mirror_77
- Reads 30,569
- Votes 7,137
- Parts 116
داستانی متفاوت در دنیایی متفاوت...
دنیایی که تنها متعلق به شیاطین، جادوگران، خون آشامان، گرگ ها و الف هاست.
خلاصه ی این داستان در چند جمله نمی گنجد بلکه تنها باید با آن همراه شد.
ماجرای رابطه ای که در ابتدا با نفرت شروع شد...
یا رابطه ای که ترس و دوری بر آن سایه افکنده بود...
اما چه می شود که هر کدام از این ها ممنوعه و غیر عادی باشند؟!
یا چه می شود که در توهّم چندین ساله به سر برده باشند و متوجه شده باشند در تمام این مدت، اشتباه می کرده اند؟!
جدا از این ارتباطات عجیب، پنهانی و غیر عادی، چه می شود اگر بلایی غیر منتظره گریبان گیر همه ی موجودات زنده شود و برای زندگی های آنان کمین کرده باشد؟
آیا این بلای ناگهانی، رابطه ی آن ها را تحت الشعاع قرار خواهد داد یا راز آن ها را فاش خواهد کرد؟
آیا آن ها می توانند بر این خوف و سایه ای که تنها مرگ را برای همگان به دنبال دارد، غلبه کنند؟
تکلیف چه خواهد شد؟
سرانجام، چه خواهد شد؟
✨کاپل ها: ییجان
✨ و دو کاپل حاضر در داستان OK
🔥ژانر: فانتزی، انگست، ترسناک، عاشقانه، امگاورس، امپرگ
❌*کپی برداری یا بازنویسی از نوشته ها و یا محتوای داستان و استفاده از عکس ها برای داستان های با ژانر مشابه، ممنوع می باشد.*❌
سه سال و شش ماه با عشق نوشته شد
زمان شروع: ۲۰ آبان سال ۱۴۰۰