nstrnr98's Reading List
21 stories
Hidden Beauty || Kookv_Vkook_Sope by Black__Candy
Hidden Beauty || Kookv_Vkook_Sope
Black__Candy
  • Reads 311,859
  • Votes 54,907
  • Parts 56
|کامل شده| گذشته، درد، زیبایی- ______________________________________________ 🎨کاپل: کوکوی/ویکوک، سُپ 🎨ژانر: درام، رومنس، برومنس، کلاسیک شروع: 11 سپتامبر 2020 پایان: 14 ژوئن 2021
NOAH | VKOOK by V_kookiFic
NOAH | VKOOK
V_kookiFic
  • Reads 172,820
  • Votes 17,962
  • Parts 54
Noah ❄ "لب‌هایم بوی دروغ میداد. اما تو کنار گوشم زمزمه کردی: باران را برقص! نگاه را بوسه بزن، خواب و رویا را نقاشی بکش... انگار که وظیفه‌ات، تنها شیفتگی بود!" writer: Olda couple: Vkook Genre: Drama, Romance slice of life, smut, sport
EARTH | VKOOK by V_kookiFic
EARTH | VKOOK
V_kookiFic
  • Reads 88,379
  • Votes 16,693
  • Parts 42
"فصل دوم فیکشن کروماندا" خلاصه: دست‌های گناهکار خون‌آلود، برای دست‌های پاک امید ممنوعند. با اون کاپشن سفید، درست مثل ابری وسط جنگل خلوت کوهستان میرفت، میبارید و تهیونگ دانه برف هایی که از وجودش سقوط میکردن رو با دست هاش میگرفت تا بذاره روی قلب سوختش! " کسی تو سینه ی من مرده که نمیشناسمش، اما انگار از خاکسترش هنوز گرما ساطع میشه... میدونی این چه دردیه؟" " امید دوباره؟" " نه... بهش میگن مرگ، مرگ نامعلوم!" EARTH (CHROMANDA 2) Wr: @purplimmo Main Couple: Vkook Genre: Fictional, Romance, Angest, Social, Smut
CHROMANDA | VKOOK by V_kookiFic
CHROMANDA | VKOOK
V_kookiFic
  • Reads 278,671
  • Votes 38,867
  • Parts 48
خلاصه: زیاد شنیدیم که میگند " تو دلیل زندگیمی" و ما میدونیم که این جمله حتی اگر هم از اعماق قلب باشه، باز یه اغراقه، نهایتش بعد اون، فقط یه چند ماهی مثل جهنم بگذره... نه؟! ولی این در مورد ققنوس ها متفاوته! جونگکوک واقعا و بی مبالغه میمیره، اگر تهیونگ نباشه... چون اون یه ققنوس فضاییه! "نمیدونم چند سال گذشت... ولی بالاخره تو زمین پیدات کردم. یه بار... نصف شب اومدم روی سرت و تو اون موقع فقط یه نوزاد کوچولو بودی، گریه میکردی و بهونه ی مادرت رو میگرفتی ولی وقتی من رو دیدی خندیدی... با اون تیله های سیاه درشتت بهم خیره شدی و برخلاف تصورم نترسیدی و فقط خندیدی... یکم که گذشت دیگه نتونستم خودم رو بهت نشون بدم و همیشه از دور سعی کردم مواظبت باشم تا موقع بازی کردن و مدرسه رفتن اذیت نشی... بزرگتر شدی... جلوی چشمهای خودم عاشق شدی..." CHROMANDA Wr: @purplimmo Main Couple: Vkook Genre: Fictional, Fantasy, Romance, Druma, Smut
✿∴BLOOM∴✿ by ariiellmina2
✿∴BLOOM∴✿
ariiellmina2
  • Reads 209,532
  • Votes 32,609
  • Parts 25
#HANAHAKI 🌸 هاناهاکی : بیماری ای که اگه یه نفر یه عشق یه طرفه داشته باشه ، گلی توی ریه هاش ریشه میده و گلبرگاش بعد از مدتی کل ریه شو پر میکنن و اون فرد به طور متوالی سرفه میکنه و گلبرگارو بیرون میده. هیچ راه درمانی نداره به جز اینکه اون طرف مقابل هم عاشقش بشه یا کل گیاه از ریه ش خارج بشه که این باعث فراموشی اون کسی که عاشقشه میشه :) ____________________ Name↬ #BLOOm ↳Genre↬ Fantasy, romence, Smut +18 ↳Couple↬ vkook .yonmin
Helpless by mawni_o
Helpless
mawni_o
  • Reads 388,092
  • Votes 47,791
  • Parts 48
" کامل شده" +کوکو.. _هوم؟! به کوک که یه دستش روی فرمون بود و دست دیگش که دستشو گرفته بود و روی دنده بود نگاه کرد +من بوی تورو میدم.. _چی بیب؟ با تعجب به ته نگاه کرد و دوباره نگاهشو به جاده مقابلش داد + یه جایی خونده بودم هرکسی موقع مرگش بوی جایی یا کسی رو میده ک خیلی دلتنگشه یه لبخند محو زد و به درختایی که به سرعت از کنارشون رد میشدن نگاه کرد _من وقتی بمیرم بوی تورو میدم . . . __________________________ Couple :kookv,yoontae
Last Keeper + Season 3 updating 🔰 by maedeh1
Last Keeper + Season 3 updating 🔰
maedeh1
  • Reads 89,155
  • Votes 18,203
  • Parts 109
