Yizhan
42 stories
My Alpha, My Lord por lili_y20
lili_y20
  • WpView
    LECTURAS 120,322
  • WpVote
    Votos 21,410
  • WpPart
    Partes 47
یه ولیعهد امگا که باید با پسرعموی آلفاش که تا حالا ندیدتش ازدواج کنه و پادشاهی رو بهش بده، این تنها راه زنده موندنشه...! ژانر: تاریخی، درام، امگاورس، اسمات کاپل: ییژان ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄 قسمتی از داستان: [لب‌هاش فقط یه نفس با ژان فاصله داشتن که متوقف شد و تو همون حالت آروم گفت: +ژان؟! ژان خجالت‌زده و مست از رفتار ملایم آلفاش گفت: _ب...بله..‌. سر... سرورم؟ +این لب‌ها... قبلا... لمس شدن؟! ژان متعجب و مبهوت گفت: _سر... سرورم... هی...هیچ..‌‌. کس... تا حالا... طوری که شما... لمسم می‌کنید... من رو... لمس... نکرده... با شنیدن این حرف، گرگ ییبو غرش سرشار از غروری کرد ‌که گرگ ژان رو خوشحال می‌کرد...]
UNTAMAD  por mhy_ken2
mhy_ken2
  • WpView
    LECTURAS 66,677
  • WpVote
    Votos 11,175
  • WpPart
    Partes 92
"پایان یافته" _UNTAMAD_ ماجرا از جایی شروع شد که شیائو ژان، روانشناس مشهور و موفق، قبول کرد تا مسئولیت روان درمانی وانگ ییبو رو به عهده بگیره. پسری که به هیچ چیز جز شب های طولانی و خیس با ژان فکر نمی‌کرد... 🎴ژانر: انگست/ روانشناسی/ اسمات ♨️ Writer: KN ♨️ Telegram Channel: @ukiyostory
𝐌𝐲 𝐃𝐚𝐧𝐠𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐇𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝 por ukiyostory
ukiyostory
  • WpView
    LECTURAS 52,303
  • WpVote
    Votos 7,870
  • WpPart
    Partes 30
─نام فیکشن: ࿐࿔⛓MY DANGREUS HASBAND⛓࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: رمنس، اسمات، امپرگ ─نویسنده: FatumaHabuya ─مترجم: Sebastian 🐾🍓 ─وضعیت: Full ─شیائو ژان یه مدرس 22 ساله اس و همینطور به عنوان سخنران انگیزشی تو خیلی از دانشگاه ها ، کالج ها ، دبیرستان های مختلف چین کار می کنه. بخاطر ظرافتـش شناخته شده است و همه دوسش دارن اما خب رازهای خاص خودش رو داره. هیچکس خبر نداره که ژان یه مرد متأهل با یه پسر چهار ساله است.هیچکس نمیدونه همسر ژان، مدیرعامل جوون، دیوونه و منفور مجموعه شرکت‌های "لان"ـه. دانشجوها و بقیه ی سخنران ها تصور میکردن که شیائو ژان یه پسر معصوم و باکره است که منتظر از راه رسیدن شریک زندگیـشه.هیچکس نمیدونه با وجود یه شوهر وسواسی ، دیوونه، حسود و دیوونه ی سکس تو خونه چه چیزهایی رو پشت سر گذاشت. با اینکه دو سال از ازدواج اونها میگذشت اما بخاطر امنیت پسر چهار سالشون، جدا از هم زندگـی می‌کردن. ➥All rights reserved to the original author and we are just translator of this work and permission to translating has already got.
