SR_ completed
14 stories
Van Gogh was his god! • [Completed] by amaraaa_7
amaraaa_7
  • WpView
    Reads 95,086
  • WpVote
    Votes 15,728
  • WpPart
    Parts 45
•Name: Van Gogh was his god! •Couple: Vkook •Sub couple: Hopemin •Writer: Amara •Genre: Romance, Angst, smut •Channel: @papacita01 ~•Teaser: _چرا هیچ وقت از ته دلت نمیخندی؟ از اون لبخند‌هایی که به چشمات میرسن و برق خوشحالی رو توشون روشن میکنن! سرش رو تکون داد و از پنجره به زمستونی که سفره‌ی سفیدی و غم‌هاش رو روی سر شهر پهن کرده بود، خیره شد: _من تفاله‌های باقی مونده از تنهایی‌های یک نقاش دیوانه‌م... حاصل مرگ بی‌رحمانه‌ش توی تنهایی... چطور میتونم بخندم یا اشک بریزم وقتی فراموش کردم که چطوری باید زندگی کنم؟ من همه چیز رو فراموش کردم، دوست داشتن رو، فکر کردن، نقاشی کردن و حتی فریاد زدن... خیلی وقته مردم... مرده‌ها که لبخند نمیزنن!
Plumeria | Vkook, Hopemin [Completed]  by sequoia_07
sequoia_07
  • WpView
    Reads 253,514
  • WpVote
    Votes 37,838
  • WpPart
    Parts 46
پلومریا یا فرانگی پانی نام درختچه یا درخت کوچک گلدار همیشه سبز است، زمان شکوفایی این گل طولانی بوده و پر عطر است، از اسانس آن برای تولید عطر و موادی طبی با خواصی آرامش بخش و تسکین‌دهنده استفاده می‌شود. جئون جونگ کوک بعد از مدت ها تلاش موفق میشه نمایشگاه نقاشیش رو راه بندازه که با استقبال خوبی هم مواجه میشه. بعد از پایان نمایشگاه، زمانی که به خونش برمیگرده یه شماره تلفن تو کیفش پیدا میکنه! چی میشه اگر جونگ کوک تصمیم بگیره به اون شماره پیام بده؟ Name: Plumeria 🌼 Couple: Vkook, Hopemin Writer: Sequoia & Sylvie Genre: Romance, Comedy, Smut Editor: Sequoia Telegram Chanel: @Papacita01
Step Brother Dearest  by officiallostmerorr
officiallostmerorr
  • WpView
    Reads 210,132
  • WpVote
    Votes 22,433
  • WpPart
    Parts 28
[ پایان یافته ] وقتی که برادر ناتنیش اومد تا باهاشون زندگی کنه، هیچ ایده‌ای نداشت که میتونه عاشق برادر کوچیک ترش بشه. اون به همون سرعتی که وارد زندگیش شد، وارد تختش شد و اون رو ترک کرد. اما کارما اونقدرا هم مهربون نیست، بعد هفت سال، هردوشون درحالی که جایگزین هم رو پیدا کرده بودن، روبه‌روی هم قرار میگیرن، و حالا که بزرگسال شده بودن، هیچ ایده‌ای برای حسشون نداشتن! ---- - واقعیت اینِ که یه تفاوت بزرگ وجود داره... تو تنها آدمی هستی که تو کل دنیا برام ممنوعه...و لعنت بهم که اگه تو رو بیشتر از هرچیزی که توی دنیاست نخوام... ---- Translation ! Couple: taekook, Unknown ?! Genre: Incest, Romance, Smut # 1 Taekook # 7 jk # 77 Kookv # 1 Drama # 110 BTS # 77 Taehyung # 87 Junggok
U Can Call Me Your Anpan by howl_jk
howl_jk
  • WpView
    Reads 20,397
  • WpVote
    Votes 5,227
  • WpPart
    Parts 20
{کامل شده} یه یونگی عطار، با شش‌تا آدم مختلف توی زندگیش، البته دوتای اونها اولش آدم کوچولو بودن، جیمینی با موهای هلویی، و گلی که باهاش دوست بوده یعنی هوسوک، همه چیز از روزی شروع شد که جیمینی نگران گلش بود، جانگ‌کوک غذا می‌خواست، و نامجینته زیاد از حد فضولی کردن... ژانر: فانتزی و فلاف با حضور هفت تن بنگتن:))) #1 in magic
【 Only in Bermuda - Full 】  by _iMerlin_
_iMerlin_
  • WpView
    Reads 78,346
  • WpVote
    Votes 11,327
  • WpPart
    Parts 21
قدم‌هاشو سریع‌تر برداشت و با لحن محکمی گفت:"بهت دستور میدم همین الان بایست!" پسر متوقف شد اما برنگشت، فقط با حرص لبشو گاز گرفت. "جی... باید باهم حرف بزنیم." جواب داد:"نمیخوام ببینمت." "بهم یه فرصت بده." جونگکوک برگشت تا نفرتشو سرش فریاد بزنه که دست‌هایی دور بدنش حلقه شد و تو آغوش تهیونگ فرو رفت. سر خم کرد و پیشونیش رو روی شونه پسر گذاشت:"هرچقدر دوست داری و تا هر وقت که آروم شی میتونی تحقیرم کنی، اما خودتو ازم نگیر؛ جی من..." با حس سوزش و به دنبالش درد وحشتناک پهلوش ساکت شد که صدای جی رو زیر گوشش شنید:"بهت گفته بودم آخرین اخطارمه؛ این تاوانیِ که باید بپردازی تهیونگ... من، تو و قلبم رو باهم پشت سر میذارم." • مشخصات فیک • •ژانر : سوپرنچرال، عاشقانه، انگست، فلاف، اسمات •کاپل: ویکوک(ورس)، نامجین، یونمین
