silvia_wr
- Reads 250,303
- Votes 42,125
- Parts 46
🌈🦄- ددی؟ میدونستی تو یونیکورن منی؟
جانگکوک با چشمایی بیرون زده به پسر روبهروش نگاه میکنه.
- ها؟ من؟ دقیقا منظورت منم تهیونگ؟ احیاناً حرفت و برعکس نگفتی کیتن؟
تهیونگ روی خزای گربهاش دست کشید و نچی کرد.
- منظورم دقیقا خود خودت بودی ددی کوک.
جانگکوک با کنجکاوی پشت میزش نشست و دست به سینه شد.
- خب حالا چرا من یونیکورن کیتنمم؟
- میدونستی یونیکورنا آرزوها رو برآورده میکنن؟ مثل تو!
لبخند عمیقی روی لبای ددیِ تهیونگ میشینه که بیشتر اون و شبیه یه خرگوش میکرد تا یه یونکیورن رنگی رنگی!
- آرزوی تو چیه؟
- تو! آرزوی من تو بودی که خودت ارزوم و برآورده کردی. پس تو یونیکورن افسانهای منی!
🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄
🌈NAME: DADDY IS MY UNICORN
🌈GENRES: FLUFF_ROMANCE_COMEDY_OMEGAVERS_MPREG
🌈MAIN COUPLE: KOOKV
🌈SIDE COUPLE: YOONMIN
Up time: fridays 22:00