𝐋𝐚𝐫𝐫𝐲༉‧₊˚
13 stories
Half Of Me [Z.M/L.S]  by Leternitte
Leternitte
  • WpView
    Reads 17,691
  • WpVote
    Votes 2,032
  • WpPart
    Parts 29
[ خونی در رگ هایم، گرمایی در دستانم؛ شکوفه ای در مردابِ قلبم، نفسی برای تنِ بی نفس ام؛ میروی و، کمی دلتنگ من باش...] _______________________________ معجزه بهاى سنگينى ندارد! كه به نرخ عجيب ترين آنها، باور باالترى را ارائه دهى؛ معجزه عصايى نميخواهد كه بر دل رودى فرو رود، تا تو در شكافتگى آن شيار عريض، خداى را ببينى و باور كنى! شق القمر نميخواهد، تا در شگفتى كائنات، خداى را بهتر باور كنى؛ حتى در زنده كردن مردگان يا در گلستانى ز جنس آتش نشستن نيز وجود خداى را، براى اثبات آنچه كه حق اوست برترى ندارد بر معجزه اى كه در همين نزديكيست. معجزه در خود توست و در شگفتى هاى وجود تو بدون هيچ دخل و خرجى! تو بزرگترين معجزه اين روزهاى اين عالمی. برای من، معجزه خودِ تویی زینی من، من خدای خود رو در درخششِ خورشیدِ چشمانت دیدم...
New start [l.s] by Ares_kavar
Ares_kavar
  • WpView
    Reads 40,636
  • WpVote
    Votes 9,448
  • WpPart
    Parts 77
وقتی که هریت استایلز فراری از قرار ها و مرد هاست اولین روز کاریش به عنوان مدیر مدرسه رو اغاز میکنه که البته قرار نیست خیلی جذاب باشه با وجود فردی تامیلنسون! و اونجایی که بعد چندبار صبر هریت تموم میشه و به لیزا تامیلنسون زنگ میزنه برای بازخواست پسر کوچولوش.... این یه شروع جدید میتونه باشه؟... اسمش مشخصه...نیو استارت! شروع جدید..برای همه ادما وجود داره توی هر سنی،شغلی،شخصیتی...همه یه شروع دوباره لازم دارن یه شروع جدید برای ادامه دادن یه شروع جدید بعد از خستگی ای که در کردن... مخلوق های منم همینن،از بزرگ تا کوچیک،از نقش اصلی تا نقش فرعی...یه شروع جدید دارن و هرکدومشون به نحوی شروع جدید دیگری رو میسازه... 1400/5/26...شروع جدید ما بود... و شروع جدیدترمون؟...1400/12/13
far from love [Z.M]°•°[L.S] by sunLAYower
sunLAYower
  • WpView
    Reads 112,382
  • WpVote
    Votes 17,076
  • WpPart
    Parts 75
- الان موقعیتش رو داری اونو بکش، اون قابل بخشش نیست + من نمیکشم چون کشتن بلد نیستم... ولی زجر دادن؟ این چیزیه که بیشتر از نفس کشیدن یادش گرفتم الانم میخوام صدای فریادتو موقع شکستن استخونات بشنوم... این همون موقعیتیه که از دستش نمیدم ------------- ♡ ژانر : عاشقانه، درام ♡ کاپل : زیام، لری ♡ روزهای آپ : یکشنبه ها
Hallucination [L.S] by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 22,404
  • WpVote
    Votes 3,722
  • WpPart
    Parts 29
" من رو دوست داری؟" "به نفعته تا ازین خواب مسخره بیدار شی هری. دنیایی که ساختی برای من و تو هیچ جایی نداره."
Sea's whisper [L.S | Z.M] by Namelessaa
Namelessaa
  • WpView
    Reads 195,742
  • WpVote
    Votes 44,505
  • WpPart
    Parts 60
«بهش میگن زمزمه ی دریا و اون بزرگ ترین رازی که دریا توی خودش قایم کرده.»
NOBODY [Z.M] [L.S] [Completed] by anaw_73788
anaw_73788
  • WpView
    Reads 213,348
  • WpVote
    Votes 32,165
  • WpPart
    Parts 64
به کثیف ترین مقدس،یعنی عشق...قسم میخورم که دوستش دارم. اندازه ی تمام قطرات اشکی که مسبب رها شدنش بود،دوستش دارم. اندازه ی تمام ترک های روی قلبم دوستش دارم. اندازه ی تمام التماس هایی که برای دوست داشته شدن به خرج دادم؛ دوستش دارم. نه مرد...منو سرزنش نکن،این دست من نیست. تا به خودم اومدم دیدم که تنها کسی که دوستم داره هیچکسه... پس منم عاشق هیچکسم شدم.
friends with benefits (L.S) by erebus_msr
erebus_msr
  • WpView
    Reads 243,567
  • WpVote
    Votes 29,191
  • WpPart
    Parts 31
لویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ‌‌‌...
Forever (Larry Stylinson) by sima_jm
sima_jm
  • WpView
    Reads 480,097
  • WpVote
    Votes 50,948
  • WpPart
    Parts 85
زندگی کردن تو دنیا یعنی سختی کشیدن... یعنی واسه به دست آوردن چیزی که بهش علاقه داری باید تموم تلاشت و بکنی... باید واسش بجنگی؛ چون دنیا بهشت نیست!! عشق، یعنی علاقه ی شدید! و من برای به دست آوردن کسی که عاشقشم، در برابر دنیا می ایستم... . . . بالاترین رتبه(فن فیکشن های فارسی) : #1
Sin (persian translation) by larry_fanfic_iran
larry_fanfic_iran
  • WpView
    Reads 367,632
  • WpVote
    Votes 51,836
  • WpPart
    Parts 58
گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*
Fading || L.S | Complete by 1DFanFic_iran
1DFanFic_iran
  • WpView
    Reads 15,816
  • WpVote
    Votes 2,182
  • WpPart
    Parts 17
لویی درباره ی زیبایی میدونه ، ترکیب رنگ ها و جنس های مختلف که حس ظرافت رو درون آدم ها بوجود میاره. اون این ترکیب رو هر روز تو لباسی که طراحی میکنه وقتی که داره تو دانشگاه فشن درس میخونه به وضوح میبینه ، برش لباس ها ، رنگ پارچه ها ، پیچیدگی طرح ها ، همه ی اینا کنار هم میان تا یه چیز زیبا ساخته شه. وقتی که دانشجوی علوم با پاهای بلند و لبخندی که چال هاش رو به نمایش میزاره قبول کرد که مدل لویی بشه ، لویی فهمید که تازه زیبایی رو پیدا کرده. هری فکر میکنه که لویی فقط به یه نفر نیاز داره تا بهش نشون بده چقدر زیباست. (Larry Stylinson AU) [Persian Translation]