خدایگان قلبم
49 stories
papercuts by bluishstory
bluishstory
  • WpView
    Reads 22,339
  • WpVote
    Votes 7,068
  • WpPart
    Parts 49
عشق اتفاق می افته. جونگین با تمام وجود بهش باور داشت و اصلا اهمیت نمیداد عاشق یه افسر پلیس شده در حالی که خودش هنوز دبیرستان رو هم تمام نکرده. افسر دو یه پلیس وظیفه شناس و محترمه که توی گروه تحقیقات و آمار مرکزی مشغول به کاره. عشق اتفاقه همونطور که مرگ.
The lighthouse [l.s] by lucky_againn
lucky_againn
  • WpView
    Reads 388
  • WpVote
    Votes 55
  • WpPart
    Parts 12
[Complete] آبی که مرد بالا آور مستقیم روی صورت لویی خالی شد. صدای نفس‌هاش هوا رو شکافت و دوباره برگشت بغل صخره‌های سخت. بین اون همه تاریکی خیلی رنگ پریده بود. خیلی مرده که بخواد زنده تشخیص داده بشه. اما لویی شمرد. سه دقیقه و پنچاه و نه ثانیه. «می‌خوای زندگی کنی هان؟ خوش برگشتی.»
😈°Karma Is a Bitch°😈  by SilverBunny6104
SilverBunny6104
  • WpView
    Reads 492,798
  • WpVote
    Votes 86,338
  • WpPart
    Parts 87
بکهیون نوجوون نمیدونست که هر عملی یه عکس العملی داره... شاید اگه میدونست وقتی چانیول 15 ساله با اون چشم های معصوم بهش ابراز علاقه میکرد بهش اسون میگرفت... شاید هیچوقت قلبش رو نمیشکست و به خاطر چاق و زشت بودنش مسخره اش نمیکرد...ولی بکهیون خبر نداشت و کارما داشت همه چی رو تماشا میکرد...و کارما فقط وقتی عوضیه که تو یه عوضی باشی! ♻♻♻♻♻♻♻♻♻♻ -"دوستت دارم.." +"دوستم داری؟" +"چقدر دوستم داری چانیولا" -"خ..خیلی...بیشتر از همه چی..." +"واقعا؟" +"پس هر کاری که بگم میکنی؟" +"پس امشب اون بابای لجنت رو تو خواب برام بکش و بعد هم خودت رو از نزدیک ترین پنجره ی قصرتون پرت کن پایین...بعدش قول میدم منم دوستت داشته باشم..." ♻♻♻♻♻♻♻♻♻♻ - چطوری این موقع شب از خونه اومدی بیرون؟ + خدمتکارها و نگهبان هارو پیچوندم. - تو واقعا احمقی! + میدونم. - نباید باشی! + من با احمق بودنم مشکلی ندارم .. اگه باعث میشه اینطوری بخندی... ♻♻♻♻♻♻♻♻♻♻ ♻️کاپل ها:فصل اول : چانبک فصل دوم : چانبک هونهان. کایسو ♻️ژانر :رمنس.کمدی.زندگی روزمره ♻️محدودیت سنی: 18+ NC
Messiah River by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 61,342
  • WpVote
    Votes 15,246
  • WpPart
    Parts 51
"هرگاه دو انسان به همجنسگرایی روی بیاورند، هر دوی آن‌ها باید به کام مرگ کشیده‌شوند، برای گناه بزرگی که انجام داده‌اند!" [کتاب مقدس - لاویان - ۲۰:۱۳] شهرک متوسط‌نشین و گمنامی در گانگ‌وون، یک شب عادی از تعطیلات زمستانه با پیدا شدن جسدهایی توی رودخانه‌ی حاشیه‌ی جاده از آرامش همیشگی‌اش خارج شد. اجساد کودکان ناشناسِ شش تا ده ساله، آرام و بدون درد؛ که با نظم و به‌ترتیب در نقاط مختلف رودخانه فرستاده شده‌اند. [CHANBAEK × KAIHUN] [Crime × Angst]
the nepenthe by lilyblue92
lilyblue92
  • WpView
    Reads 63,938
  • WpVote
    Votes 19,341
  • WpPart
    Parts 47
