•¬‌کاپل: چانبک | سکای •¬‌ژانر: عاشقانه | اکشن | جنایی | درام | پلیسی •¬‌خلاصه: تو هفت سال عاشقی به من بدهکاری هفت سال دلتنگی به من بدهکاری هفت سال بغض به من بدهکاری من هفت سال عاشقی به تو طلب کارم هفت سال دلتنگی به تو طلبکارم هفت سال بغض به تو طلبکارم من و تو شاید روزی کنارهم قرا ر بگیریم تا بتونیم تسویه حساب کنیم تو بدهی هایت را به من برگرداندی و من طلب هایم را از تو بگیرم تا آن روز من همچنان به طلب های خودم و بدهی های تو میافزایم قدری که صاف کردنش برای تو ممکن نباشد و تا ابدیت به من بدهکار باشی اینطور تا ابدیت کنار من خواهی ماند تو هفت سال عاشقی به من بدهکاری ═ ∘♡༉∘ ═ #Gamer

•¬‌کاپل: چانبک | ویکوک •¬‌ژانر: امگاورس | فلاف | اسمات | عاشقانه •¬‌خلاصه: فارغ از تمام پیچیدگی‌ها و سختی‌های زندگی، اون بیون بکهیون بود؛ امگای زیبایی که مدت‌های طولانی در روزمرگی‌های پر از آشفتگی‌اش، به دنبال آلفایی می‌گشت که با تمام وجود بهش عشق بورزه و بپذیرتش و از مخمصه‌هایی که دچارشه نجاتش بده. بکهیون آرزو داشت تا آلفای جذاب و پولداری نصیبش بشه و اون رو از قرض و بدبختی‌هایی که تمامی نداشتن، نجات بده... و روزِ بعدی، اون پارک بکهیونی بود که برهنه، در بازوان همسر سکسی‌اش حبس شده و برقِ حلقه‌ای که چشم هر بیننده‌ای رو خیره می‌کرد، سندِ واقعی بودن این ازدواج بود؛ در حالی که بکهیون هیچ چیزی از چانیول به یاد نمیاورد و تنها خاطره‌ای که به یاد داشت، خوابیدنِ شب قبل و آرزو‌ش بود! -من باید باور کنم که تو همسرمی پارک چانیول؟! باورم شه که ازدواج کردیم؟ ═ ∘♡༉∘ ═ #Asteria

سورپرایز ! پدر و مادرت تموم این مدت یه رازی رو ازت مخفی کرده بودن - اینکه تو پرنسس یه خانواده سلطنتی و تنها وارث تخت پادشاهی هستی . برای فاش کردن این راز و خبر مهم ، اونا تورو به پادشاهی همسایه میفرستن جایی که هفت شاهزاده خوشتیپ و مقاومت ناپذیر همه چیزهایی رو که باید بعنوان فرمانروای بعدی بدونی بهت یاد میدن اما به محض رسیدن با یه سری تهدید مواجه میشی . یه نفر توی قصر نمیخواد که تو جاتو به عنوان پرنسس پس بگیری . اون کسی که سعی داره نابودت کنه همون شاهزاده ایه که داری عاشقش میشی؟ *نیازی نیست حتمن طرفدار بی تی اس باشین تا از این داستان لذت ببرین * *هر هفت عضو بی تی اس توی این فیک نقش اصلی ان و نویسنده هفت پایان برای هرکدوم از پسرا نوشته * با اجازه نویسنده ترجمه شده [ کامل شده ✔] ©FireTiger8

It's been three decades since the chaste reunion of Lan Zhan and Wei Wuxian; but even today, there hasn't been a single day where Lan Zhan has been free of his worry when it comes to his beloved Wei Ying. As for Wei Ying, he had only two moto in his life. One, to keep Lan Zhan happy. Always. Two, to see Lan Zhan smiling. PERIODt. Three decades. One love story. Two bodies. One soul. Join me in this heartwarming short tale of our beloved WangXian; where one simply yearns for the other to be happy, and the other prays for his love to be safe. ✒️The inspiration is taken from MDZS and The Untamed. ✒️Rest all are my imagination. =================================== This is a work of fanfiction. All rights are reserved. No part of this eBook may be reproduced or copied in any form or by any means [graphic, electronic or mechanical, including photocopying, recording, taping or information retrieval systems] or reproduced on any disc, tape, perforated media or other information storage device, etc., without the explicit written permission of the editor. Breach of the condition is liable for legal action. However, the permission to reproduce this material does not extend to any material on this site, which is explicitly identified as being the copyright of a third party. Authorization to reproduce such material must be obtained from the copyright holders concerned. ©️LuvLaws Only 18+

Lan Wangji, a detective with the Beijing Police Force, interviews a possible witness of a murder. Only willing to give his working name, Yiling, the man had denied any knowledge despite eyes full of horror and tears. What happens when the detective starts surveillance on Yiling as he plies his trade beneath the red light? THIS STORY IS 18 +. PLEASE, be aware of this. I will try to put in trigger warnings but, if I miss one, consider yourself warned. As always, I have no rights to the characters, the actors who played them, the series or the book that began it all. This story is my own and pulled from mine own whimsy.

فیکشن:بال های شکسته کاپل:چانبک ژانر:سوپرنچرال|تخیلی|اکشن|رومنس|اسمات+18 وضعیت:درحال آپ خلاصه: هیلر فرشته ی مرگی که برای انجام ماموریتش یعنی بردن روح پارک یورا به زمین میاد ولی توسط برادر یورا پارک چانیول دیده میشه و به دلیل نامشخصی در مقابل اون مرد قدرت هاش از کار میوفتن ، به اتهام قتل بازداشت میشه و... ❌تمام شخصیت ها زاده ی ذهن من هستن و هیچ ارتباطی به شخصیت اصلی اعضا نداره ، من صرفا از چهره ی اعضای اکسو به عنوان کارکترهای داستانم استفاده کردم.

A police who used to work alone was order to work with his new partner. Will their relationship become good or will it be more than good? Shippings LXC x JC WWX x LWJ LJY x JL x LSZ NMJ x JGY

(*Completed*) Diana Shade was just a strong, smart girl living with her foster parents and brother. She didn't know that soon she was going to be taken into a mafia because of who her parents were. And being in love with the future leader of the enemy mafia, didn't help. ▴▿▴▿▴▿▴▿▴▿▴ -NEEDS MAJOR EDITING- #720 in teenfiction #2 in assassin #8 in gangs #1 in womanpower #1 in Mafia Queen #1 in vixen #88 in youngadult #2 in weapons

Wei ying comes to china for a limited time, from his arrival he encounters events changing his life, like always he will bring happiness wherever he goes, maybe he will become miracle of someone's life. Let's follow the story, It is going to be exciting story, full of adventures between our wei ying and lan zhan Definitely happy ending🤗

luo binghe is the first heir of the demon realm and luo wuxian is the second heir of the demon realm what would happen if they met theyre soulmates starting:15/01/2021 4:48pm ending:???