Psychology Facts
فكت هاى روانشناسى، براى اينكه خودتون يا اطرافيانتون رو بهتر بشناسين. Lisarius 2019
فكت هاى روانشناسى، براى اينكه خودتون يا اطرافيانتون رو بهتر بشناسين. Lisarius 2019
زین یه انسان عادیه که برای اینکه شکم خواهراش و پدرش رو سیر کنه مجبوره شکار بره ولی یه روز که به شکار میره چیزیو پیدا میکنه که مسیر زندگیش رو کاملا عوض میکنه... برگرفته از رمان : a court of thrones and roses 🥀 #1 in #imagine #151 in #onedirection
هری به عنوان آخرین مقصدِ سفرش، قصد داشت به آریزونا بره. اما پسری که با ماشینِ داغونش کنار جاده براش نگه داشت، زندگیشو عوض کرد...و البته همه ی شلوارهاشو هم به فنا داد! :) ⚠️پیشنهاد میکنم همه ی چپترهارو یکجا نخونید. 1 in #louisandharry 2 in #1directionfanfic 3 in #larry
خطرناکترین موجودات چی هستن؟ به نظر من آدم موجود خطرناکی است. اما خطرناکتر از آدم ذهنشه. و این ذهن زمانی میتونه تبدیل به یه قاتل بشه که بیمار باشه. چون نمیتونه واقعیت رو ببینه. چون فقط اون چیزی رو میبینه که خودش دوست داره. ولی خطرناکتر از ذهنی بیمار چیه؟ چی اونقدر خطرناکه که فقط باید درمان و یا نابود بشه؟ ذهنی بیما...
خلاصه : 4 تا جوون موفق توی عرصه ی مد ... وقتی پاشون به کلاب استرینجرز باز میشه و اتفاق های جدید تو زندگیشون میوفته, ادم های جدیدی وارد زندگیشون میشن ... چی میشه اگه روند زندگی هاشون عوض بشه؟! پن: اولین بوک بنده. As you wanna know... Couples: Larry (harry_louie) *sharing* Billiana (billie_ariana) Ziam (zayn_liam) Wh...
It is the 1700's and Princess Sol had lost her mother, Queen Olivia of England, just a few months ago; while, her father, King Harry Of England, died suddenly when she was only 6. Sol, now 18, remains intrigued by the 'forbidden box'. No one had ever allowed her to come close to it and, as a child, she had been warne...
فرار ستارگان - کیهان. "سرت رو از پنجره بیرون ببر و با من به آسمان بالای سرت نگاه کن؛ همهی اون ستاره هایی که حالا از وجودشون حیرت زده میشی دیگه وجود ندارن، چون تو داری به گذشته نگاه میکنی." شروع: ١٣٩٩/٤ پایان: - متأسفم بابت دیر آپدیت کردن.
Five brave astronauts are sent up for a mission to mars. Will two of the astronauts fall in love, or are they better to be left just in each other's orbit. *This story is on pause for now, sorry*
یه دیو. یه ناجی. یه پیشگویی. و یه ماجراجویی برای شکستن یه نفرین. Larry Stylinson [Persian Translation] Original story by: @Swanwrites
+تو میخوای...من ببخشمت؟ _بیشتر از هرچیزی پسر صادقانه زمزمه کرد +پس بگو. تعریف کن. بگو چرا...برام دلیل بیار...دلیلی بیار که بتونم ببخشمت. دلیلی به جز اینکه برات فقط یه بازیچه بودم Larry stylinson By rojii_tommo 1 in larrystylinson🖇 1 in harrytop🖇 1 in onedirection🖇 1 in niallhoran🖇
او فریاد زد: عشق! اسلحهها پژواک صدایش را به سمت او شلیک کردند. ~~~~ زمانه بیرحم است و انسانها بیرحمتر از آن. در میانهٔ قرن بیستم و در این آشفته بازار بیرحمان، چه بر سر هری استایلز و عشقی که در سینه میپروراند آمد؟
هیس... حواس تنهایی ام را با خاطرات باتو بودن پرت کرده ام...بگو کسی حرفی نزند... بگذار لحظه ای آرام بگیرم...
درسته اینجا دنیای جادویی هاگوارتزه ولی من مطمئنم خبری از جادو نبود وقتی به اون چشم ها خیره شدم... هشدار: اگر پاترهد نیستید به هیچ وجه این بوک رو باز نکنید ( ͡° ͜ʖ ͡°) 💙💚 ❤️💛 🌈