ongoing
76 stories
Sᴄᴇɴᴛ Oғ Hᴇᴀᴠᴇɴ 2 | Vkook, Hopemin by and_rome_da
and_rome_da
  • WpView
    Reads 4,646
  • WpVote
    Votes 682
  • WpPart
    Parts 44
~ فصل دوم عطر خوش بهشت✨ و به نام پایانی که ما از آن آغاز می‌کنیم؛ قلب من، قلم من، بهشت من! "قبلاً همیشه می‌گفتم تنت، موهات، وجودت... همه‌ش بوی جنگل خیس بعد از بارون رو می‌ده، عطر چرم و چوب تمشک؛ اما الان، حتی توی خیالم... این جنگله که بوی تن تو رو می‌ده... این خیسی بعد از بارونه که عطر تو رو دزدیده. سنسه جئونِ من عطرشو لای برگ‌های گرین دریم جا گذاشته!" Nᴀᴍᴇ: Sᴄᴇɴᴛ ᴏғ Hᴇᴀᴠᴇɴ 2 Cᴏᴜᴘʟᴇ: ᴠᴋᴏᴏᴋ, ʜᴏᴘᴇᴍɪɴ Gᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍ, ᴀɴɢsᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ Wʀɪᴛᴇʀ: ᴀɴᴅʀᴏᴍᴇᴅᴀ Cʜᴀɴɴᴇʟ: @ᴘᴀᴘᴀᴄɪᴛᴀ_01
Young Daddy !! by ti_VK_na
ti_VK_na
  • WpView
    Reads 67,525
  • WpVote
    Votes 9,813
  • WpPart
    Parts 70
Young Daddy 2 (Completed) این بوک فصل دومِ داستان یانگ ددی هست اگر نخوندید اول اون رو از پیجم پیدا کنید و بخونید چون داستانها کاملا بهم مرتبطن❌️ genre: omegavers, drama, romance, smut, mpreg, comedy couples: تموم کاپل هایی که تو فصل یک خوندید🙌 خلاصه: با سر و سامون یافتن توله های بزرگ پک و گسترش یافتن خاندانشون همه انتظار آروم شدن روال زندگی هاشون رو داشتن اما خب مثل همیشه الهه ماه براشون داستانها داره و قرار نیست به این راحتی ها زندگی رو بگذرونن... ❌️❌️ یه نکته خیلی مهم اینه که همونطور که خودتون میدونید کاراکترای های اصلی داستانهام هفتا پسرامونن پس نگران نباشید قراره باز هم گل سر سبد خودشون باشن بخاطر کاور فکر نکنید قراره برن تو حاشیه یا چیزی شبیهش..
ᴍᴏᴏɴ ꜱᴛ𖢄ɴᴇ by Sh_Moon
Sh_Moon
  • WpView
    Reads 4,809
  • WpVote
    Votes 548
  • WpPart
    Parts 23
[ ᴍᴏᴏɴ ꜱᴛ𖢄ɴᴇ ] ◂ خلاصه‌ای از داستان : چند سال پس از انتخاب نماینده ها، هرج و مرج درون پک سیلورمون شدت گرفت! بر خلاف انتظارات، سیلورمون دگرگون شد! قدرت بین اقوام منتقل شد و بانو پالادی برای نجات خانوادش جون خودش رو فدا کرد پک سیلورمون رسماً نماینده‌ی خود رو دور انداختند و سلطنت جدیدی رو شروع کردند. همزمان با این اتفاقات، با ظهور قدرت پکِ بلادی مون، سیلورمون به رهبری آلفای جدیدش، به بلادی مون حمله کرد. با این که قدرتِ ماه در اون زمان متعلق به پک بلادی مون بود اما پک بلادی مون نتوانست در مقابل قدرت جدید مقاومت کنه و در نهایت ویران شد. هزاران نفر کشته شدند و خانه های زیادی در آتش سوختند. افراد زیادی به اسارت