fav
80 stories
🧚‍♂️ Sleeping Beauty 🧚‍♂️ Completed by crazy_doctor94
crazy_doctor94
  • WpView
    Reads 139,475
  • WpVote
    Votes 38,808
  • WpPart
    Parts 102
📘 عنوان: #زیبای_خفته 🧚🏻‍♂ 👨‍❤️‍👨️ کاپل ها: کایهون/چانبک 🔍 ژانر: ر‌‌ُمنس، فانتزی، فلاف، خوناشامی، اسمات ✍🏼 خلاصه: کایهون ⬇️ همه با شنیدن اولین جیغ ها و تقلاهای یک نوزاد لبخند خوشحالی به لب هاشون میارن و با شوق بهش خیره میشن اما اوضاع برای اون نوزاد بیچاره! پسر پادشاهی که ملکش از قبل با مردی دیگه توی رابطه بود، اینطور نبود! هیچکس به نوزاد نیازمند توجهی نکرد و هیچکس تولدش رو تبریک نگفت.. اون نحس بود و این نحسی قرار بود برای تولدش، جادوگری رو بهش هدیه بده که اون رو از مادرش دزدیده بود...! چانبک ⬇️ نفرین شده ها اغلب چه شکلی بودند؟ در قدم اول هیچکس فکر نمی‌کرد که نفرین یک جادوگر بزرگ بتونه یک جادوگر دیگه رو به پست ترین موجود هستی، یعنی خوناشام ها، تبدیل کنه! بکهیون با چشمهای خودش نابود شدن زمین رو دیده بود.. و زمین جهنم شدش میخواست با وارد کردن انسانی به نام چانیول به زندگیش، خودش رو نشون بده و بهش لبخنده بزنه!
2:18 A.M. by Mebonya
Mebonya
  • WpView
    Reads 4,079
  • WpVote
    Votes 766
  • WpPart
    Parts 33
دنیای خلاف دنیای کثیفیه. سرسام آوره. خفه کننده اس. مخصوصا وقتی با تمام وجودت حس کنی بهش تعلق نداری. وین به عنوان پسر اول خاندان آف و گان، وظیفه داره از این دنیا و کار خانوادگی خوشش بیاد. یا حداقل دهنشو ببنده و باهاش کنار بیاد. ولی بالاخره خانواده و دوست و دشمنو میبوسه میذاره کنار که تا جایی که توان داره از این دنیا فاصله بگیره. تا یه مدت هم موفق میشه. ولی برایت از ناکجا آباد پیداش میشه و همه چی رو میریزه بهم. سوال اینه که وقتی برادر خودت دنبالته تا کت بسته تو رو تحویل آف و گان بده وقتی تفنگایی به طرفتون نشونه میره که حتی نمیدونین برای چی میخوان بزننتون وقتی پلیس برای دزدی و قتل دنبالتونه اعتماد کردن و از اون بدتر، عاشق شدن، تا چه اندازه خریته؟ کست فیک: Bright Vachirawit Win Metawin Chimon Vachirawit Nanon Korapat Off Jumpol Gun Atthaphan New Thitipoom Tay Tawan Singto Prachaya Krist Perawat Ohm Pawat Lee Thanat Perth Tanapon Mark Siwat Mild Lapassalan Ticha wongtipkanon Benjamin Brasier Pavel Naret Dome Woranart Saint Suppapong Zee Pruk Mook Worranit Mek Jirakit
چشمان تیره💙 by Author_LONA
Author_LONA
  • WpView
    Reads 2,416
  • WpVote
    Votes 549
  • WpPart
    Parts 13
NAME SMALL NOVEL: چشمان سیاه MAIN COUPLE: سکای SIDE COUPLE: چانبک GENER: رمنس،راز آلود،انگست،دراما AUTHOR: لونا EDITOR: لونا UP DAYS: به تعداد لایک NC.18 خلاصه: باید از چشماش عذر خواهی میکرد چشمانی که اتفاقا زیادی رو تماشا کرد و دم نزد فقط در گودال سیاهِش اونها رو دفن کرد و خروارها خاک روی اونها ریخت... باید عذر خواهی میکرد چون با اونها مرگ تدریجیشو با رفتن عشق زیباش به خودش هدیه داد ... اره اون نابود شده بود اما هنوز زنده بود ،اوه سهونی که همه چیو تجربه کرد اما بازم زنده موند اما چه زنده موندنی... زنده موندنی که فقط با مرگ به آرامش می‌رسید...
