●کاپل: مینجونگ(مینگی و هونگجونگ) ●خلاصه: در سرزمین غرب وحشی گیر و دارهای بسیاری بوده و یکی از معروف ترین اون‌ها برمی‌گرده به تلاقی عقاب خونین‌بال و مینگ هفت‌تیرکش. ●ژانر: وسترن، اکشن، اسمات -یه روزی با همین تفنگ می‌کشمت. -پس زود باش و هفت‌تیرت رو بذار روی شقیقه‌م، کلاتتر.

«عشق نوره مینگی،گاهی باهاش رودر رو میشی و محو زیبایی و روشناییش میشی،انقدر زیباست که دنیای اطراف رو برات محو میکنه،در میون تاریکی به کمکت میاد و دستت رو میگیره اما گاهی اون نور هم منبع درد میشه،ممکنه گاهی عشق سخت و دردناک بشه اما من این مسیر پر پیچ و خم رو با وجود تمام اتفاقاتش به جون میخرم،چون عاشقتم مین،من تورو میپرستم» کاپل : یونگی و ووسان ژانر : انگست،امنزیا،رمنس،اسمات

ژانر:تاریخی.فانتری.رومنس.امپرگ.اسمات کاپل:سونگجونگ.یونگی.هیونلیکس شبی که پدر خدایان کورونوس متوجه میشه تخت فرمانروایی‌اش توسط سه فرزندش(هادس،پوزیدون،زئوس) تهدید میشه... شاهزاده‌ای که به یک عشق عمیق یک طرفه دچار می‌شه. آیا می‌تونه قلب معشوقه‌اش رو تصاحب کنه؟(هیونلیکس) آیا عشقی که در یک نگاه رخ بده می‌تونه عمیق و پایدار بمونه؟ ماجرایی بین زیباترین خدای یونان و فردی که حتی از خدا بودن خودش خبر نداره و همه از این رابطه ناراضی‌ هستن(سونگجونگ) خدای جهنمی‌ای که به عشق اعتقاد نداده و برای انتقام کسی رو می‌دزده؛ ولی اون تبدیل به دلبرش می‌شه.(یونگی)

تو دبیرستانی که همه‌ی نخبه‌ها جمع شدن، هر روز همه‌ی صندلی‌های کلاس با صدای زنگ پر می‌شه تا اینکه یه روز، یکی از اونا برای همیشه خالی می‌شه... هفدهمین صندلی که متعلق به چوی جونگهو بود. شیپ: یونگی، سونگجونگ، ووسان، جونگسانگ

خلاصه : مینگی یه نویسندست و یونهو یه کتابفروش. اونا عاشق هم میشن اما مینگی بخاطر مریضی مادرش و ترسی که از همجنسگراییش داره به یکباره فرار میکنه. حالا بعد از چهار سال به کتابفروشی یونهو برمیگرده...

-𝖮𝖷𝖡𝖫𝖮𝖮𝖣‼️ جونگ وویونگ نقاش و رفیق صمیمیش، جونگ یونهوی مجسمه ساز مثل همیشه درگیر کارهای خودشون بودن. یک هفته ی عادی، یک روز عادی و یک نمایشگاه عادی و تکراری مثل نمایشگاه هایی که ماه های قبلش داشتن. اما همه چیز از شبش شروع میشه، جونگ وویونگ که توی راه خونش با یه چیز غیر قابل پیشبینی/غیرقابل باور رو به رو میشه و اون اتفاق انقدر روی زندگیش تاثیر میذاره که روند زندگیش به طور کامل تغییر پیدا میکنه ؟؟؟

●کاپل: یونگی (ورس) ●رئیس و معشوق راننده‌ش: ما شاید هیچ وجه اشتراکی نداشته باشیم، شاید دنیاهامون به قدر یک دنیا با هم متفاوت باشند اما انگار؛ انگار رشته نخ نازکی ما رو به هم وصل کرده. نمی‌خوام این نخ پاره بشه. ●ژانر: اسمات، عاشقانه

One shot- Jaywon- Enjoy ✨🌙

تصور اینکه جیسونگ یه پسر گناهکار باشه و مینهو یه کشیش در حال آموزش.. فقط یه چیز می‌تونه اونا رو به هم نزدیک کنه 'گناه' همه چیز از وقتی شروع میشه که جیسونگ با کت و شلوار قرمزی وارد کلیسا میشه و... فیک: 𝐶ℎ𝑢𝑟𝑐ℎ⛪کلیسا نویسنده: رز کاپل : مینسونگ، چانمین ژانر: درام، اسمات، رمانتیک (اندکی معمایی و کمدی) وضعیت: پایان یافته #نکته1 این فیک فقط جنبه سرگرمی داره و قصد توهین به هیچ ادیانی رو ندارم #نکته2 اسمات یکی از ژانرای فیکه پس اگر دوست ندارید توصیه میکنم نخونید چنلی که کارامو میزارم با هشتگ #Rose @MinsungW2

" صدای تو " ( پایان یافته ) دو سال بود کسی صدای هان رو نشنیده بود. درست بعد از اتفاق تلخی که توی دریا افتاد. یعنی کسی میتونست هان رو نجات بده؟ کاری کنه که دوباره مثل قبل با صدای بلند بخنده؟ کسی میتونست حس زندگی رو به خونه هان برگردونه؟ یا بهتره بگم... کسی منتظر شنیدن صدای هان بود؟! 𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 ژانر: عاشقانه، مدرسه ای، رومنس، ملودرام، اسمات کاپل: مینسونگ، هیونلیکس امیدوارم از داستان لذت ببرید ◕◡◕ MinsungW2