next to read ⚘
91 stories
𝖳𝖾𝗋𝗋𝗂𝖻𝗅𝖾 𝖯𝖺𝗋𝖾𝗇𝗍𝗌!「TK」 by Niramwrites
Niramwrites
  • WpView
    Reads 6,273
  • WpVote
    Votes 1,257
  • WpPart
    Parts 21
[والدینِ افتضاح!] [دو مردِ مجرد و آسیایی تصمیم می‌گیرن بچه‌ای رو به سرپرستی قبول کنن، البته نمی‌شه گفت توی این مورد تفاهم نظر ندارن؛ چون هردو یه بچه رو برای سرپرستی‌گرفتن انتخاب می‌کنن، و اینجاست که همه‌چیز به هم گره می‌خوره!] •••••••••••••••••••••••• «اوه مرد، خوب چیزیه. به‌ تنهایی می‌تونه مستقل شه!» «رفیق، تو هم چیزی کم نداری. دمت گرم!» "اوه خدای من! یعنی این‌قدری بدبخت هستم که توی کره‌ی خاکی با هشت میلیارد جمعیت دقیقاً کسی که توی دستشوییِ رستوران بهش گفتم دیک خوبی داره، همون کسی در بیاد که می‌خواد سرپرست سوفی باشه؟" 🎠 ≘ کاپل↜ تهکوک (ویکوک/کوکوی) 🎠 ≘ ژانر↜ بی اِل ٫ فلاف ٫ کمدی ٫ اِسلوبِرن ٫ روزمره ٫ انگست ٫ اسمات 🎠 ≘ محدودهٔ سنی↜ NC_17 🎠 ≘ نویسنده↜ Niram 🎠 ≘ وضعیت↜[درحال پارت‌گذاری𐄒جـمـعـه‌ها]
Forbidden love  by iamliraaaa
iamliraaaa
  • WpView
    Reads 677,678
  • WpVote
    Votes 47,083
  • WpPart
    Parts 60
پسری که عاشق ممنوعه ترین فرد زندگیش بود... عشق ممنوعه جونگکوک به همسر خواهرش تهیونگ که از قضا سرهنگ بود چی میشه اگه جونگکوک نتونه جلوی احساساتش رو بگیره و بخاطر اینکه تهیونگ بازداشتش کنه دست به کارای خلاف بزنه؟! ___________________________ میدونستم که اشتباه بود....یک اشتباه بزرگ.... ولی من هیچوقت پشیمون نشدم.... اون زیبا ترین و لذت بخش ترین اشتباهم بود و من حتی بارها و بارها متولد میشدم باز هم با کمال میل همون اشتباه رو تکرار میکردم! چون من عاشق اشتباهم بودم!... عاشق اشتباهی بنام کیم تهیونگ.... ❗کپی برادری، باز گردانی و انتشار این بوک به هر شکلی غیر مجازه مگر اینکه اجازه نویسنده رو داشته باشید من فیک رو بجز این اکانت و چنل تلگرام خودم جای دیگه ای منتشر نمیکنم و اگه جایی دیدید که افرادی این کارو میکنند بهم اطلاع بدید writer:lira couple:vkook Genre:romance, dram, angst...
Eros by Yukino_fic
Yukino_fic
  • WpView
    Reads 220,116
  • WpVote
    Votes 18,477
  • WpPart
    Parts 49
(vkook) genre: dark romance, angest, action, thriller, smut خلاصه: نوازنده باری که بزرگ ترین قاچاقچی عتیقه استاکرش میشه! میتونه با این موضوع کنار بیاد؟ یا رز های مشکی که هرشب کنار تختش پیدا میشه چی؟ سرنوشت چی براشون رقم میزنه؟... ~~~~~~~~~ _این حرفارو به هرکسی که تعقیبش میکنی میگی؟ _ نه چون تاحالا کسیو اندازه تو نخواستم. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ _ ازم چی‌ میخوای لعنتی!؟ _ خودتو...من تمام وجودتتو میخوام. ~~~~~~~~~~~ _ تو خود شیطانی! _ و تو تنها کسی هستی که این شیطان جلوش زانو میزنه
𝙂𝙧𝙚𝙚𝙙𝙮 by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 93,624
  • WpVote
    Votes 14,171
  • WpPart
    Parts 36
دستور ساده و واضح بود. جونگکوک قرار بود فقط پاش رو روی اون پدال لعنتی فشار بده و ماشینی که حامل جانشین کمپانی YK گروپ بود رو زیر بگیره. یه تصادف بزن در روی تمیز، کاری که قرار بود بابتش پول خوبی توی حسابش بشینه. اما پسر درست یک متریِ ماشین لوکس مشکی رنگ، به خودش اومد. "مواظب سایه‌های مرگی که اطرافت می‌چرخن باش، همشون قرار نیست مثل من پشیمون بشن." Name: Greedy Couple: Kookv Genre: Romance, Criminal, Action,Angst, Smut Written by Luna🌙
Double black| vkook by meshimara
meshimara
  • WpView
    Reads 52,073
  • WpVote
    Votes 5,817
  • WpPart
    Parts 33
مافیایی| اکشن | عاشقانه | اسمات | ماجراجویی اونا هر دوشون قدرتمند بودن، هر دو صاحب جایگاه، کارکشته و دو فرد مهم ، اما هر دو به رنگ سیاه ... حالا اگر اون دو دشمن هم باشن خطر ناک ترن یا اگر کنار هم باشن؟؟؟ «اما عشق رسم غیر ممکن هاست... وقتی نتونی عوض بشی عذاب آوره و وقتی نتونی بهش برسی قاتله...» Vkook 🫀
New Competitor | vkook AU by Sani_00ss
Sani_00ss
  • WpView
    Reads 34,852
  • WpVote
    Votes 4,484
  • WpPart
    Parts 14
دزدیده‌شدن توسط یه مرد جذاب و جنتلمن و دیدن کسی که سال‌ها پیش ترکش کرده بود، اصلاً چیزی نبود که جونگ‌کوک بتونه فکرش رو بکنه.