خونه رو ترک کردم. تمام چیزی که اون روز با خودم داشتم کوله پشتی و تخته اسکیتم بود، به علاوه ی مبلغ نسبتا قابل توجهی پول که پدر بزرگم برام به ارث گذاشته بود. خوشبختانه سن قانونی در مورد وراثت تو کشور من 16 سال بود و وقتی دو ماه پیش پدر بزرگ ما رو ترک کرد پول نسبتا زود به حساب من واریز شد. بنابراین دیگه دلیلی نداشت که اونجا بمونم. بهتر بود از اون ساختمون بی روح که تقریبا 17 سال بهش می گفتم خونه می رفتم اون دو نفری که با عنوان پدر و مادر این چند سال بین دعواهاشون تلاش می کردن زندگی من رو هم کنترل کنن تنها می ذاشتم. از اونجا دور شدم بدون اینکه بخوام دوباره در این باره فکر کنم. بیرون از اونجا من آزاد بودم که که ایده هام رو به واقعیت تبدیل کنم برنده ی جایزه فیکشن سال در سال 95 توسط امپایر فیک
-𝐁𝐀𝐁𝐘 by kimharry_7
-𝐁𝐀𝐁𝐘
kimharry_7
  • Reads 124,544
  • Votes 20,574
  • Parts 40
-کــآمل شـده 𓆩BABY𓆪 𓂃𓈒 INFORMATION:تهیونگ قرار بود یه روزمره ی آروم رو تجربه کنه. روزمره‌ای که کار، خونه، و هر از چندگاهی دورهمی با دوستاش رو شامل میشد. اما همه ی این پیش فرض‌ها زمانی بهم خورد که پشت در خونش نامه‌ای با این مضمون پیدا کرد: « بچت رو خودت بزرگ کن جئون جونگکوک» یعنی میتونه جئون جونگکوک رو پیدا کنه؟ حتی اگه پیدا هم بکنه، بارمنی که تنها دغدغش زدن مخ پسرای دیگست به این راحتی زیر بار سرپرستی اون بچه میره؟ 𓂃𓈒 COUPLE: VKOOK, NAMJIN 𓂃𓈒 GENRE: FLUFF, ROMANCE, SLICE OF LIFE 𓂃𓈒 WRITER: HARRY 𓂃𓈒 TELEGRAM CN: YOLOHARRY
I Will Be Your Eyes | Yoonmin-Vkook by DiaUranus
I Will Be Your Eyes | Yoonmin-Vkook
DiaUranus
  • Reads 65,101
  • Votes 9,618
  • Parts 25
ملاقات تصادفی خواننده ی مشهور، مین یونگی، با پارک جیمین، پسر نابینایی که توی تنهایی سردش دست و پا میزنه، آینده ‌ی این دو نفر رو بهم پیوند میزنه. برای یونگی، جیمین پسری با جثه ی ظریف، صدای زیبا، پوست شیری رنگ و صورتی دوست داشتنیه که علارغم مشکلاتش، به خوبی از پس زندگی براومده. پسری که هیچ طعم خاصی نداره اما به شدت شیرین به نظر میرسه. جیمین برای مدت کوتاهی مهمونِ خونه‌ی پسر بزرگتر میشه اما یونگی نمیتونه در مقابل جذابیت نفس‌گیر پسرک مقاومت کنه و اتفاقی میوفته که اون مدت کوتاه رو تبدیل به مدتی نامعلوم و طولانی میکنه... این دونفر مسیر پر پیچ و خمی رو کنار هم طی میکنن و یونگی توی تاریکی مطلق زندگی جیمین شمعی روشن میکنه که نورش دنیای پسر نابینا رو تغییر میده. تایم آپ: شنبه‌ها ۵عصر ────────────── • Genre: Romance, Smut. • Couple: Yoonmin, Vkook, taegi ─────── • آیدی چنل تلگرامم: DLikeDia@
Star Renaissance || VKook ~ Completed by millennium_story
Star Renaissance || VKook ~ Completed
millennium_story
  • Reads 204,464
  • Votes 35,488
  • Parts 40
Star Renaissance _ زود باش کتابا رو رد کن بیاد حرفاش باعث شد ابرو های جونگ کوک بیشتر بالا برن _ کدوم کتابا ؟؟ پسر بی توجه به تعجب اون از توی جیبش مقداری پول در آورد دست جونگ کوک رو گرفت گذاشت کف دستش _ زود باش پسر من وقت ندارم جونگ کوک اخماشو تو هم کشید و دست پسره رو پس زد _ هی من نمیدونم راجع به چی حرف میزنی پسره که انگار عصبانی شده بود جلو اومد . صورتش به اندازه ی یه برگه کاغذ با جونگ کوک فاصله داشت با حرص از لای دندوناش غرید _ من وی هستم همون که قرار کتابا رو ازت تحویل بگیره . پولت رو هم که دادم به اون سایون احمق بگو دفعه ی دیگه یکی رو بفرسته که اینطوری مثل تو دو ساعت نخواد سوال پیچم کنه بچه جون حالا هم زود باش من تمام شب رو وقت ندارم جونگ کوک همچنان متعجب به چشمای عصبانی شخصی که خودشو وی معرفی کرده بود خیره شد . هیچ ایده ای نداشت که اون آدم اصلا داره راجع به چی حرف میزنه ولی اینو خوب میدونست که رعیت ها توی سرزمین اسکورو حق خوندن و نوشتن ندارن و حمل کتاب نوعی جرم محسوب میشه . شاید باید یکم بدجنس میبود. ♦♦★♦♦ کاپل: ویکوک - نامجین - یونمین ژانر: فانتزی - رمنس نویسنده: Scarlett & Nafas *میتونید پیدیاف این فیک رو توی چنلمون پیدا کنید* 1 in #بیتیاس 1 in #Seokjin 1 in #Jimin