This is HunHan𝃯
60 stories
Snowy Wish  by mahi_01
mahi_01
  • WpView
    Reads 5,811
  • WpVote
    Votes 709
  • WpPart
    Parts 59
Snowy wish آرزوی برفی کاپل: هونهان، چانبک، چانلو ژانر:رمنس.درام.اسمات نویسنده:@m_a_h_i_0_1 چنل: @hunhanerafanfic سایت آپلود:www.exohunhanfanfiction.blogfa.com اینستاگرام: @hunhanfanfiction
" Agreement " [Complete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 30,931
  • WpVote
    Votes 6,023
  • WpPart
    Parts 28
¬‌ قرارداد _ کامل شده ¬‌کاپل: هونهان •¬‌ژانر: درام | انگست | زندگی روزمره •¬‌خلاصه لوهان : اون بی نقصه ... یه شاهزاده کامل ... کسی که می تونه با یه نگاهش قلبت رو به لرزش در بیاره ... قلب منم لرزوند با لبخندش ... لبخندی که مثل وزش باد خنک زمستون می مونه... باعث شد سقوط کنم و عاشقش بشم جوری که حتی تصوری ازش توی دنیای من نبود. من توی دنیای خودم بودم، تنها و راضی. اون کسی بود که مرزها رو شکست. آهسته آهسته وزید و قبل از اینکه بفهمم وارد قلبم شد. من عاشقش شدم. حس خوبی بود که لبخند هاش رو داشته باشه توجه اش رو داشته باشم ولی یه چیزهایی هست که دست خودت نیست. همونطور که عاشق شدنم دست خودم نبود رسیدن به این عشق هم دست خودم نبود. من می خواستمش برای داشتنش تلاش کردم اما هربار انگار سخت و سخت تر میشد. من با قلبم چه میکردم؟ قلبی که با هر تپش اون رو ازم می خواست؟ چاره ای نداشتم هیچ راهی به این عشق ندارم جز این قرارداد ... قراردادی که در ظاهر ساده است. فقط یک امضا بود قراردادی که می تونه شروع و پایان عشق من باشه. این قرارداد می تونه آخرین امید من باشه؟ می تونه کاری کنه به دستش بیارم؟ سهون : چشم باز کردم و یکباره دیدمش. حتی از دیدنش شوکه شدم. می دونستم همیشه بوده ولی چرا هیچ وقت ندیدمش؟ همیشه بود و هرگز دیده نشد... شاید فقط من ندیدمش. م
៸៸ The Patient's Heart ៸៸ by Rosevildalf
Rosevildalf
  • WpView
    Reads 79,163
  • WpVote
    Votes 16,809
  • WpPart
    Parts 79
[ کامل شده ] ៸៸ قلب بیمار ៸៸ خلاصه: ‌‌لوهان یه پسر بیست و هشت ساله اس که روی دوستش، اوه سهونی که هیچوقت بهش توجه نمیکنه، کراش داره. توی این بیست و هشت سال هرگز طبق خواسته های قلبش پیش نرفته و حالا تصمیم داره برای یک بار هم که شده، بره دنبال چیزی که قلبش میخواد و برای به دست اوردنش بجنگه... این جنگ با اعترافش به اوه سهون و رد شدن بیرحمانه اش آغاز شد ولی همه چیز همینجا به پایان نرسید. بازی سرنوشت اونها رو دوباره مقابل هم قرار داد و کاری کرد که لوهان بتونه برای شش ماه، به عنوان همسر سهون، کنارش توی یه خونه زندگی کنه. حالا لوهان دنبال راهی برای ورود به قلب سهونه تا بتونه اون‌ رو برای همیشه مال خودش کنه. اما چی میشه اگر لوهان از تلاش کردن دست بکشه؟ اون هم وقتی که سهون در های قلبش رو برای ورود اون باز کرده... *** کاپل: هونهان ژانر: رومنس، اسمات، درام نویسنده: Rosevil.Dalf وضعیت: در حال آپ روز های آپ: چهارشنبه هر هفته
Dance On My Broken Wings by ViolinistFICTION
ViolinistFICTION
  • WpView
    Reads 47,049
  • WpVote
    Votes 12,557
  • WpPart
    Parts 42
↳🌿 Genres໑ ↲ امگاورس ~ درام ~ انگست ↳🍏 Couples໑ ↲ هونهان ~ چانبک ↳🌿 Up Situation໑ ↲ چهارشنبه ↳ 🍏Summary این یه ماجراجویی ...شبیه قدم زدن توی جنگل سبز و پیدا کردن درخت سیبی که بلوط های تازه به شاخه های خشکیده اش بوسه میزنند یه ماجراجویی توی دل اقیانوسی که صدف هاش جای مروارید سیاه ، شکوفه های پرتقال دارند . امپراطوری وانگ حالا دست لوهان ... پسری که قرار بود یه امگای نحس باشه . یه روزی همه تحقیرش میکردند و نفرت انگیز صداش میزدند ولی امروز اون کسی بود که وارث بعدی این امپراطوری ... اون برای اینکه یه آلفا بشه ... بال هاش رو شکسته بود . 🍊 #Fic #Ongoing 🍊 ⟝ Writer 🦊Bluesfox ⟝ TL Channel ☄️ @Violinist_Fictions
Dance On My Broken Wings by lbluesfoxl
lbluesfoxl
  • WpView
    Reads 1,241
  • WpVote
    Votes 209
  • WpPart
    Parts 2
⌊ 🍏Dance On My Broken Wings🍏⌉ ⟝ After Story ↳🌿 Genres໑ ↲ امگاورس ~ درام ~ انگست ↳🌿 Couples໑ ↲ هونهان ~ چانبک ↳🌿Summary໑ لوهان خوشحال بود. جمله‌ای که هیچ وقت باور نمی‌کرد بتونه به معنای واقعیش ازش استفاده کنه. خوشحال بود... بدون اینکه هیچ دردی روی قلبش سنگینی کنه، بدون اینکه هیچ گذشته‌ای به حال خوبش خط بندازه، بدون اینکه هیچ سایه‌ای بخواد آسمون روشنش رو تاریک کنه.
