⏤‌‌ "Nukumori" (ぬくもり) ᄀ گرمایی که از نزدیکی دل‌ها می‌آید... نوکوموری، واژه‌ای ژاپنی‌ست به معنای «گرما»؛ اما نه آن گرمایی که از شعله‌ی آتش زاده می‌شود، بلکه گرمایی که از دل‌ها برمی‌خیزد. نوکوموری ، در قلب آدم‌هایی که هر یک زخمی از گذشته دارند، مانند نخی نامرئی، آرام آرام دل‌ها را به هم می‌دوزد. و شاید همین باشد که آن‌ها را کنار هم نگه می‌دارد... حتی وقتی همه‌چیز در مرز فروپاشی است. در شهری پر از صدا و سکوت، چهار نفر، هر کدام با داستانی ناتمام، ناخواسته پناه هم می‌شوند. هیچ‌کس نمی‌داند این پناه، تا کجا دوام می‌آورد... اما تا زمانی که نوکوموری در میانشان جریان دارد، حتی تاریک‌ترین ، سرد ترین و طولانی ترین شب ها هم می‌توانند گرم و روشن شوند. ⸻ Name: Nukumori Genre: Office Romance, Comedy , Dram , Slice of life , medical couple: Kaisoo , Chanbaek , hunho * کایسو و چانبک هردو کاپل اصلی هستند و کاملا بهم ربط دارند!

📋خلاصه داستان : بیون بکهیون یکی از افسرهای سازمان اطلاعاتی کره اس! کسی که به خاطر ظاهرش همیشه از عملیات ها کنار گذاشته میشه اما یه روز موفق میشه بلاخره یه ماموریت به عنوان مامور مخفی بگیره! بک به خاطر این ماموریت پا به سیلور تاون که یه باند قمار غیر قانونیه میذاره و با ادمای جدیدی اشنا میشه. یکی از این ادمها پارک چانیول رییس بانده که به خودش لقب سیلور داده. بک ناخواسته توجه سیلور رو جلب میکنه و تو موقعیتی گیر میافته که هیچوقت تصورش نمیکرد... همیشه عشق وقتی که کمتر از همیشه انتظارش رو داری سراغت میاد.❣️ دوستی های عمیق... شکستن قوانین... فداکاری... و پیدا کردن کسی که باعث بشه بخوای بخاطرش عوض بشی... 💎💎💎💎💎💎💎💎💎 من به عشق اعتماد ندارم بک... هیچ وقت نداشتم... چه حسی داره وقتی یکی که حتی به عشق اعتقاد نداره حس میکنه عاشقته؟! 💎💎💎💎💎💎💎💎💎 🌗کاپل ها: چانبک-کایسو. کریسهو 🌗ژانر: رمنس. جنایی . درام 🌗محدودیت سنی: 18+NC 🌗نویسنده : #SilverBunny 🐰🌿 Story started at :5/9/2016 Finished: 16/2/2017

مینی فیکشن "باکره ی دردسرساز″ کیونگسو هر سال با نزدیک شدن به تولدش، آرزو میکنه کاش باکره نباشه و بلاخره فرد رویاهاش که سوار بر اسب سفیده، پیدا کنه. و بالاخره درست روز تولدش، پیک دست گلی رو بهش میده که از طرف جذاب ترین پسر دانشگاه و البته رقیبشه! اون فکر میکنه آرزوش برآورده شده و قرار نیست باکره بمیره اما... ⃟⃟⃟🪴کاپل اصلی:بکسو ⃟⃟⃟🪴ژانر:کمدی, عاشقانه

Legends say that the existence of werewolves can be dated back to the times of ancient Rome and Greece. For years, people have tried to prove their existence and some have even hunted them. Do Kyungsoo was never the type of person to believe in such myths, even though it is all his best friend Luhan talks about. He thinks stories like that belong in the movies and shows. But when he befriends the mysterious new students at his high school, his whole world and everything he thought he knew is shifted. But when he befriends the mysterious new students at his high school in Busan, his whole world and everything he thought he knew is about to be shifted. "It's in the most unexpected moments that Fate goes to work." Copyright 2015. All rights reserved.

