Lili_Lili111
- Reads 970
- Votes 162
- Parts 3
-حداقل باهام نمیرقصی؟
با همون لبخند و چشمهایی که پسر رو ستایش میکردن ازش پرسید.
پسر لیوانش رو به میز کوبید.
-اگه یه رقص میخوای باید هزینهش رو هم بدی، نمیتونی الکی منو دستمالی کنی!
به تهیونگ با انزجار نگاه کرد و بیزاری دومین چیزی بود که از پشت ماسکش به تهیونگ نشون میداد.
-اگه یه چیزی رو میخوای باید کیف پولت رو هم دربیاری و اگه نمیخوای فقط گورت رو گم کن.
وقتی چشمهای تهیونگ بدون اینکه بخواد روی جونگوک خیره میمونه. رقصندهای که فقط میخواد برای یه رقص خصوصی اغواش کنه.