IamBoyDirectioner's Reading List
8 stories
ONE REASON by z___gh
z___gh
  • WpView
    Reads 5,977
  • WpVote
    Votes 1,115
  • WpPart
    Parts 30
⚜ ما برگشتیم ⚜ ♧◇♡♤☆ ژانر:جنایی، درام کاپل:نمیلی، زیام، لری
کصشر ننویسم by that_very_Witch
that_very_Witch
  • WpView
    Reads 10,296
  • WpVote
    Votes 1,752
  • WpPart
    Parts 5
آموزش نویسندگی آسان برای پرهیز از تحویل کصشر به جامعه واتپد+عکس و فیلم و غیره
MY DRAGON KING(Larry) by AngelofHaven
AngelofHaven
  • WpView
    Reads 16,019
  • WpVote
    Votes 3,328
  • WpPart
    Parts 31
از بدو تولد متعلق به او و اژدها هایش بود. شهرش سوخت و ویران شد و خودش اسیر شد و به هرزگی گرفته شد. به چشمانش نگاه کرد و دلباخت، نگاهش از پا می انداختش، با نوازشش مست می شد و نفس می کشید لبخندش را. خودش را به او سپرد تا مراقبت کند از تن آسیب پذیرش. دل باخت و عاشق شد چرا که او پادشاه اژدهایش بود. . ( کمی بر گرفته از سریال Game of thrones ) . ژانر: تاریخی _ تخیلی _ عاشقانه ( آمپرگ) 𝐌𝐘 𝐃𝐑𝐀𝐆𝐎𝐍 𝐊𝐈𝐍𝐆 (𝖫𝖺𝗋𝗋𝗒) 𝗐𝖾𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋 𝖡𝗒: 𝐇𝐚𝐫𝐫𝐢𝐞𝐭
Black Fever (L.S) by imsamiwh
imsamiwh
  • WpView
    Reads 17,500
  • WpVote
    Votes 3,963
  • WpPart
    Parts 31
- I think a piece of the moon that is not in the sky in your hair. - فکر میکنم تیکه ای از ماه که تو آسمون نیست توی موهای توعه لویی. ---------------------------------------- 1660 - London Sad End Complete بر اساس یک سلسله ی واقعی Vampair-Historical Larry-Ziam به قلم : sami
‹‹ 𝗙𝘰𝘳𝘤𝘦𝐝  𝗛𝘶𝘨𝐬 ›› by tommo2844
tommo2844
  • WpView
    Reads 18,276
  • WpVote
    Votes 3,820
  • WpPart
    Parts 39
میزدی و درد میکشیدم؛ شدم عاشق و نبودی مجنون! مجنون منی که مسکن بودم و تو ویروسی همچون طاعون و وبا ... به جایی رسیدم که نگران دست توهم، نه صورتِ خودم که مقصد انگشت‌هات بود ... گناهِ باهم بودن که هیچ گناهِ عذاب کشیدن من هم برای تو! شومی یک ‌اجبار!🍃 و در آخر قلب بازنده ای که مقابلت به زانو در آمد ... پناه بردم به اغوشت گرچه اجبار بود!༆ ྅𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫𝐬:𝗮𝘁𝗶 𝗮𝗻𝗱 𝗻𝗮𝗳𝗮𝘀🧘🏽‍♀🎻
Monster [l.s_z.m] by rayan1998tab
rayan1998tab
  • WpView
    Reads 34,449
  • WpVote
    Votes 5,456
  • WpPart
    Parts 21
با تمام توانش ميدويد. هواي سرد رو با صدا داخل شش هاش پمپ ميكردو باعث ميشد گلوش به شدت بسوزه. سكوت شب باعث شده بود صداي جز صداي پاها و نفس هاش نشنوه. نميدونست چه مدته دويده، پاهاش ديگه جوني نداشت و بدنش در حال پاشيدن بود. صداي قلبش رو تو سرش به وضوح ميشنيد، هر لحظه ممكن بود قلب ترسيدش سينه شو بشكافه و بيرون بپره. تو تاريكي پاش به چيزي گير كرد و بدن كوچيكش رو زمين پخش شد. دستش رو زانوي دردناكش گذاشت تاشايد يكم قابل تحمل بشه. صداي نفسهاش تنهاي صداي پيچيده تو زوزه باد سردي بود كه ميوزيد
fool for you(book2&3) (ziam) by setidarcy
setidarcy
  • WpView
    Reads 207,558
  • WpVote
    Votes 32,012
  • WpPart
    Parts 63
اونا تا ابد به خوبی و خوشی زندگی کردن اما به این آسونی هام نبود
fools gold (Ziam)(mpreg)  by setidarcy
setidarcy
  • WpView
    Reads 284,114
  • WpVote
    Votes 37,756
  • WpPart
    Parts 50
تو میتونی بهم اخم کنی. بهم بی‌محلی کنی. بخاطر ضعیف بودنم مسخرم کنی. میتونی بهم گشنگی بدی. میتونی کاری کنی گریه کنم. کاری کنی که از درد زجه بزنم. تو میتونی خوردم کنی. زیر پات لهم کنی. تو میتونی منو به خاک سیاه بشونی لیام‌ اما با همه‌ی اینا من بازم عاشقتم :))))