My Boyfriend Is My Bodyguard 💵 by Saghar_Stories
Saghar_Stories
  • WpView
    Reads 964,036
  • WpVote
    Votes 82,111
  • WpPart
    Parts 39
💵دوست پسرم بادیگاردمه💵 جئون جونگکوک ... اون معنی اصلی کلمه بدبخت بود ! از زمانی که بدنیا اومد داشت با مشکلاتی که نمیدونست چرا هیچوقت تموم نمیشن سر و کله میزد و حالا اون اینجا بود ... کجا ؟ خودشم نمیدونست ! یه جایی که احتمالا پایان زندگی نکبت بارشو رقم میزد و باعث میشد اون به دردناک ترین شکل ممکن بمیره □■□■□■□■□■□ -میخوای اول بهم تجاوز کنی بعد بکشیم ؟ -الان قرن بیست و یکه ... کی دیگه همچین کاری میکنه ؟ با چشمای گرد شده داد زد -یعنی فقط بهم تجاوز میکنی ؟ نمیکشیم ؟ □■□■□■□■□■□ -من مخ اینو میزنم ! -شبیه آدمایی نیست که بشه مخشونو زد -باشه .. من میزنم ! -احمق من میگم نمیشه تو میگی میزنم ؟ -من منم ! تو نیستم که ! من اگه بخوام .. میتونم مخشو بزنم ! □■□■□■□■□■□ Story Genre:fiction,fluff,romance,action,smut🥊 Couple:Vkook,Yoonmin,secret🎡🪤 "Completed"⛓️
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) by RAHILRad2
RAHILRad2
  • WpView
    Reads 1,440,824
  • WpVote
    Votes 65,418
  • WpPart
    Parts 56
_اسـلـحـه_ نویسنده: راحیل کاپل: ویکوک ژانر: جنایی، دارک، اکشن، انگست، ماجراجویی، اسمات، رمنس خلاصه: فرمانده تهیونگ، عاشق دل شکسته ای که برای گرفتن انتقام قتل دوست‌پسرش تراشه ای رو می سازه که عاقبت همه‌اشون رو نامعلوم میکنه و جئون‌ جونگ‌ کوکی که ادعا میکنه فقط یک کافه‌داره و دوست دبیرستان تهیونگه وارد زندگیش میشه اما آیا واقعا جونگ‌کوک همونیه که نشون میده یا چیزهای دیگه ای توی فکرش داره؟
Power couple | زوج قدرت  by meshimara
meshimara
  • WpView
    Reads 108,760
  • WpVote
    Votes 10,285
  • WpPart
    Parts 36
معمایی | اکشن | پلیسی | عاشقانه | اسمات کیم تهیونگ پزشک نابغه و موفق ای که به عنوان تنها وارث گروه تجاری کیم تصمیم گرفته مستقل عمل کنه و دور از موقعیت خانودگی زندگی خودشو داشته باشه که در شرایطی خاصی با پسر عمه خودش که از هفت سالگی ناپدید شده بود و پدر بزرگش بردن اسمش رو ممنوع کرده بود رو به رو میشه حالا اون دو باهم تصمیم میگیرن تا خطرناک ترین و بزرگترین راز خانواده کیم رو فاش کنن • تهیونگ با خونسردی گفت: _اون با من ... هر مدرکی که لازم داشته باشی و برات گیر میارم _چجوری؟ _چقدر میتونی زمان بهم بدی کوک؟ _اومدم پیش تو چون دیگه زمانی نداریم دکتر، اینتر پل کم کم داره تصمیم میگیره این پرونده رو کنار بزاره... ♦️تمام شده Vkook
𝗟𝗜𝗔𝗥 | دروغگو by vkookland_82
vkookland_82
  • WpView
    Reads 212,236
  • WpVote
    Votes 19,839
  • WpPart
    Parts 30
𝑳𝒊𝒂𝒓🫀 تهیونگ یاکوزایی که برای اهداف یاکوزاش به جونگکوک نزدیک میشه. بیخبر از اینکه جونگکوک در واقع وارث حقیقی یاکوزای خودشه. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ -«چطور میتونی بگی همش...دروغ بود؟» تهیونگ بدون نگاه کردن به جونگکوکی که تا چند دقیقه ی پیش، مانند بت میپرستیدش، پک عمیقی به سیگارش زد. جونگکوک دستش رو روی قلبی که حالا تند تر از همیشه میکوبید گذاشت و بعد از مدت ها بلاخره قطره اشکی از چشمش پایین ریخت«- چطور تونستی با..قلب مریضم بازی کنی؟» مرد با چشمهایی که حالا تاریک تر از هر وقت بودن به چراغ های توکیو خیره شده بود«- بازی تموم شد حالا..حذف شدی.» روزهاے آپ: پنج شنبـہ ها ˢᵗᵃʳᵗ : ¹⁴⁰⁴/²/¹¹ - 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑹𝒂𝒉𝒂 - 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝑺𝒎𝒖𝒕, 𝑴𝒂𝒇𝒊𝒂 - 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 - 𝑰𝒏𝒔𝒕𝒂𝒈𝒓𝒂𝒎 𝑰𝑫: 𝒕𝒂𝒆𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒍𝒂𝒏𝒅82 - 𝑻𝒆𝒍𝒆𝒈𝒓𝒂𝒎: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒍𝒂𝒏𝒅82