گرفته شدند و امگاها به جایگاه سابقشون برگشتند. در این بین عده‌ی کمی موفق به فرار و نجات خود شدند که در جنگل سیاه پناه گرفتند. اما بقیه... مشابه اسمش، پک بلادی مون غرق در خون شد و سال‌های خونینی رو به جا گذاشت که از خاطر هیچ کس پاک نشد. قسمتی از داستان: 🐺 میرسه روزی که نتونم نگاهت کنم چشمامو می‌بندم یا با سیاهی می‌پوشونمش تا چیزی ازت نبینم چون می‌خوام خاطره‌ای که داریم رو حفظ کنم حتی نفهمیدی از هم پاشیدم نبودی که دستمو بگیری یا تیکه‌های از هم پاشیده‌مو جمع کنی پس دیگه نباش نمی‌ذارم که ب
THE MIRACLE OF LOVE | KOOKV by bangtan__ff
bangtan__ff
  • WpView
    Reads 357,763
  • WpVote
    Votes 44,355
  • WpPart
    Parts 41
(کامل شده) "-یه آشپز اوتیسم؟!!!..... شوخیت گرفته؟؟.... نه نه نه به هیچ وجه اجازه نمیدم تو تیمم باشه!!" داستان تهیونگ آشپز با اختلال اوتیسم و جونگکوک سرآشپزِ سختگیر. شیپ‌ها:کوکوی،یونمین (این فف شامل شیپ‌های استریت اعضای بنگتن با عضو عزیز توایس،داهیون "جین و داهیون" و عضو عزیز بلک‌پینک،جیسو "نامجون و جیسو" هستش. کسایی که دوست ندارن نخونن🤷🏻‍♀️ خودم دوست دارم و دخترام برام مهمن پس دلم خواست وارد داستانم بشن🤰🏻) ژانر:رومنس،نرمال لایف نویسنده:Donya
+ and -  :::... ✔ by btsfanfic_ir
btsfanfic_ir
  • WpView
    Reads 389,629
  • WpVote
    Votes 53,924
  • WpPart
    Parts 31
+ مثبت و منفی - "شوخی میکنی یونگی هیونگ؟ من و جئون جونگکوک شبیه مثبت و منفی ایم! حتی تصورش هم ناممکنه. اون هیچوقت به کسی مثل من نگاه نمیکنه." ـ10MinUtEs LaTerـ "عاح....مارکم کن تهیونگ!" ژانر : ( فول سمات / رمنتیک / برشی از زندگی / طنز / ورزشی / تینِیجر پسند / ... ) کاپلز : اصلی ◀ تهکوک فرعی ◀ نامعلوم
✧HOME✧ by timi_vkook
timi_vkook
  • WpView
    Reads 642,588
  • WpVote
    Votes 62,701
  • WpPart
    Parts 43
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
saudade | Vkook by _SaeVa_
_SaeVa_
  • WpView
    Reads 17,603
  • WpVote
    Votes 3,976
  • WpPart
    Parts 34
تهیونگ صداهای عجیبی می‌شنوه. صدایی که با ناله ازش میخواد که نجاتش بده. اما جالب اینجاست که هیچکس به جز تهیونگ، اون صداهارو نمیشنوه... هفت پسری که هر کدوم به دلیلی توی دنیای عجیبی گیر افتادن. دنیایی که برای خارج شدن ازش، باید نتیجه‌ی بازی رو عوض کنن. *برای رسیدن به اصل داستان، کمی صبور باشین* کاپل : ویکوک - سکرت ژانر : فانتزی | رومنس | کمدی | اسمات - با حضور افتخاری(😂) خون‌آشام ها، نیروهای جادویی، شیاطین، خدایان و فرشته ها.
