خوندم
85 stories
AJJUSSI by diana_lza
diana_lza
  • WpView
    Reads 16,190
  • WpVote
    Votes 3,789
  • WpPart
    Parts 12
•خلاصه:پارک چانیول ۲۸ ساله تنها وارث شرکت سلین که بعد از گذروندن دوره ده ساله جواهر سازی حالا به کشورش بازگشته بود تا با جواهرات خودش انقلابی برای صنعت جواهرسازی باشه.موضوع از اونجایی شروع میشه که این بار بجای مدل زن،شرکت سلین قرار بود جواهرات رو روی بدن مردا به نمایش بزاره؛ولی این بدنی که الان جواهرات دست ساز خودش بدنش رو پوشونده بود، بدن همون پسری که وقتی رول اسکیت میره بالاتنه اش رو لخت میکنه و از سر لج بهش آجوشی میگه نبود؟ •ژانر:عاشقانه،روزمره،اسمات،ddlb •کاپل:چانبک این داستان درباره ادغام بالغی و جوانی دو مرده.لمس شدن دو روح؛یکی روح آزاد و دیگری روح زنجیر شده!
 This Man Is Dead(L.S) by larry_diary
larry_diary
  • WpView
    Reads 90,196
  • WpVote
    Votes 11,982
  • WpPart
    Parts 17
" این مرد، مرده " ... هری لطفا اینو بدون، تمام چیزی که تا ابد میخوام تویی. تو و چشمات که بدون تکون دادن زبونت با من حرف میزدین، تو و حرفات که وقتای ناامیدیم همیشه کنارم بودین، تو و صدات که توی شب بیداریام لالاییم میشدین، تو و دستات - که بی شک شاهکار خلقتن - که مرحمی میشدین برای خستگیای جسم و روحم، من تو رو میخوام هری اما؛ تو خودت خوب می‌دونی که من همیشه یه ترسو بودم. من رو ببخش. دوستدار تو، لویی ویلیام تاملینسون [ A Larry Stylinson Persian Fanfiction ] [ Written By : @IWontBeTheOne ] Copy right © 2017 IWontBeTheOne - larry_diary
Always You [L.S] ~ By Miss X by larry_diary
larry_diary
  • WpView
    Reads 3,306,489
  • WpVote
    Votes 303,293
  • WpPart
    Parts 140
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...
Sea's whisper [L.S | Z.M] by Namelessaa
Namelessaa
  • WpView
    Reads 196,117
  • WpVote
    Votes 44,506
  • WpPart
    Parts 60
«بهش میگن زمزمه ی دریا و اون بزرگ ترین رازی که دریا توی خودش قایم کرده.»
King Of My Heart~L.S[Completed] by gisustylinson
gisustylinson
  • WpView
    Reads 80,646
  • WpVote
    Votes 13,813
  • WpPart
    Parts 44
و عشق، بی هیچ ریشه ای، می روید در قلبِ تو... بی هیچ نجوایی، فریاد میکشد و حل میشود میانِ سرخیِ رگ هایت... ___ اواخر قرن هجده میلادی. سلطنت...دیدار...مرگ...سرنوشت... و جرقه ی عشقی نافرجام. بهار97
•Fading• [L.S]  by SeTaRe4
SeTaRe4
  • WpView
    Reads 221,561
  • WpVote
    Votes 31,847
  • WpPart
    Parts 48
[Complete] لویی زیبایی رو، ترکیب رنگ‌ها و جنس‌های مختلفی که حس ظرافت رو درون آدم‌ها به‌وجود میارن، میشناسه. اون درحالی که داره توی دانشگاه فشن میخونه، هر روز این ترکیب‌ رو میبینه. برش لباس‌ها، رنگ پارچه‌ها، پیچیدگی‌ طرح‌ها، همهٔ این‌ها کنار هم قرار میگیرن تا یه‌چیز زیبا رو بسازن. ولی وقتی که یه دانشجوی علوم با پاهای بلند و لبخندی که چال‌ گونه‌هاش رو به نمایش میزاره قبول میکنه که مدل لویی بشه، لویی میفهمه که تازه زیبایی رو پیدا کرده. هری فکر میکنه لویی فقط به کسی نیاز داره که بهش ثابت کنه چقدر زیباست. °Persian Translation°
•Sweet Creature• [L.S]  by SeTaRe4
SeTaRe4
  • WpView
    Reads 42,317
  • WpVote
    Votes 7,504
  • WpPart
    Parts 21
[Complete] هری انتظار نداشت که دبیرستان آسون باشه. خواهرش براش یه‌عالمه داستان تعریف کرده بود و هری میدونست که قراره توی یه جهنمِ چهارساله باشه. ولی جدا از همه‌چیز، اون دقیقا انتظار نداشت که فرشته‌ها هم توی جهنم بیان. Supernatural!AU °Persian Translation°
Hight Heels by maniafic
maniafic
  • WpView
    Reads 11,542
  • WpVote
    Votes 1,970
  • WpPart
    Parts 6
ادم ها شبیه چیزهایی میشن که دوستشون دارن. و یول گاهی بوی شیرینی های مامان رو میداد. بوی سیگار بابا. روی لباسش چند تار سفید از موش خونگیش دیده میشد و رد ماتیک بکهیون، که بعضی وقت ها یادش میرفت از روی پوستش پاک کنه. کامل شده چانبک فلاف، رمنس، فول اسمات
10080 by AEYCHAN
AEYCHAN
  • WpView
    Reads 210,545
  • WpVote
    Votes 7,167
  • WpPart
    Parts 3
Chanyeol wanted a divorce. Baekhyun asked for a week.