پرسه در نیمه شب by fiction_crystal
fiction_crystal
  • WpView
    Reads 101,861
  • WpVote
    Votes 10,933
  • WpPart
    Parts 33
بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش می‌پیچید، صحنه‌ای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمی‌خواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش می‌گرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفته‌ای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنی‌ای می‌ده...؟» ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ژانر: عاشقانه، بی‌ال، انگست، اسمات کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.
مگه معتادی؟ ?Are You Addicted by TheDearTiger
TheDearTiger
  • WpView
    Reads 8,317
  • WpVote
    Votes 720
  • WpPart
    Parts 18
خلاصه:بعضی از ادم ها مثل مواد مخدر میمونند، مثل هروئین، کافیه یک بار طعمشون رو زیر دندونت بچشی، تا ابد معتادشون میشی. بای لوئین شونزده سالشه و پسریه که توی فقر بزرگ شده حسابی سرسخت و واقعا لجبازه و توی این دنیا بیشتر از هر چیزی به پدرش اهمیت میده و از مادرش متنفره چون اون زن دقیقا توی سخت ترین اوضاع مالی پدرش رو ترک کرده بود و بدنبال معشوقه های پولدارش رفته بود و حالا بعد از ازدواج ناگهانیه مادرش با یه ژنرالِ ثروتنمد ارتش، بای لوئین قسم میخوره دیگه هیچ جور ارتباطی با مادرش نداشته باشه. گوهای همسن بای لویین هست و از اول عمرش بین سرباز های بزرگ و مرد های کله گنده تمرین های ارتش رو بعنوان بازی انجام میداده پدرش یه ژنرال با نفوذ و کله گنده ارتشه، ارتش برای خیلی ها یه محله که دوره سربازیه اجباری رو توش میگذرونند اما برای گوهای ارتش خونه دومش و زمین بازی زمان کودکیشه، هر چند بر خلاف اصرار پدرش علاقه نداره به صورت رسمی توی ارتش کار کنه. مادرش چندین سال پیش کشته شده و گوهای پدرش رو مقصر میدونه هم اینکه کلی خشم و نفرت توی دلش جمع شده. برای هر دوی این پسر ها که تاحالا محبت واقعی زنی رو حس نکردند عشق جایی منتظره که هیچکدوم انتظارشو ندارند.
آتالوناژ by mina_parsa
mina_parsa
  • WpView
    Reads 7,745
  • WpVote
    Votes 1,000
  • WpPart
    Parts 20
وقتی صمیمی ترین دوستت، میشه عشقت... وقتی عشق بچگیت، میشه همدم حال و آینده ت... قشنگه. زیبا و بی نظیر. اما آیا زندگی همیشه انقدر خوب تا میکنه باهات؟ **************************************************** (آتالوناژ: به اصلاح رنگ و فیلم در مرحله ی پایانی تدوین می گویند که در آن نور و رنگ تصاویر به گونه ای همسان اصلاح میشوند.)