🌸I bloomed for you... by Vante191
Vante191
  • WpView
    Reads 253,112
  • WpVote
    Votes 35,466
  • WpPart
    Parts 53
🌸من برای تو شکفتم🌸 ×ترجمه شده× کاپلے: ویکوک/کوکوی ، یونمین ، نامجین ژانر: انگست ، رومنس ، هاناهاکی «با قطره اشکی که روی گونه اش چکید، نفس عمیقی کشید و دستشو باز کرد. اخرین نگاه رو به چشمای سرخ و پف کرده اش انداخت، نگاهشو به مشت باز شده اش داد. وقتی به شئ بی گناه تو دستش نگاه کرد، اشک های بیشتری روی گونه هاش راه گرفتن. این سرنوشت طبیعی اون بود. تو دست لرزون جونگکوک، یک گلبرگ لطیف صورتی بود.» *نسخه اصلی این فیک رو میتونین به همین اسم در سایت Archive of Our Own پیدا کنین^^ Highest rankings: #1 depression #1 translated #2 btsfanfic #2 kpop #1 btsV #3 fanfiction #2 angst #1 انگست #1 translation #2 gay #1 هاناهاکی
Trey || VKook by Nyctowx
Nyctowx
  • WpView
    Reads 294,602
  • WpVote
    Votes 37,351
  • WpPart
    Parts 26
[ TREY ] پایان یافته ژانر : فان / ورزشی / رمنس / اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ یونمین - شاید از من خوشت بیاد ولی تا وقتی که مجبور باشم دختر های مختلف رو از روت بلند کنم ، هیچ تغییری توی رابطه‌مون به‌وجود نمیاد کاپیتان بسکتبالیست ! 《توجه داشته باشین داستان دو ورژنه‌ست پس اگه این ورژن که تهیونگ تاپ و جونگکوک باتمه نمیخونین به ورژن دیگه‌ش که جونگکوک تاپ و تهیونگ باتمه توی اکانتم سر بزنین. 》
 💍⃤ REPLᴀCE💍⃤       by ariiellmina2
ariiellmina2
  • WpView
    Reads 924,084
  • WpVote
    Votes 104,801
  • WpPart
    Parts 50
( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و دستت که دستمو محکم فشار میده رو ببینم و بدونم هیچکدوم از اینا متعلق به من نیستن .. من درست شبیه یه گل فراموشم نکن کنار یه جاده وسط زندگی تو دارم به خودم میلرزم ... میترسم بدون اینکه من رو ببینی از روم رد بشی ... میترسم فراموشم کنی ... من از اینکه تو فراموشم کنی میترسم جونگکوک ... ________________________ •. #REPLACE💍⃤ ️ ↳Genre↬Romance_ Mystery_smut +18 ↳Couple↬ kookv .Yoonmin
Star Renaissance || VKook ~ Completed by millennium_story
millennium_story
  • WpView
    Reads 211,398
  • WpVote
    Votes 36,159
  • WpPart
    Parts 40
Star Renaissance _ زود باش کتابا رو رد کن بیاد حرفاش باعث شد ابرو های جونگ کوک بیشتر بالا برن _ کدوم کتابا ؟؟ پسر بی توجه به تعجب اون از توی جیبش مقداری پول در آورد دست جونگ کوک رو گرفت گذاشت کف دستش _ زود باش پسر من وقت ندارم جونگ کوک اخماشو تو هم کشید و دست پسره رو پس زد _ هی من نمیدونم راجع به چی حرف میزنی پسره که انگار عصبانی شده بود جلو اومد . صورتش به اندازه ی یه برگه کاغذ با جونگ کوک فاصله داشت با حرص از لای دندوناش غرید _ من وی هستم همون که قرار کتابا رو ازت تحویل بگیره . پولت رو هم که دادم به اون سایون احمق بگو دفعه ی دیگه یکی رو بفرسته که اینطوری مثل تو دو ساعت نخواد سوال پیچم کنه بچه جون حالا هم زود باش من تمام شب رو وقت ندارم جونگ کوک همچنان متعجب به چشمای عصبانی شخصی که خودشو وی معرفی کرده بود خیره شد . هیچ ایده ای نداشت که اون آدم اصلا داره راجع به چی حرف میزنه ولی اینو خوب میدونست که رعیت ها توی سرزمین اسکورو حق خوندن و نوشتن ندارن و حمل کتاب نوعی جرم محسوب میشه . شاید باید یکم بدجنس میبود. ♦♦★♦♦ کاپل: ویکوک - نامجین - یونمین ژانر: فانتزی - رمنس نویسنده: Scarlett & Nafas *میتونید پیدیاف این فیک رو توی چنلمون پیدا کنید* 1 in #بیتیاس 1 in #Seokjin 1 in #Jimin