[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....

Louis William Tomlinson, also known as the school-slut. He fucks with everyone who pays for it. People judge him by his name, but they don't know his dark secret. Harry Edward Styles, also known as the school badboy. He never thought he would pay to fuck Louis but because some stupid game, he does. But Harry can't get enough of it. Strange things are happening to him and it scares him. Harry doesn't know how to deal with them. Also Louis is starting to act weirder every day. He changes.... What is Louis big secret? Will Harry discover his secret? If he does, how will he react?....What's wrong with Louis?... This story is kind of based on a song but i can't tell you which song, it would ruin the secret x WARNING: THIS IS ALSO A GHOST STORY! DONT LIKE IT PLEASE DONT READ! :) ALSO: I realize this story is full of mistakes but I wrote this one literally 10 years ago so don't judge please 😂 I was a fetus and obviously didn't know what I was writing 😅 if you don't like this story just stop reading instead of commenting angry and mean stuff, treat people with kindness a smart man once said ❤️ Again!! THERE WILL BE GHOSTS! ;) TRIGGERWARNING!! Abuse, sexual assault, self harm, possible death, suicide attempt, bullying, ghosts If you're not comfortable with this please don't read Xx

هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...

❌COMPLET❌ #ژانر : معمایی_رومنس #larry اون مرد تو خونه ی رو به رویی ما زندگی میکنه

.. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد همینطور ادامه پیدا کرد..تااینکه اون شب از نزدیک چشماتو دیدم.. -کدوم شب ؟؟ سرشو برگردوند سمتو خندید.. -همون شبی که بوسیدمت..

Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤

A story of two broken people who are forced to play on the broken strings of their relationship. Louis Tomlinson is an 18 year old young boy. He's a young and beautiful person inside out but his life is quite a miserable one. Having an abusive father who sells his son's body every single day just for some money can't be called as having a "normal life". Harry Styles is a young 21 year old, self made businessman. He's handsome, a bit cruel and arrogant. What happens when fate strangles both of them in the ties of a broken marriage. Will a miracle bring them together? Are they ever going to experience true love? WARNINGS -Rape -Mpreg - Abusive relationships || CURRENTLY UNDER CONSTRUCTION ||

Original Larry Stylinson (persian AU) for Iranian Larry shippers

این داستان ورژن لری استایلینسون داستان "شاهزاده دزد دریایی" می باشد. لویی تاملینسون، وارث تاج و تخت انگلستان در کشتی درحال مسافرت به فرانسه بود که کشتی اش توسط هری استایلز، بدنام ترین دزد دریایی، معروف به شاهزاده ی هفت دریا مورد حمله قرار گرفت. امیدوارم که خوشتون بیاد. در ضمن داستان مطالب بالای 18 سال داره...با اطلاع بخونید لطفا اگه خوشتون اومد داستانو به دوستاتونم معرفی کنید تا همینجا بخونن...ممنون