xiao zhan in pogelist por cocolove0_0
cocolove0_0
  • WpView
    LECTURAS 3,012
  • WpVote
    Votos 356
  • WpPart
    Partes 3
شیائو ژان به همراه دوستش وارد معروف ترین ناول دنیا می شن استاد تعالیم شیطانی آیا اونا می تونن خودشون رو با اوضاع وفق بدن؟ cople wangxian hualian writer :coco
I'M YOUR ALPHA por lili_y20
lili_y20
  • WpView
    LECTURAS 137,431
  • WpVote
    Votos 21,808
  • WpPart
    Partes 44
هر امگایی آرزوشه جفتش رو ملاقات کنه. یه جفت قوی که مراقب امگا و توله‌هاشونه. احتمالا یه آلفا جذاب و قدرتمند. اما چی می‌شه اگه جفت امگای داستان ما اونی نباشه انتظارش رو داشته؟! کاپل: ییژان ژانر: درام، فانتزی، امگاورس، اسمات ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄 بخشی از داستان: [+باید بفهمه متعلق به کیه و اینجا براش بهترین جاست... باید مطیع بشه... _ولی اون مطیع تو نمی‌شه..‌. اون جفت داره پیوند خورده خودت که بهتر می‌دونی..‌. با این کارا فقط عذابش می‌دی... گرگش همین الانم به خاطر وضع جسمی‌ش و اتفاقاتی که براش افتاده از نظر روحی آسیب دیده... اذیتش نکن... +کافیه گفتم که نگران نباش..‌. من مطیعش می‌کنم...]
 just You پایان یافته por Rozalin91
Rozalin91
  • WpView
    LECTURAS 18,061
  • WpVote
    Votos 4,499
  • WpPart
    Partes 33
گونه ی خیس از اشک مرد روبرو را با ملایمت نوازش کرد نگاه غمبارش را به چشمای متعجب و نگرانش دوخت چرا ...چرا زودتر بهم نگفتی مرد به سرعت نگاهش را گرفت سرش را پایین انداخت و به دست پسرک که روی بازویش جا خوش کرده بود و نوازشوار حرکت میکرد چشم دوخت با ملایمت فک مرد را میان انگشتانش فشرد و به سمت خودش برگرداند بار دیگر عاجزانه درخواست کرد بهم بگو....چرا نمیخواستی بدونم هنوز ازنگاه کردن به چشمان کشیده و خمار پسرک امتناع میکرد صدایش گرفته بود و لحنش کمی حق به جانب به نظر می آمد تو هیچوقت عاشقم نمیشدی ..... نمیخواستم ...از دستت بدم.... بار دیگر چشمان خمارش پر شده بود اشکهایش به آرومی پایین می افتاد بغضش را فرو‌ داد حتی...حتی با اینکه میدونستی داری عذاب میکشی!!؟ مستقیم در چشمان غمبار پسرک خیره شد میخواستم هر طور شده کنارم بمونی ‌...به هر قیمتی....
Beyond friendship por Yasi_100
Yasi_100
  • WpView
    LECTURAS 1,094
  • WpVote
    Votos 174
  • WpPart
    Partes 2
کاپل: ییژان ژانر: امگاورس، رمنس، اسمات تاپ: ییبو وضعیت: Oneshot ژان و ییبو با هم دوست هستند و بعد دوسال دوری دوباره هم رو ملاقات می کنند، گرگ درون هر دو شون به بلوغ رسیده بود و حالا اون دو فهمیده بودن که جفت هم دیگه هستند! می توانند این رو قبول کنند و هم رو به چشم دیگه ای نگاه کنند یا نه؟ یه وانشات خیس و امگاورس😈
Want your confession!  por unique19899
unique19899
  • WpView
    LECTURAS 1,610
  • WpVote
    Votos 356
  • WpPart
    Partes 6
writer: Unique ییژان یک ساله که وارد رابطه شدن. به مناسبت تولد ژان، ییبو و ژان به همراه دوستاشون یوبین، شوانلو و ژوچنگ دور هم جمع شدن. چه اتفاقی قراره توی این دورهمی خودمونی بیفته...
🔞 نوازش قلبت 🔞 (ییجان) (تموم شده) por _septimus_
_septimus_
  • WpView
    LECTURAS 886
  • WpVote
    Votos 129
  • WpPart
    Partes 1
چی میشه اگه شیائو جان که یه جراح قلب مشهوره، عاشق آیدل موطلایی تحت درمانش بشه؟ ژانر: اسمات، رمانتیک، پزشکی، انگست . . . خلاصه: همه چیز روند عادی خودش رو طی می‌کرد که با بستری شدن وانگ‌ییبو، آیدل موطلایی و جذاب گروه یونیک، شرایط به کل برای شیائو جان تغییر می‌کنه. چی میشه اگه بهترین و جوان‌ترین کاردیولوژیست شهر که تنها با سی سال سن جزو بهترین متخصصان قلب‌و‌عروق کشوره، فقط با گذشت سه هفته، درگیر عشق پسری ده سال کوچک‌تر از خودش شده‌باشه؟