Yoonmin love
11 stories
Destroy [Completed] by uzamos
uzamos
  • WpView
    Reads 158,863
  • WpVote
    Votes 32,124
  • WpPart
    Parts 45
+82.... تو امروز توی کلاس ادبیات گفتی عاشق همجنس شدن گناه بزرگیه. پس بیا باهم توی آتیش جهنم بسوزیم Yoongi -میتونی اونجا تنها بسوزی روزبخیر ↵ فن‌فیکشن یونمین Story Ranking // # 1 Yoonmin # 1 Minyoongi # 1 Bangtan #‌‌‌ 1 Funny # 1 Schoollife # 1 School # 1 Gayfiction # 1 Au # 2 Parkjimin # 3 Jimin
Call me daddy by tia_yllow
tia_yllow
  • WpView
    Reads 124,251
  • WpVote
    Votes 12,604
  • WpPart
    Parts 18
🔞🔞 Couple : Yoonmin,Namjin, Vkook Gener : Smut, Harsh, Romance [ Completed] ; [ پایان یافته] یونگی: میدونی چیه جیم؟! تو باید درد بکشی وقتی صورت خیس از اشکت رو میبینم خشم و نفرتم کمتر میشه فرار؟! بچه تو نمیتونی از فرشته ی مرگ فرار کنی!
Slave to your rhythm [Yoonmin]~Completed  by Moonellle
Moonellle
  • WpView
    Reads 133,152
  • WpVote
    Votes 19,806
  • WpPart
    Parts 29
من يه برده ام. يه برده ى آزاد، افسرده براى گذشته، نگران براى آينده، معلق در حال.
Kiss Me Like You Miss Me (Red) - Yoonmin ×BDSM× by xXfakeziamxX
xXfakeziamxX
  • WpView
    Reads 48,732
  • WpVote
    Votes 4,470
  • WpPart
    Parts 17
مین یونگی رئیس بزرگترین گنگ سئول توی پارتی کلاب همسرش یه دانشجوی 20 ساله رو به ‌فاک میده و نمیتونه فکر کردن به لذت رابطه داشتن باهاش رو از ذهنش خارج کنه. پارک جیمین ناخودآگاه درگیر قرارداد بی‌دی‌اس‌امی میشه که تا به حال چیزی ازش نشنیده. پانزده سال تفاوت سنی، یه رابطه‌ی فعال جنسی و همسر یونگی میتونن از شکل‌گیری احساسات بینشون جلوگیری کنن یا سرنوشت برای دو مردی که توی عجیب‌ترین موقعیت ممکن هم دیگه رو پیدا کردن، پایان خوشی رقم میزنه؟ ++ Contains BDSM scenes Highest ranking #2 in persian
I need you... (وانشاتی که داستان شده)✔ by Dark_chimchim
Dark_chimchim
  • WpView
    Reads 39,959
  • WpVote
    Votes 4,613
  • WpPart
    Parts 11
*هیونگ دارم بهت میگم به منم خوش گذشت. یونگی زانوهاش رو بغل کرد. نمیتونست حالت چهره جیمین رو تو تاریکی تشخیص بده. -هیونگ من خوشم اومد. وقتی چشمام رو گرفتی خوشم اومد. -جیمینا... * کاپل:یونمین
Hooligan | YoonMin by Lodevole
Lodevole
  • WpView
    Reads 12,964
  • WpVote
    Votes 2,579
  • WpPart
    Parts 16
Hooligan: a noisy violen person who causes trouble by fighting Hooligan: a violent young troublemaker, typically one of a gang هولیگان: جوانک اوباش، ولگرد به رفتارهای ناهنجار و تخریبگرانه هواداران فوتبال مانند درگیری و نزاع خیابانی، آشوبگری، اوباشگری یا هولیگانیسم فوتبالی (به انگلیسی Football hooligani) میگویند.) این رفتار جامعهستیزی تلقی میشود. هولیگانها معمولاً پیش یا پس از بازی به درگیری با هواداران تیم حریف میپردازند. خشونت هولیگانها ممکن است تحت تأثیر نژادپرستی هم قرار داشتهباشد. هولیگانیسم فوتبالی معمولاً به صورت گروهی رخ میدهد و ممکن است در میان آشوبگران، افرادی که هوادار تیم یا ورزشی هم نیستند؛ همراهی داشته باشند. اگه توی دیکشنری یا اینترنت این کلمه رو سرچ کنید با تعاریفی مثل جملات بالا روبرو می شین. هولیگان کلمه ای با تعریف های بالاس که برای طرفدارای ورزش، مخصوصا فوتبال استفاده میشه و توی هر کشوری اسم خاصی داره اما بطور کلی با همین اسم، یعنی هولیگان شناخته میشه. اما از نظر من و آدمایی مثل من، این اسمش اوباش گری، ولگردی یا آشوبگری نیست! ما اسم اینُ عشق میزاریم... عشق به تیممون. حالا من اینجام، درست یه ماه مونده تا بزرگترین رویداد فوتبالی دنیا- یعنی جام جهانی 2018- تا به بقیه نشون بدم ما آشوب گر نیستیم ما فقط عاشق فوتبالیم. - پارک جی
Letters to my senior crush || YOONMIN by charlix91
charlix91
  • WpView
    Reads 467,476
  • WpVote
    Votes 91,538
  • WpPart
    Parts 112
جیمین به صورت مخفیانه توی لاکر کراش سال بالاییش نامه می‌ذاره. برای رو در رو صحبت کردن با کراشش زیادی خجالتیه. [چپتر ها کوتاهن] -جیمین: یه سال پایینی 15 ساله و یونگی یه سال بالایی 19 ساله ست. •ترجمه ی فارسی• Credit: btswritings
Tʜᴇ Rᴏᴏꜰ ∥ ʏᴏᴏɴᴍɪɴ 🦋 by Dreamer_cupcake
Dreamer_cupcake
  • WpView
    Reads 103,629
  • WpVote
    Votes 15,182
  • WpPart
    Parts 57
"تهش چی میشه؟" "تهشو تو می‌نویسی." "اگر اون چیزی بشه که نباید؟" "هرچی شد، فقط مسئولیتش رو بپذیر." یونگی آهی کشید و دستاشو رو صورتش گذاشت: "خیلی احمقم، مگه نه؟" گوروم سیمای گیتار سیاهرنگش که با استیکرای عجیب و غریب تزئین شده بود رو با نوک انگشتای زخمی نوازش کرد. ملودیش آروم و نوازشگر بود: "نیستی میو کون. آدمای احمق حماقت خودشونو باور نمی‌کنن." "همه چیز فقط داره بدتر میشه. نمی‌تونم کنترلش کنم..." "داره مسیرشو طی می‌کنه." "مسیرشو؟" "فقط کافیه بپذیری بعضی چیزا دست من و تو نیست و از ته قلبت باور داشته باشی، چیزی که باید اتفاق بیفته، اتفاق میفته." Story by: Upset Season 1: completed ☑ Season 2: completed ☑ Grey chapter: ongoing 🔛