Complete در فضای خفقان‌آور و پرالتهاب قرن 20 میلادی، ورود یک فرمانده‌ی جدید به پایگاه مرکزی، همه‌ چیز رو ترسناک‌تر و حتی تاریک‌تر می‌کرد. بیون بکهیون، فرمانده‌ی دست‌نشانده ژاپنی‌ها که شایعات عجیب‌ و غریب راجع‌بهش، حتی زودتر از خودش به پایگاه رسیده بود. آیا سرجوخه پارک با وجود روحیه‌ی وطن‌ پرستیش، می‌تونه به فرمانده بیون مرموز اعتماد کنه؟... writer: lilyblue chanbaek/beakyeol romance/angst/Historical story/smut
BEST MAN by golabaton
golabaton
  • WpView
    Reads 70,260
  • WpVote
    Votes 16,918
  • WpPart
    Parts 30
🍀 عنوان : ساقدوش داماد 🍀 ژانر: رمنس درام انگست اسمات 🍀نویسنده : golabaton 🍀کاپل :چانبک 🍀وضعیت : کامل شده 🥀 خلاصه همه چیز از یک نامه اعتراف شروع شد. بکهیون خیلی با خودش جنگید تا بالاخره بتونه توی اون نامه کوفتی، عشق دردناکش رو به چانیول اعتراف کنه. انتهای نامه، فامیلی بیون رو نوشت تا پارک چانیول بفهمه چه حسی بهش داره...اما هیچ چیز طبق تصوراتش پیش نرفت... چون چانیول فکر کرد نامه از طرف خواهر زیباشه و بکهیون درست وقتی به خودش اومد که خواهر لعنتیش به دست عشق قدیمیش حلقه مینداخت... و خودش به عنوان ساقدوش، این صحنه رو تماشا میکرد...چانیول هنوز هم نگاهش نمیکرد، چون همیشه خواهرش رو میدید...
The Musician by lilyblue92
lilyblue92
  • WpView
    Reads 31,001
  • WpVote
    Votes 10,464
  • WpPart
    Parts 22
《نوازنده》 Full بکهیون دانشجوی کره ای تباری که از طریق نواختن در میدان شهر گذران زندگی میکنه با مردی اشنا میشه که براش ترسیم رویایی به واقعیت تبدیل شده است. مردی که بال پرواز بهش هدیه میده غافل از اینکه آغوشش مکانی میشه برای سقوط پسرک جوان... ****** لبهای لرزونش رو روی لبهای خشک شده اش گذاشت. با بغض زمزمه کرد : -من بکهیون، تو را به عنوان همسر عزیز خود... چانیول دستش رو بالا اورد تا گونه اش رو لمس کنه بی طاقت التماس کرد "خواهش میکنم هیون تمومش کن" -بر میگزینم. تا از امروز تا ابدیت تو را کنار خود داشته باشم... "بکهیون تمامش کن، ادامه نده خودت رو..." دست سردش رو روی لبهاش گذاشت تا مانعش بشه، قطره اشکی از چشمهای تبدارش روی صورت رنگ پریده اش چکید. -در هنگام بهترینها و بدترینها، در هنگام بیماری و سلامتی برای اینکه دوستت بدارم... هق زد و با ته مونده توانش نالید : تا زمانی که مرگ ما را از هم جدا کند. writer: lily blue chanbaek romance / Angst / Slice of life
STAR SHOPPING [L.S] by darya_mhb
darya_mhb
  • WpView
    Reads 2,375
  • WpVote
    Votes 642
  • WpPart
    Parts 3
✔Completed کامل شده --- 'ای باران؛ اگر می باری، کوته‌ببار. معشوق من در این تخت خالی خفته‌ است و قطرات تو در لحظه بیدارش کند' --- •محتوای غم انگیز از مجموعه تنها شدن ایده از اهنگ star shopping از لیل‌ پیپ
LMLY [L.S] by darya_mhb
darya_mhb
  • WpView
    Reads 1,193
  • WpVote
    Votes 267
  • WpPart
    Parts 2
✔Completed کامل شده --- Leave Me Loving You. وقتی دوستت دارم تنهام بذار. --- از مجموعه‌ی تنها شدن ایده از اهنگ LMLY از Jackson Wang