Select All
  • I'M YOUR ALPHA
    126K 21.3K 44

    هر امگایی آرزوشه جفتش رو ملاقات کنه. یه جفت قوی که مراقب امگا و توله‌هاشونه. احتمالا یه آلفا جذاب و قدرتمند. اما چی می‌شه اگه جفت امگای داستان ما اونی نباشه انتظارش رو داشته؟! کاپل: ییژان ژانر: درام، فانتزی، امگاورس، اسمات ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄 بخشی...

    Completed   Mature
  • موزیسین
    30.4K 6.8K 36

    ژانر = ییبو تاپ تفاوت سنی ۹ سال ییگا و سوان بیست سال پیش عاشق هم بودن اما عشقشون ممنوعه بود ولی الان جان و ییبو پسراشون دوباره تو راه عاشقی هستن...جان بیست ساله و ییبوی يازده ساله با هم همخونه میشن و کی می تونه ثابت کنه ییبو از جان به اندازه صد سال کینه نداره؟.یکی عاشق و دیگری پر از کینه

    Completed   Mature
  • when we meet again
    38.5K 6.7K 28

    وقتی که دوباره دیدمت... تو همون نگاه اول شناختمت... تو رو نمیدونم اما من سیزده سال تمام به فکرت بودم

    Completed  
  • new life
    41.4K 8.5K 39

    -من مقصرم وی ینگ... همه ی اینا تقصیر منه‌.. -لان ژان... -عمو حق داره منو مقصر بدونه... نفس عمیقی کشید -ای کاش.. میشد همه چیزو... از اول شروع کرد!

    Completed  
  • ♡𝑴𝑫𝒁𝑺𝑯:𝑫𝒆𝒔𝒕𝒊𝒏𝒚♡
    83.4K 16.1K 75

    🦋𝐼 𝓌𝒶𝓈 𝒷𝑜𝓇𝓃 𝒻𝑜𝓇 𝒶 𝓇𝑒𝒶𝓈𝑜𝓃 🦋 [completed] 《وقتی هوانگوانگ جون و ایلینگ لائوزو در روز های اوج شکوهشون به دست تعلیم دیده هایی گمنام کشته میشن، روزگار چه تقدیری رو برای اون ها در نظر میگیره؟ آیا دوباره شانسی وجود خواهد داشت تا اون دو به هم بپیوندن و صلح و آرامش رو برای مردمشون به ارمغان بیارن؟ این رمان د...

    Completed  
  • 𝐌𝐲 𝐃𝐚𝐧𝐠𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐇𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝
    48.6K 7.6K 30

    ─نام فیکشن: ࿐࿔⛓MY DANGREUS HASBAND⛓࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: رمنس، اسمات، امپرگ ─نویسنده: FatumaHabuya ─مترجم: Sebastian 🐾🍓 ─وضعیت: Full ─شیائو ژان یه مدرس 22 ساله اس و همینطور به عنوان سخنران انگیزشی تو خیلی از دانشگاه ها ، کالج ها ، دبیرستان های مختلف چین کار می کنه. بخاطر ظرافتـش شناخته شده است و همه دوسش دارن...

    Completed  
  • (کامل شده)خود دروغینتو رها کن let go of false self
    24.8K 5.2K 40

    من دیگه نمیدونم باید چی بهت بگم واقعا نمیفهمم کجارو اشتباه کردم هرکاری میتونستم کردم اما... دیگه نمیدونم... واقعا نمیدونم باید چیکار کنم تا بفهمی این راهی ک داری میری تهش هیچی نیست چرا نمیخای بفهمی داری زندگیتو نابود میکنی هیچ آینده ای برای شما نیست سرشو خم کرد و نگاهش به موزاییکای کف اتاق داد این سکوت معنی نداشت...

    Completed   Mature
  • switch life
    29K 6.8K 50

    بعد از اینکه وانگجی برادرش رو که سالها بود ندیده بود رو پیدا کرد تصمیم گرفتند که برای مدتی جاهاشون رو با هم عوض کنن... شاید اینطوری بتونن از پس مشکلاتشون بر بیان... اما ایا موفق میشن؟

    Completed