[Completed]
حراج سکس..
این چیزیه که وقتی راجبش میشنوید یاد دخترای جوون میوفتید که به پیرمردای پولدار فروخته میشه.
و حالا نوبت به اسکایلر ، کسی که متوجه شد صاحبش یه پیرمرد نیست رسید...
[كتاب اول]
اون پسر فكر ميكرد كه اون دختر هم مثل بقيه دخترهاست . اون دختر هم فكر ميكرد كه اون پسر بدترين كابوسشه. اما اختلاف ها باعث نزديك شدن ميشن. قسمت هاى تاريك پيدا ميشن ، و دوباره عاشق شدن ياد گرفته ميشه.
ايا اون دختر ميتونه به اون پسر دست پيدا كنه؟ ايا اون پسر ميتونه گارد هاى خودش رو پايين نگه داره.
خودتون ببينيد چه اتفاقى مى افته وقتى تاريكى و روشنايى با هم تركيب ميشن.
[کتاب دوم] knockout در ادامه ی همین کتاب...
[Persian Translation]
(Harry Styles AU)
copyright all rights reserved @han_rawr
"ادلاید"دختر خاکی ومهربونی که حتی معنی غرور رو نمیدونه زندگی براش چیزهایی رقم میزنه.
زندگی ادلاید رو از عرشش زیرسایه مرد مغروری میکشه که همه چیزش غرورشه.
این سایه غرور ممکنه باعث بدبختی وننگ ادلاید بشه ویا ممکنه باعث خوشبختی وسعادتش بشه.
"بهار"اسم رمان واسم دختریست که اینار من راوی اون وزندگیش هستم.دخترسنگین وسرسخت وجدی والبته دست وپا چلفتی وزبون دراز وکمی شیطون وصدالبته پرو.
امیدوارم خوشتون بیاد.
امیدوارم باز هم مثل "رهای من"همراهیم کنین.
"بهار"دومین اثر منه بعد از"رهای من"که بسیار موردلطف شما قرار گرفت.
نظروانتقاد وپیشنهاد یادتون نره.
ice queen
Complete S1🚫 season 2 upload...
من بی اعتمادی رو تو چشماشون دیدم، ترس و تو صداشون شنیدم و عشق رو کنارشون حس کردم!
-------------------------
خب،خب،خب
سلام! این اولین داستانیه که دارم تو واتپد آپلود میکنم!
امیدوارم خوشتون بیاد!🪐✨
نظراتتون برام خیلی مهم و ارزشِ 🫶🏻
پ.ن: پایان تقریباً تلخ!
پ.ن²: اگه اشتباه تایپی یا به اصطلاح (ک*دستی) داشتم به بزرگی خودتون ببخشید 🫳🏻
#MY_RED_BALLERINA🫀
اطلس بزرگ ترین تاجر ، صادر کننده و کلکسیونر فرش های اصیل و کمیاب ایرانی تو خاورمیا و اروپاست
مردی که یه دختر چهار ساله شیرین زبون داره و واسش هرکاری می کنه
اِرمیا پسر مهربون و آرومی که عاشق رقصیدن و بچه هاست و معلم باله ست
اطلس اِرمیارو با پیشنهاد خواهر کوچیکش به عنوان مربی شخصی دخترش استخدام می کنه
همه چیز آروم تا وقتی که اطلس اِرمیارو تو لباس باله مشکی می بینه و تو نگاه اول تموم سلولای بدنش تحریک میشن
اطلسی که زنش بخاطر سرد بودن ازش جدا شده مثل یه گرگ وحشیو گرسنه میوفته به جون اِرمیا و اونو تمام و کمال واسه خودش می خواد......
ژانر : گی.درام.بزرگسالانه.خشن.اروتیک💥🔞
به قلم رزی😈
_نمیخوام حرف بزنم باهات کاری که میخوای بکنیو زودتر بکن
+عو چه شجاع جدی؟ باشه
قدم به قدم نزدیکش میشدم و اون میرفت عقب اخرش خورد به میز یجوری مماس لبش با صدای خیلی اروم لب زدم
+اگه الان ببندمت به تخت چی؟
_رو..انی
بقیه رمانو میتونین بخونین🤍
🍓توی داستان از خون و خونریزی و اسلحه و ... استفاده میشه اگه سنتون کمه یا حس میکنید حالتون بد میشه نخونیدش🍓
🎀اسمات داره(صحنه دار هست)🎀
🎀بی دی اس ام هست🎀
خطاب به فیلیکس گفت " چون پسر خوبی بودی دو تا انتخاب بهت میدم ، یک همین الان ماشه رو بکشم و فردا جسدت کنار اون مردتیکه خوک صفت پیدا بشه ، دو با من بیای مثل الان برام پسر خوب و حرف گوش کنی باشی...
❌این فیک دارای صحنه های خوشونت امیز و اسمات هست اگه حتی یک درصد هم فکر میکنید که با روحیلتتون سازگار نیست نخونید ❌