Select All
  • Old Acquaintance~ [JK&Elizabeth]
    2.3K 288 6

    مارسِی ، فرانسه ، 2:30 صبح _تحمل کن دست ها و پاهام درد‌میکرد ، اون زنجیرای لعنتی .. صدای اون پسره ، چرا ولم نمیکرد _چرا؟ چرا ولم نمیکنی؟؟ بزار برم ..لطفا _تحمل کن تمام بدنم عرق کرده بود ، بدنم سرد شده بود و اخرین چیزی که حس کردم چیز سفتی پایین شکمم بود. ........... ژانر: رمنس ، درام ، عاشقانه ، کمی کمدی. شخصیت های اصل...

    Completed