Select All
  • Balance / تعادل 🔞 [kookv/ کوکوی]
    2K 234 8

    دست‌هاش رو دو طرف سرش گذاشت و محکم فشارش داد؛ اونقدر که اگه جیمین، زودتر متوجه اوضاع نمیشد؛ ممکن بود جمجمش رو خرد کنه! ترسیده به طرف تهیونگ دویدن و هوسوک هردو دستش رو محکم گرفت؛ بی‌حال بود و چشم‌هاش مدام باز و بسته میشدن...این اصلا خوب نبود چون اگه به خواب میرفت؛ قرار نبود خودش بمونه و جئون هم نمی‌تونست به این راحتی‌ه...

  • Bitter Almond(بادوم تلخ)🔞 [Taejin / تهجین]
    2.9K 496 14

    ○ تو کی هستی؟! + من؟! کیم سوکجین! ○ منظورم اینه که توی دفتر من چی کار میکنی؟! + مگه اینجا دفتر کارآگاه کیم نیست؟! یونگی که از شنیدن اسم من به عنوان صاحب این دفتر کلافه شده بود؛ سمتم برگشت و مشت دیگه‌ای حوالم کرد که روی زمین افتادم... - لعنت بهت! اون‌ پسرم با دیدن صحنه‌ی روبه‌روش آروم چند قدم عقب رفت و زمزمه کرد... +...