A love under compulsion ( jenlisa ) by Ilinyforilin
Ilinyforilin
  • WpView
    Reads 11,813
  • WpVote
    Votes 654
  • WpPart
    Parts 18
عشقی در حصر اجبار ( جنلیسا) ژانر: رومنس، اسمات،درام،هیجان انگیز،عاشقانه صد البته (happy end ) من همیشه قربانی منافع پدرمم حالا که من داشتم یکم طعم خوشبختی رو میچشیدم یه کابوس دیگه وارد زندگیم شد ی ازدواج ی ازدواج مسخره و اجباری اونم با دختری که نه تا به حال دیدمش نه دوسش دارم من هیچ وقت زورم نمیرسید با پدرم مخالفت کنم حالا هم که روی آینده من قمار کرده بود باید فقط میپذیرفتمش من فقط واسه فرار از استرسی که داشتم رفتن به اون کلاب رو پذیرفتم اما نمیدونستم قرار با دختری به اسم ایوا رو به روشم که فصل جدیدی تو زندگیم شه اونم دقیقا روز قبل اون ازدواج چطور اون غریبه مالک قلبم شد انقدر که حاضرم درد سرشو به جون بخرم من ی زندگی مخفی میسازم که توش ایوا رو تا ابد برای خودم نگه دارم نمیذارم جنی از وجود ایوا با خبر شه ولی اگه ایوا ی گذشته و زندگی تاریک داشته باشه چی ..... حتی اگه ایوا به نحوی به جنی ربط داشته باشه ..... #جنلیسا #جنی #لیسا #بلک_پینک #عشقی_در_حصر_اجبار #a_love_under_compulsion #jenlisa #jennie #lisa #blackpink
Collapse by Dan_THfive
Dan_THfive
  • WpView
    Reads 8,486
  • WpVote
    Votes 848
  • WpPart
    Parts 23
" فرصت دوباره دادن به آدما، مثل این میمونه که گلوله دوباره بهشون بدی چون قبلی خطا رفت! Couple : TAEGYU Writer : Dan " Criminal, Romance, Mystery, Smut ___ قابل توجه! عکس کارکترهای داستان روی هدر پارت اول قرار گرفت.
[ Kim Husky ] by phonix_L1485
phonix_L1485
  • WpView
    Reads 12,377
  • WpVote
    Votes 3,122
  • WpPart
    Parts 40
* کیم هاسکی * " - هاسکی؟ هاسکی همون‌قدر که وحشیه، می‌تونه به همون اندازه هم آروم و دوستانه باشه ولی بستگی به این داره که چطور بزرگش کرده باشی! اینکه من اینجوریم بخاطر همه‌ی کساییه که هیچ‌وقت حتی سعی نکردن تا کمی احساسات منو بفهمن و از من یه آدم بی‌اعصاب و وحشی ساختن که نمی‌تونه هیچ‌کسو جز خودش تحمل کنه و فکر می‌کنه تموم دنیا آفریده شدن که برن روی مخش! و تو؟ تو از همه‌شون رو مخ‌تری! " *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* Main Couple: SuLay Side Couples: ChanBaek, SeKai Genre: Melodrama, Romance, angst Writer: Phonix_L1485 *کامل شده* سولی × لیهو چانبک × بکیول سکای × کایهون
Goddess of the Moon by fighter1997
fighter1997
  • WpView
    Reads 60,804
  • WpVote
    Votes 9,631
  • WpPart
    Parts 65
(کامل شده) الهه ی ماه جونمیون کسیه که تمام عمرش رو تو تنهایی سپری کرده و به اجبار مجبور میشه زمانی که فقط 17 سالشه وارد قلمروی آتش بشه. و داستان زمانی شروع میشه که پسری از قبیله ی آب مجبور میشه برای خوشبختیش بجنگه.توی دنیایی که بیشترش رو پارک چانیول اداره میکنه و از قضا جنگ قدرت شدیدی هم بین اون و پدر جونمیون در جریانه! پشت چشمهای سرد چانیول رازی قدرتمند وجود داره آیا جونمیون میتونه به اون پی ببره و ازش به عنوان کلید خوشبختیش استفاده کنه؟ کاپل چانهو سوپرایز ژانر امگاورس اسمات عاشقانه ازدواج اجباری امپرگ