" Wounded Hearts " [Complete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 7,404
  • WpVote
    Votes 1,109
  • WpPart
    Parts 11
•¬‌کاپل: هونهان | چانبک | کریسهو | کایسو | شیوچن •¬‌ژانر: عاشقانه | مدرسه‌ای | روزمره •¬‌خلاصه: وقتی لوهان برای عروسی برادر کوچکترش بکهیون به کره برگشت , باید میدونست این کارش نبش قبر گذشته است و نباید میومد. اما حالا که به خاطر بکهیون همه چی رو به جون خریده بود باید با گذشته ی دردناک روبرو میشد و لوهان چه میدونست با برگشتنش دردهای سهون رو تازه میکنه سهونی که دل قفل شده اش به خاطر لوهان به تپش افتاده بود اما ازین عشق و تپش درد میکشید.سهون قرار نبود به عشق اولش خیانت کنه و عاشق بشه قرار نبود اما لوهان تمام قول و قرارهاش رو بهم زده بود. ═ ∘♡༉∘ ═ #Gamer
 deposed prince by Torasofy
Torasofy
  • WpView
    Reads 42,844
  • WpVote
    Votes 11,788
  • WpPart
    Parts 36
+شاهزاده سهون رو از مقامش عزل و همراه با جفتش به سرزمین فراموش شده تبعید میکنم. این آخرین حرفی بود که حضار از سمت آلفای رهبر شنیدند. 🌨️🌨️🌨️🌨️ اسم: شاهزاده عزل شده ژانر: تاریخی،امگاورس،امپرگ کاپل اصلی: هونهان کاپل فرعی: چانبک آپ:پنج شنبه ها
🥀The contrast between the two looks by Fatiii_frj
Fatiii_frj
  • WpView
    Reads 2,299
  • WpVote
    Votes 582
  • WpPart
    Parts 59
🕸Story of life Till the end of TIME💫 کاپل ها: هونهان، چانبک، کایسو، ایونهه✨ 🔍 ژانر: عاشقانه، فانتزی، انگست، زندگی روزمره ♡ تقابلِ دو نگاه داستانِ زندگی برای بچه‌های دبیرستانی که فکر میکردن دنیا قراره به کامشون بچرخه، زندگی پیچیدگی زیادی داشت! اون بچه‌ها یاد گرفتن که لازمه بزرگ بشن؛ هر چند با درد، ولی... بزرگ شدن. عاشقانه بزرگ شدن. ❀♡❀──── ♡ میدونی من به چی فکر میکردم سهون؟ به تناسخ!! به همون چیزی که کلِ دبیرستان تو کتابا دنبالش بودم... به این فکر میکردم اگه تو این زندگیم انقدر خودخواه باشم که نادیده بگیرمت زندگیِ ‌بعدی مثل یه فرصت طلایی بهم جایزه داده میشه تا عاشقت کنم... تا انقدر تو عاشقی‌کردنام ‌برای ‌تو غرق بشم که زندگی قبلیم رو شرمنده کنم! ❀♡❀──── الان وقتشه که سهون و لوهان رو به آرامش برسونیم هیوک!! من دیگه نمیترسم، غروری هم ندارم،‌ فقط تا وقتی تو کنارم باشی...میخوام که کنارم باشی!!
Haumea by Castle_Demon
Castle_Demon
  • WpView
    Reads 255,785
  • WpVote
    Votes 49,557
  • WpPart
    Parts 61
🔮 Haumea 🧬 Romance • Smut +18 • Omegaverse • Mpreg • Happy end 🥂 Chanbaek • HunHan • KaiSoo • KrisHo 🎩 writer: El ( Elnaz_CH ) 👤 ❄ Editor: Luira ( Eli ) • - من و تو خیلی وقته راهمون از هم جدا شده! از وقتی که احترام همو نگه نداشتیم و همو خورد کردیم! - من و تو راهمون جدا شد و دیگه هیچی نمیتونه ما رو سمت هم برگردونه! عین دوتا خط موازی که هیچوقت بهم نمیرسن! - بیا بذاریم این خط موازی ادامه پیدا کنه و دیگه نزدیک هم نشیم ؛ چون من واقعا حالم بهم میخوره از اینکه بخوام دوباره سمتت بیام! • ━━━━━━🔞🥂━━━━━━ • - چون اون بچه ی منه و تویی که اونو توی وجودت داری امگای منی! معلومه که برام مهمید! مهمید که حواسم بهتون باشه ؛ اگرم جوری هستم و رفتار میکنم که انگار صدبار این اتفاق برام افتاده فقط برای اینه که خودمو کنترل میکنم تا بتونم اوضاع رو کنترل کنم ؛ اگر الان دعوا کنم و داد بیداد راه بندازم , خودمو مخفی کنم چیزی عوض میشه؟ نه! من و اول اخر پدر اون بچه م ! هرکاری کنیم اون بچه ی من و توئه! • ━━━━━━🔞🥂━━━━━━ • - نمیدونم چرا اینجام فقط میدونم نمیتونم دیگه تحمل کنم ، نمیتونم هر لحظه حس کنم تو سینه م قلب ندارم چون تو نیستی پیشم! خسته شدم از این همه دوری و اتفاقای مسخره ای که مقصرشیم! من ... من فقط میخوام پیشت باشم ، میخوام داشته باشمت و بدونم توام همینُ میخوای! - فقط بی