00Libraaaaa
- Reads 954
- Votes 227
- Parts 8
روی سیارهای بیگانه به نام زولان، جایی که سربازای خشن و بیرحم برای شعلهور کردن خشم جنگیشون از رابطهی جنسی استفاده میکنن، یه خدمتکار انسان قراره ژنرال ترسناکشون رو به زانو دربیاره.
هری، تنها انسان توی یه اردوگاه نظامی بیگانهست. حافظهش بههم ریخته و نمیدونه چطور سر از زولان درآورده. فقط یه چیز رو خوب میدونه: اینجا قانونای سختی حاکمه. باید سرتو بندازی پایین، کارت رو انجام بدی، و مهمتر از همه، هیچوقت توی چشم اربابا نگاه نکنی.
اما یه روز سرنوشتساز، همهچی عوض میشه. هری اتفاقی با ژنرال روبهرو میشه و بزرگترین قانون رو میشکنه: مستقیم توی چشمای یخی اون زل میزنه. همونجا یه چیزی توی نگاهش پیدا میکنه که همهچی رو براش تغییر میده یه حس عجیب، یه کشش غیرقابلانکار.
حالا هری باید تصمیم بگیره: در برابر این کشش مقاومت کنه و به زندگی سخت و پرخطرش ادامه بده، یا تسلیم بشه و بذاره ژنرال اون رو مال خودش کنه. توی دنیایی که جنگ در حال انفجاره و دشمن از هر طرف نزدیک میشه، یه انسان میتونه همهچیز رو زیر و رو کنه و سرنوشت خودش رو بسازه.
اگه جرأتش رو داشته باشه، این فرصت مال خودشه...
کاپل : لری
نویسنده : لیبرا