 Chateau de Deschaneau  by ti_VK_na
ti_VK_na
  • WpView
    Reads 15,279
  • WpVote
    Votes 2,544
  • WpPart
    Parts 62
Couple: taekook, yoonmin, namjin, hyunlix Genre: fantasy, vampire, mpreg, smut, romance خلاصه: سال ۱۸۵۰ میلادی، فرانسه، شهر وردن، عمارت شتو دشانو این قرار بود عکس یه خونه ی تسخیرشده باشه به عنوان آخرین عکس یادگاریم از فرانسه ی دوست داشتنی ولی الان عکس خونمه! . . +: مامان بزرگم قبلا یکبار از وردن و عمارت معروفش دیدن کرده اون میگه همه ی شایعات حقیقت دارن و هیولاهای ترسناک و خونخواری تو اون عمارت زندگی میکنن @: دقیقا همه چی راسته یکی از اقوام ما از اهالی همون شهره میگه تموم مردم وردن خبر دارن که خانواده ی دشان هیولان ولی کسی راجبشون حرفی نمیزنه +: چرا؟ &: چرا؟! مگه سوال پرسیدن داره؟ اهالی اون خونه به قدری ترسناک و مرموز و بانفوذن که کسی جرات حرف زدن راجبشون رو نداره به شما هم توصیه میکنم راجبشون زیاد حرف نزنید! @: تو کی هستی؟ &: اوه ادبم کجا رفته ببخشید یادم رفت خودمو معرفی کنم من دلانو هستم دلانو دشان
Taekook highschool by CAFEVKOOK
CAFEVKOOK
  • WpView
    Reads 1,220
  • WpVote
    Votes 157
  • WpPart
    Parts 6
جونگ‌کوک و تهیونگ، دوست‌های دوران بچگی بودن که همیشه باهم بودن و باهم بزرگ شدن. یک بوسه‌ی کودکانه باعث شد که اون‌‌ها به اجبارِ خونواده‌‌ها همدیگه رو از دست بدن؛ و حالا در مقطع جدیدی از زندگی که پیشِ روشون هست و مشکلات زیادی سر راه‌شون قرار داره، آیا اون‌ها خواهند تونست که بر این دشواری‌ها و ناملایمات روزگار غلبه بکنن؟! باید ببینیم... Name: Taekook highschool Genre: Comic, romance, mystery, secret🔒 Up: 2 part in weeks Translator: Ebony ┈─┈─┈─┈─┈─┈ ᯊ @CAFEVKOOK ᯊ
Battle by CAFEVKOOK
CAFEVKOOK
  • WpView
    Reads 1,436
  • WpVote
    Votes 128
  • WpPart
    Parts 4
【 ❤ ⚔️ 🧠 】 ❣𝐁𝐚𝐭𝐭𝐥𝐞❣ "عشق ، یه جداله!" " جدالی بین عقل و قلب که پایان ناپذیره... عقل میخواد قلب رو متقاعد کنه که تو این راه آسیب میبینه اما قلب بی توجه، فقط میخواد که عاشق باشه... عشق ببینه و عشق بورزه... اصلا مگه برای همین کار ساخته نشده؟ پس به وظیفه‌اش عمل میکنه اما مغز دیواری میکشه دور قلب از جنس منطق و تازه اونجاست که این جدال خطرناک میشه... تو باید تصمیم بگیری که این دیوار رو خراب کنی تا بتونی عاشقی کنی یا قلبتو به اسارت مغزت تسلیم کنی و عاقل اما بی عشق به زندگی ادامه بدی... و در آخر... به نظرتون کی برنده ی این جداله؟ " با یادآوری حرف های استاد منطق و فلسفه‌اش که خیلی به حال و هوای این روزهاش میخورد ، پوزخندی زد و سیگار بعدی رو لای لبهاش گذاشت. - درسته...این یه جداله کیم تهیونگ ، یه جدال بین من و تو! ☙Gᴇɴʀᴇ ⨟ Romance, Mystery, Angst, Drama, Amnesia, Smut ☙Cᴏᴜᴘʟᴇ ⨟ Vkook/Kookv, Namjin ┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈ ♨ @CAFEVKOOK ♨