Like the title, a bunch of Moriarty The Patriot x Reader stories since I can barely find any anywhere ;-; kudos to those who write for feeding me well ^^

«زمانه از مدار خود به در گشته و آه، چه رنج و شکنجه ای من برای آن زاده شده ام تا آن را باز برجانهم»🌙🥀 مقدمه: درحالی که صدای رگبار و اصابت گلوله به درختان سکوت شب می‌شکست آن دو پشت کلیسا پناه گرفته بودند. ″شاید الان موقعیت مناسبی نباشه...باید یه چیزی بهت بگم ولی قبلش میخوام بدونی هر اتفاقیم بیوفته کاری میکنم که تو بتونی نقشت رو عملی کنی!″ آلبرت خندید و درحالی که خشاب تفنگش را پر می‌کرد گفت″کمتر از این هم ازت انتظار نمیره سرهنگ...″ ″آل...گوش کن...من...″ -نویسنده: سایکو- وضعیت: درحال آپدیت

A girl, who lost everything and became and experiment of Orochimaru's. A new, but hard life. What will happen to her? Naruto fanfiction

Kariya Matou wakes up as an eight-year-old boy in an alley, his only memory being of a vague but important promise that was left unkept. He is found and taken in by Kobato and Fujimoto, who try to help him find his family...and his memories. But the more Kariya remembers, the more fearful he becomes... (Note: this story takes place AFTER the ending of both "Fate/Zero" and "Kobato".)