دستشو روی قلبش فشار داد و صورتشو جمع کرد
-آخ قلبم...
+چیشدی...درد میکنه؟
همونطور که با نگرانی سعی میکرد چکش کنه گفت...
-نه...شکست...
چند ثانیه بهش خیره شد و بعد زد زیر خنده...
+دیوونه...ترسیدم...
لبخند غمگینی زد و به رو به روش خیره شد...
__________
-میدونی کی فهمیدم راه رو اشتباه اومدم؟
سوالی نگاهش کرد و اون ادامه داد...
-همون وقتی که گفتم قلبم درد میکنه و نگران شدی ولی وقتی گفتم شکست، خندیدی...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نام : Bloom into you
کاپل: تهجین
ژانر : رومنس ،درام، انگست
نویسنده : Mind writer
اپ: نامعلوم
Number 1 in #taejin
نمی تونست بیشتر از این تظاهر کنه
خیلی دوستش داشت خیلی زیاد
پس چرا
پس چرا برای همیشه پیش خودش نگهش نداره؟
چرا نتونه برای همیشه داشته باشه تش
هیچ زخمی عمیق تر از تظاهر به اروم بودن نمیتونه وحشی ترت کنه هرولد
completed
سوکجین و برادرش جیمین، برای پخش نشدن ماجرای تصادف گروه معروف بنگتن اجبارا برای معالجه وارد خوابگاه شون میشن.
-
+"دنیای من تاریک بود. انقدر پر پیچ و خم که حتی نمیدونستم باید برای نجات خودم از باتلاقی که هر لحظه بیشتر داخلش کشیده میشدم، به کجا قدم بزارم. تا وقتی که تو اومدی، دستم رو گرفتی و شدی راهنمای من.."
...
کاپل اصلی: تهجین
کاپل فرعی: کوکمین
ژانر: رمنس، انگست، پزشکی
1 #Taejin
1 #Jin
"پایان یافته"
- در حال ادیت شدن -
دستاش رو جلو آورد و بهم نشون داد .
-«این دست هارو نگاه کن ... بوی خون رو حس میکنی ؟ میدونی خون رو چی پاک میکنه ؟ »
سرمو تکون دادم .
-«فقط خون ، میتونه خون رو پاک کنه ...چرخه انتقام هیچوقت به پایان نمیرسه .
نفرت تکثیر میشه و یه روزی میرسه که از زمین ، چیزی جز یه لکه سرخ که بوی تند اهن میده ، چیزه دیگه ای باقی نمیمونه ...!»
•Completed