⚠️خلاصه: تا حالا شده یه آدمی یک دفعه ای سر و کله اش پیدا بشه تو‌ زندگیتون؟ بعد به خودتون که بیایید آنقدر جا افتاده باشه که نتوانید از خودتون جداش کنید؟ بکهیون دقیقا همینطوری وارد زندگی من شد! به خودم که اومدم بدترین پسری که می شناختم مالک قلب من شده بود! سرندپیتیِ من! فیک داخل تلگرام به اتمام رسیده و اگه کسی مایله کامل ناول رو زودتر بخونه یه سر به تلگراممون به ادرس زیر بزنه: @baekdo_life ~ FICTION : ♡Serendipity ♡ ~ COUPLE : ♧ BaekSoo ♧ ~ GENRE : ◇ Smut ❆ Romanc ❆ Angst ❆ Dram ❆ Happy End ◇ ~ AUTHOR : ☆ E & N ☆ ~روز های آپ : نامشخص ~

⌊ 🏰 ᎻᎽᏢᎻᎬᏁ 🏰 ⌉ ↳🧩 Genres໑ ↲ماورایی~ امگاورس ~ رمنس ~اسمات ↳🧩 Couples໑ ↲کایسو ~ هونهان~کریسهو ↳🧩 Summary໑ ↲برای بیرحمترین و قدرتمندترین پادشاه این سرزمین جفتی غیر از خورشید دردسترس نیست... حالا تو میدونی که این یه مجازاته یا پاداش!؟ 🐺 #Full #Complete #Fic 🐺 #HYPHEN ⟝ Writer 🪶 @A_Violinist ⟝ TL channel🪄 @VIOLINIST_Fictions

ONESHOT

⚜️خلاصه:به دنبال اتفاقات فصل 1 گروه اتحادی که برای فهمیدن رمز و راز های پشت دفترچه کهنه شکل داده بودن بعد از 6 سال تکاپو برای از بین بردن عامل عذاب هاشون حالا در آرامشی عجیب به سر میبرد.. آرامشی که مثل آلارم و آژیر خطری بهشون اخطار میداد... اخطار میداد و بهشون میفهموند که هنوز تموم نشده هنوز داستانتون به تهش نرسیده و هنوز رازی راموش نده ای وجود داره که برای بر ملا شدن زندگیتون رو تهدید میکنه... بهشون میفهموند که آرامشی که در اون به سر میبردند چیزی نبود جز آرامش قبل از طوفان! ⚜️نام داستان:دورگه - از گوربرخواسته(فصل 2) ⚜️ژانر:فانتزی. اکشن. هیجانی. اسمات. عاشقانه. ترسناک. مرموز کاپل ها:چانبک. هونهان. کایسو ⚜️شخصیت های فرعی:تمامی اعضای اکسو ⚜️محدودیت سنی: NC+18 ⚜️نویسنده: jeneraljang

🥀🕸️خلاصه: پارک چانیول آخرین بازمانده قبیله آتش یک دورگه نیمه انسان و نیمه خون آشام هست که در سن 170 سالگی متوجه توطئه کثیف و بزرگی که عموش در حق خاندانش کرده میشه و در حالی که دفترچه ای از اسرار بزرگی رو توی دستش میفشرد و زخمی و در حال مرگ بود از قلمرو خون آشام ها فرار میکنه و در دنیای آدم ها به طور اتفاقی با بکهیون برخورد میکنه و ازش میخواد اون رو نجات بده.. بکهیون با وجود این که چانیول یک غریبه عجیب و مشکوک بود اون رو نجات میده اما چان بلا فاصله بعد از بهوش اومدن بدون هیچ توضیحی بک رو ترک میکنه اما سرنوشت چیز دیگه ای برای اون ها تدارک دیده!... ✨ 🕷️نام: دورگه _فصل اول 🕷️ژانر :فانتزی (گرگینه. خون آشام. جن). ترسناک.عاشقانه. معمایی.اکشن.هیجانی 🕷️کاپل ها و نقش ها :چانبک. هونهان. کایسو +چن. سوهو. کریس 🕷️رده سنی : NC+18 ✒️نویسنده : #jeneraljang⚔️♠️