NOAH | VKOOK
Noah ❄ "لبهایم بوی دروغ میداد. اما تو کنار گوشم زمزمه کردی: باران را برقص! نگاه را بوسه بزن، خواب و رویا را نقاشی بکش... انگار که وظیفهات، تنها شیفتگی بود!" writer: Olda couple: Vkook Genre: Drama, Romance slice of life, smut, sport
Noah ❄ "لبهایم بوی دروغ میداد. اما تو کنار گوشم زمزمه کردی: باران را برقص! نگاه را بوسه بزن، خواب و رویا را نقاشی بکش... انگار که وظیفهات، تنها شیفتگی بود!" writer: Olda couple: Vkook Genre: Drama, Romance slice of life, smut, sport
خلاصه: جونگکوک و تهیونگ با وجود اینکه پنج ساله باهم ازدواج کردن اما تصمیم گرفتن که از هم جدا بشن؛ ولی مجبورن برای طلاق گرفتن جلسات مشاوره ای رو بگذرونن و سنیورا اسمیت، مشاور پیری که به کمک اون دو اومده، سعی میکنه تا مشکلاتشون رو بهشون نشون بده💞 ژانر: فلاف، روانشناسی، برشی از زندگی، درام کاپل: ویکوک نویسنده: Moonlike...
[Completed] "- این موضوع به تو مربوط نیست جئون. بکش کنار. ارباب کیم با سردی گفت و قلب تهیونگ با وحشت توی سینه اش کوبید. اسلحه مشکی توی دست پدرش پر بود و تنها چیزی که بین اون و مرگ ایستاده بود جئون جونگ کوک بود. - اسلحه رو بزار کنار کیم. جونگ کوک با خونسردی گفت و این بار ارباب کیم با عصبانیت فریاد کشید: - بکش کنار عوض...
_ فقط برای این نیست، به خاطر تو اومدم. _ من بیست و هفت سالمه، دیگه اون بچه ی بیست و سه ساله نیستم که با تحریک کردن احساساتم خامم میکردی. چشمهای آرومش دوباره سرد شد، با نگاه خشکی توی چشمهاش خیره شد و گفت: _ توی این پنج سال بیکار نبودم، با دخترا و پسرای زیادی رابطه داشتم. شنیدن این حرفها هنوز براش سخت بود، این پسر هرچقد...
میگن بیمارهای روانی حد و مرز چیزیو تشخیص نمیدن و مرز بین عشقوتنفر فقط یه خط باریکه! ------------------------------- + دوستم نداری؟ از اولشم نداشتی نه؟ پس چرا باهام ازدواج کردی؟ داری انتقام چیو ازم میگیری؟ ------------------------------- توجه! بخش هایی از داستان حاوی سلف هارم میباشد. کاپل: ویکوک، یونمین ژانر: انگست، ر...
🏹🕊 کیم تهیونگ، پسر شیطون و تخسیه که هیچوقت فکر نمیکرد تندیس زنده ای برای وجود یه افسانه بشه. وقتی فهمید جنسیت ثانویه اش یه امگاست، تمام امپراطوری رو در شوک فرو برد. سالها بود که از امگاهای مرد چیزی به جز خاطره ای دور باقی نمونده بود. از طرفی پادشاه جئونی که بهترین هارو برای پسر عزیز و وظیفه شناسش میخواد، تصمیم میگی...
تهیونگ با تمام وجود آماده بود که در خونه همسایه ی مردم آزار و عوضیش رو بزنه و همون بلندگوی لعنتیش رو مستقیم فرو کنه توش، چون واقعا دیگه از این همه سر و صدا خسته شده بود! ولـی شـرایط بـا درامـر اونطـور کـه برنـامشـو ریخـتـه بـود پیـش نـرفـت... "...تو چرا نمیای شریک جرمم شی که فکر لو دادنم از سرت بپره...؟" "من اهل سر و...
┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقهت زیادی بازه...
زوج: کوکوی KookV ژانر: رمنس، درام، روانشناختی، خشن، اسمات ردهی سنی ۱۸+ وضعیت: تکمیل شده✅ ᯽᯽᯽ ⚠این داستان شامل ناسزا و الفاظ جنسی رکیک، صحنه های خشونت آمیز آشکار و تا قسمتی توهین به یک سری از مقدسات رو در بر میگیره پس اگه زیر هجده سال هستین، یا روح لطیفی دارین و حس میکنین نمیتونین با هر یک از موارد بالا کنار بیاین از...
( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و...