•𝐍𝐚𝐦𝐞 𝐟𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧: 𝐌𝐲 𝐀𝐥𝐩𝐡𝐚 •𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐜𝐡𝐚𝐧𝐛𝐞𝐚𝐤 •𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐀𝐍𝐆𝐒𝐓, 𝐒𝐌𝐔𝐓, 𝐌𝐏𝐄𝐑𝐆, 𝐎𝐌𝐄𝐆𝐀𝐕𝐄𝐑𝐒, 𝐃𝐑𝐀𝐌

پارک چانیول و دوکیونگسو عاشق هم بودن. همه میدونستن که چانیول یه آلفای اصیل از خون خاصه ولی دشمناش اونو تحدیدی به حساب نمیاوردن چون به لطف کیونگسو از سیاست های کثیف اونا دور بود! اما چی میشه اگه یه امگای حیله گر چانیول رو مست کنه و باهاش رابطه داشته باشه؟ چی میشه اگه بیون بکهیون اون امگای حیله گر بچه ی خون خالصه پارک چانیول رو باردار بشه؟ Couple : Chanbaek, Chansoo Genre : Omegavers, Smut, mperg Story by Cheetah

-چانیول...بکهیون و پسرشون رو ترک می کنه و می‌ره!...حالا بعد از چهار سال دوباره بکهیون رو می بینه!... -این بوک امپرگ است!...پایان خوش! -ترجمه شده و تمامی حقوق آن متعلق به نویسنده است...

« به فصل دوم قطار شماره ۸۵خوش اومدید »🤸 ماجرا از وقتی شروع شد که بی دلیل ازم دور شد ، سرد شد و همه چیز تغییر کرد... وقتی روی استیج منتظرش وقت کشی می کردم توی گوشم اون صدارو شنیدم ؛ صدایی به بلندی ندای ناقوص *مــــرگ* که خبر از ربوده شدن هیونی من میداد. این داستان ایده یکهویی بود و فصل دوم قرار نبود اینطور ادامه داشته باشه ولی تفاوت چیز بدی نیست😉 تقدیم به همه چری های قشنگ و مهربونم امیدوارم دوسش داشته باشین و بهش عشق بدین آی لاو یو🍒💕 Kiyomi •~•

• ₊°✧︡ ˗ ˏ ˋ ♡ ˎˊ ˗ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ✯ ┊ ┊ ★ ┊ ✯ ★ ╭══• ೋ•✧๑♡๑✧•ೋ •══╮ ✎ 𝘍𝘪𝘤 : Love Contract ✎ 𝘤𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 : 𝘊𝘩𝘢𝘯𝘉𝘢𝘦𝘬 , Hunhan ✎ 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦 : drama, romance, mpreg ✎𝘸𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳 : baek_hearts_yeol ✎𝘛𝘳𝘢𝘯𝘴 : 𝘴𝘰𝘰𝘯𝘪 ╰══• ೋ•✧๑♡๑✧•ೋ •══╯ خلاصه: "یه سلبریتی مشهور درگیر رسوایی عشقی میشه درحالی که روحشم خبر نداره، یه پرستار تازه کار که فقط میخواست یه عکس، از سلبریتی بگیره که برای فیلمبرداری دراماش اومده بود بیمارستان درگیر این رسوایی میشه. عکسشون تو سرتاسر اینترنت پخش میشه، یعنی بعدش چه اتفاقی برای این کاپل های تصادفی میوفته؟!!" 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍂🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂

من بیون بکهیونم ~ یه مادر مجرد ، کسی ام که به تنهایی پسرم به اسم بیون یوآن رو بزرگ میکنم اون پسر من و پارک چانیول‌ـعه ، یکی از معروفترین سوپر استار های کره ولی چانیول اینو نمیدونه و نخواهد فهمید • main couple : chanbaek • genre : Mpreg , Yaoi , Bxb , Romance • writer : deerbabolti • translator : kimipikachu این اولین فیکی هستش که ترجمش میکنم لطفا حمایتمون کنید👐👀

Oxytocin hormone ▸ ᴄᴘʟ: ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ ₊ ᴋᴀɪsᴏᴏ ₊ ʜᴜɴʜᴀɴ ژانـر ⃪ رمنس ، فلاف ، زندگی روزمره ، 🔞 قسمتی از فیک: _عاشقم نیستی؟ رولبهاش زمزمه کرد و بک حس کرد لبهاش زیر نفس گرمش الانه که ذوب شه . سرشو به دیوار پشت سرش فشار داد و نگاهش بین چشماش حرکت کرد . آب دهنشو قورت داد _نه! دست چان دوباره روی قلبش قرار گرفت. _صدای قلبت چی میگه پس؟ با همون پوزخند روی لبهاش گفت. نگاه بک یک لحظه سمت پایین رفت و باز به چشماش خیره شد. طبق عادتش باز زبونشو رو لبش کشید که کاش نمیکشید. چون فاک! فاصله لبهاشون اونقدر زیاد نبود که وقتی زبونشو میاره بیرون نوک زبونش به لب چان برخورد نکنه. یکی انگار تو سرش شروع کرد به طبل زدن و حرکت موج یه گرمای شدید رو سمت قلبش حس کرد . سعی کرد خودشو از تک و تا نیندازه و جوابشو محکم بده. _میگه عشق وجود نداره، ولی "هورمون اکسی توسین" همیشه ترشح میشه! ▸ #OxytocinHormone💉 - ᴡʀɪᴛᴇʀ ɪᴅ : @TWeeTY_jm ⸽ᚑ🐣༢⸽

｡･:*:･ﾟ★,｡･:*:･ﾟ☆.✫*ﾟ･ﾟ｡.★.*｡･ﾟ✫*. بیون بکهیون دانشجوی آروم دانشکده بود که از نظر خودش به یک مشکل خیلی بزرگ دچار بود. و اون هم چیزی نبود جز 'خجالتی' بودنش! بکهیون کل زندگیش رو به خاطر این مشکل از دست رفته می‌دید و هرگز نمی‌تونست ارتباط خوبی با بقیه‌ی آدما داشته باشه... اما چی می‌شد اگر دست سرنوشت اون رو به وسیله‌ی گربه‌اش، با پسری قد بلند و اجتماعی به اسم پارک چانیول آشنا کنه! و بکهیون خجالتی شیفته‌ی اخلاق و رفتارای اون پسر بشه و دوست داشته باشه که مدام کنار اون پسر بشه و بتونه مثل اون رفتار کنه؟!🍒☁️ ▪︎ژانر: فلاف، رمنس، زندگی روزمره، اسمات ▪︎کاپل: چانبک، سکای (فرعی) ▪︎نویسنده: Sally_NixLight ✍🏻 ｡･:*:･ﾟ★,｡･:*:･ﾟ☆.✫*ﾟ･ﾟ｡.★.*｡･ﾟ✫*.