belovedbl's Reading List
3 stories
𝐕𝐎𝐑𝐓𝐄𝐗🌪[𝐖𝐨𝐨𝐬𝐚𝐧] by Hera_ishere
Hera_ishere
  • WpView
    Reads 5,825
  • WpVote
    Votes 1,040
  • WpPart
    Parts 18
توی دنیایی که تنها یک درصد از مردم قدرت‌های ویژه داشتن، آلفایی ملقب به وُرتِکس، سال‌ها به‌عنوان قهرمانی بی‌رقیب توی میدون‌های نبرد درخشید اما بعد از حادثه‌ای مرموز، کنترلش رو از دست داد؛ از نماد افتخار به خطری مهیب برای جامعه تبدیل شد و داخل سلولی تاریک و سرد به زنجیر کشیده شد. مردم خواستار نابودیش شدن اما دولت حاضر نبود اون رو کنار بذاره. برای مطیع کردنش، نیاز به فردی بود که دیوونگی رو در آغوش بکشه. بنابراین وویونگ، اُمگای جوون و مبارز، داوطلب شد تا این کار رو انجام بده... اما مواجهه با این آلفای وحشی، چیزی فراتر از مهارت یا قدرت می‌طلبید و کنار اومدن با اون سخت‌تر از چیزی بود که فکرش رو می‌کرد. آیا وویونگ می‌تونست هیولای درون وُرتکس رو مهار کنه؟ یا این بازیِ خطرناک، اون رو به کُشتن می‌داد؟ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐖𝐨𝐨𝐬𝐚𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞, 𝐅𝐚𝐧𝐭𝐚𝐬𝐲, 𝐇𝐲𝐛𝐫𝐢𝐝, 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧, 𝐓𝐡𝐫𝐢𝐥𝐥𝐞𝐫, 𝐒𝐦𝐮𝐭
𝐕-𝟕𝟏𝟔  |  𝐎𝐧 𝐇𝐨𝐥𝐝 by withmorana
withmorana
  • WpView
    Reads 3,850
  • WpVote
    Votes 1,040
  • WpPart
    Parts 19
جسد زن رو که روی پهلوش روی زمین افتاده بود رو برگردوند و نگاهش روی گردنش چرخید دست های لرزونش رو جلو برد و زنجیری که از گردن زن آویزون بود رو گرفت و از زیر یقه ی لباسش بیرون کشید با دیدن آویز خونی گردنبند زن خون توی رگ هاش یخ بست و سر جاش خشکش زد. اون آویز رو بهتر از هر کس دیگه ای میشناخت و مطمئن بود که از اون آویز فقط یه دونه توی دنیا وجود داشت اما با وجود مدرکی که جلوی چشمش بود باز هم ذهنش نمیخواست باور کنه کسی که با اون وضعیت و جسم یخ زده و بی جونش روی زمین خوابیده بود همون زنی باشه که همیشه با لبخند گرم و مهربونش به زندگیش رنگ میپاشید و قرار بود به زودی باهاش ازدواج کنه چند ثانیه گذشت تا بلاخره تونست گرمای اشک هاش رو روی گونه هاش حس کنه.
 OK (Completed) by mirror_77
mirror_77
  • WpView
    Reads 65,786
  • WpVote
    Votes 16,000
  • WpPart
    Parts 60
داستان یه امگا که به خاطر اشتباه و اجبار خانواده ی آلفای مورد علاقش همه فکر می کنن که کشته شده! امگا خودشو از خانوادش و آلفاش دور می کنه که بعد از چند سال برگرده و ازش انتقام بگیره... چون آلفا بهش گفته بود من نمی تونم تو رو جفت خودم بدونم چون تو نمی تونی بچه دار بشی! اما امگا با این حجم از غم یه شاه شد...شاه امگا ها! Omega King (OK) داستان امگایی که پادشاه شد... داستانی متفاوت... از اینکه خودت باشی خجالت نکش... در آن صورت قول سرزمینی را به تو خواهم داد که کسی تو را کمتر از یک پادشاه نخواهد شناخت. از یک مادر امگا به پسرش❤️ . . . . . ژانر: امگاورس، درام، عاشقانه، خانواده،اسمات شروع: ۳ تیر ۱۴۰۰ پایان: ۱۴ مهر ۱۴۰۰