Bingo_O83
- Reads 1,961
- Votes 174
- Parts 15
سهون اگه میدونست با قدم گذاشتن داخل عمارت لو چه دغدغهای برای خودش جور میکنه و با لوهانی که 10 سال ازش کوچیکتره رو به رو میشه هیچوقت این ریسک و قبول نمیکرد که بادیگارد بشه...
➻Fanfic : Bodyguard
┃
➻Couple : HunHan
┃
➻Writer : BingoO
┃
➻Genre : Fluff | Romance | Smut | Happy ending
┃
➻ Up: Wednesday
فکر میکرد سهون از دیدن جای مارک روی پاهاش خوشش نیاد یا خودش و سرزنش کنه...پس با سادگی تمام سعی کرد توضیح بده
لوهان: دیگه جاشون داره میره...
یقه ی تیشرت و پایین کشید و ادامه داد
لوهان:روی گردنم دیگه لاو مارک نیست
یکی از پاهاش و خم کرد و کمی بالا آورد تا قسمت داخلی رانش مشخص بشه
لوهان:اینا هم دیگه داره کمرنگ میشه و کم کم میره...
دکمه اول پیراهن سفید رنگش و باز کرد و همونطور که تو چشمای لوهان خیره شده بود تو صورتش با صدای خش داری زمزمه کرد
سهون:پس فکر کنم نیازه برای کوچولوم پررنگشون کنم...