote
    Votes 31,787
  • WpPart
    Parts 57
Pure [ Mpreg ] ▪Yoonmin ▪Kookv بخشی از فیک: جیمین: اون ... اون قضیه یه اجبار بود! من به محض اینکه بتونم کمکت رو جبران میکنم تا برای همیشه کارمون باهم دیگه تموم بشه تو هم مجبور نباشی هرزه ای مثل منو ببینی! مرد خنده ی مستی سر داد ، طوری که صدای خنده هاش لرز ترسی به جون پسر می انداخت، آروم سمتش قدم برداشت و جلوی اون ایستاد ، سایه ی مرد روی سرش افتاده بود انگار اون مانع تموم نوری بود که بهش میخورد و زندگیش رو تاریک میکرد... جیمین نگاهش رو به کف خونه انداخت و اخم ظریفی کرد تا ترسش رو از اون مرد پنهان کنه ، اون تونسته بود از گذشته ی تاریکش فرار کنه ... اما حالا انگار سرنوشت نمیخواست اون آینده ی روشنی داشته باشه. یونگی: تو به من چیزی بدهکار نیستی هرزه کوچولو... صدای ضخیم شده ی مرد که باعثش الکل بود با بوی تند نفس های اون به بینیش میخورد. یونگی: ولی یه سری چیزا هست که نمیذاره به این راحتیا دست از سرت بردارم... دستش رو جلو برد و با تیکه ای موهای نرم و رنگ شده ی اون پسر بازی کرد یونگی : هرچقدر بخوای میتونی از دستم فرار کنی ، هر چقدر بخوای جیمین! ولی ... پوزخندی وسط حرفاش زد اون همیشه مطمئن میشد که در مقابله باهاش از تحقیر آمیز ترین لحنش استفاده کنه و همین جیمین رو عذاب میداد. یونگی :... ولی تو نمیتونی از چیزی که درست پشت سرته فرار کنی..