🐶【 𝐏𝐮𝐩𝐩𝐲 𝐡𝐨𝐧𝐞𝐲 】🍯
از روزهای تکراری و کسل کننده اش خسته بود... تا اینکه یروز یهو یه موجود نرم و پشمکی سر راهش قرار گرفت و زندگی هیونجین رو از این رو به اون رو کرد
از روزهای تکراری و کسل کننده اش خسته بود... تا اینکه یروز یهو یه موجود نرم و پشمکی سر راهش قرار گرفت و زندگی هیونجین رو از این رو به اون رو کرد
فلیکس برای گذروندن تعطیلات تابستونی در خونهی خالهاش به روستای مادریش، گرین هیلز میره. مکانی که به گفتهی دیگران همیشه غرق در آرامش و سکوته. کمی از رسیدنش به گرین هیلز نمیگذره که میفهمه این روستا اونقدر که بهنظر میاد آروم نیست. یک راز از زمانی که اون آدم اینجا بود کمکم همه رو به نابودی میکشونه، آتیش خشمی که روس...
"هرگاه دو انسان به همجنسگرایی روی بیاورند، هر دوی آنها باید به کام مرگ کشیدهشوند، برای گناه بزرگی که انجام دادهاند!" [کتاب مقدس - لاویان - ۲۰:۱۳] شهرک متوسطنشین و گمنامی در گانگوون، یک شب عادی از تعطیلات زمستانه با پیدا شدن جسدهایی توی رودخانهی حاشیهی جاده از آرامش همیشگیاش خارج شد. اجساد کودکان ناشناسِ شش تا...
کلُپسا به معنی توهمیه که هرکس، میپنداره هرچیزی از حد واقعیش، زیباتره. انقدر این توهم زیاد و زیادتر میشه تا جایی که شما دیگه واقعیت اون شخص رو نمیبینید بلکه توهمِ زیباییش رو میبینید. اما باطن آدمها هیچ وقت به زیبایی ظاهرشون نمیرسه. مثل فلیکسی که شغلش رو مخفی کرد. چانی که همه چیز رو به هم ریخت. مینهویی که معشوقش ر...
🪽 بنگ هیونجینِ ۲۰ ساله، دانشجوی زبان؛ پسری که به دوستِ پدرش علاقهمند شده و سعی میکنه تا زندگیش رو به حالت نرمال نگه داره. اون خوش گذرونه و دوستای زیادی داره که باهاشون وقت بگذرونه؛ زندگیش از نظر خودش عجیب اما دوست داشتنیه. اما واقعا میتونه مقابل دوست پدرش، سو چانگبین، مقاومت کنه؟ • DewDrop • Couple(s): ChangJ...
ʚ Mini Fic Ongoing ɞ ꒰ Couple: Chanlix, Changjin ꒱ ꒰ Genre: Romance, Crime, Action, Mystery, Phycology, Smut🔞 ꒱ "بنگ کریستوفر، یکی از بهترین پلیسهای سئول توی اواسط دههٔ سی سالگیش، معشوقهاش لی یونگبوک رو از دست میده، و برای فرار از عذاداری، تصمیم میگیره خودش رو بیشتر و بیشتر غرق کارش کنه؛ و همزمان که توی دانشکده...
🔮 Haumea 🧬 Romance • Smut +18 • Omegaverse • Mpreg • Happy end 🥂 Chanbaek • HunHan • KaiSoo • KrisHo 🎩 writer: El ( Elnaz_CH ) 👤 ❄ Editor: Luira ( Eli ) • - من و تو خیلی وقته راهمون از هم جدا شده! از وقتی که احترام همو نگه نداشتیم و همو خورد کردیم! - من و تو راهمون جدا شد و دیگه هیچی نمیتونه ما رو سمت هم برگردون...
☘️💙کامل شده| completed💙☘️ عاشقی که دوازده سال تموم، هر لحظه باور داشت که معشوقهاش روزی برمیگرده... دوازده سال پیش، معشوقه کریستوفر به طرز مرموزی ناپدید شد و از اون روز به بعد، زندگیش به یه سفر بی پایان در جستجوی اون تبدیل شد؛ اما حالا بعد از سالها کسی رو پیدا کرده که دقیقا شبیه دوست پسر از دست رفتهاشه و فکر میکنه...
بکهیون دلش بچه میخواد... و چانیول به وارث نیاز داره... پس، اونا باهم شاهکار خلق میکنن!✨ "قرارداد بچه سازی" _____________________________ genre: mpreg, romance, fluff, smut couple: chanbaek ✨Writed by Tinkerklang ✨Translated by Thanatos (TANA) 🌼Main Story🌼: https://www.asianfanfics.com/story/view/1045622/the-baby-deal
ادم ها شبیه چیزهایی میشن که دوستشون دارن. و یول گاهی بوی شیرینی های مامان رو میداد. بوی سیگار بابا. روی لباسش چند تار سفید از موش خونگیش دیده میشد و رد ماتیک بکهیون، که بعضی وقت ها یادش میرفت از روی پوستش پاک کنه. کامل شده چانبک فلاف، رمنس، فول اسمات
دنیای بکهیون چیزی جز قتل و بیماری های روانی نداشت تا قبل از اینکه محور زندگیش از جنون و اعتیاد، به چشم های وحشی پسری که پیانو میزد تغییر کنه _______ یه پسر برهنه و خون الود تو چشم هاش میرقصید. چیزی شبیه اخرین رقص اکو به عشق نارسیس، قبل از اینکه ازش فقط یه صدا باقی بمونه که هر ثانیه بیشتر رو به افول میره... کامل شده چا...
جیهوپ هیچوقت اسمشو به کسی نمیگه. فرشتهها اجازه ندارن هویت و اسم شون رو فاش کنن. اونا موجوداتی بالدار هستن که آفریده شدن تا به مردم عادی امید بدن. جیهوپ هم همچین فردیه. اون بال های بزرگشو زیر یه لباس گشاد مخفی میکنه و اجازه نمیده مردم بیشتر از دو متر بهش نزدیک بشن. هیچکس نباید از رازش خبر دار بشه و برای همین، اون تو...
⪧ 𝐎𝐧 𝐆𝐨𝐢𝐧𝐠 ˒˒ اون از کریستوفر بنگ متنفر بود چون خیال میکرد که آدم مغرور و به درد نخوریه! از اینکه مدام اسمش رو اینطرف و اونطرف میشنید، کلافه میشد. ولی مدتی گذشت و فلیکس موفق شد که اون مرد رو در پاریس ببینه؛ جایی که از مهمترین قطبهای دنیای طراحی و فشن به حساب میاومد... و بعد از دیدنش، حتی بیشتر هم ازش مت...
_برای مردن زیادی قشنگی، باهات چیکار کنم عروسک؟ چانلیکس -جنایی ، انگست ، ترسناک ، رمنس ، اسمات لی یونگبوک، سوپر مدلی که لقب پرنس ران وی رو داره به طور اتفاقی شاهد نمایشی بعد از قتل میشه؛ جسدی که شبیه به یه اثر هنری میمونه و قاتلی که در حین خلقش، چهره بی نقص پرنس رو میبینه. در این صورت اون باید از سر راه برداشته بشه؟...