[Special / sweet somehow]
10 stories
+ and -  :::... ✔ by btsfanfic_ir
btsfanfic_ir
  • WpView
    Reads 385,577
  • WpVote
    Votes 53,715
  • WpPart
    Parts 31
+ مثبت و منفی - "شوخی میکنی یونگی هیونگ؟ من و جئون جونگکوک شبیه مثبت و منفی ایم! حتی تصورش هم ناممکنه. اون هیچوقت به کسی مثل من نگاه نمیکنه." ـ10MinUtEs LaTerـ "عاح....مارکم کن تهیونگ!" ژانر : ( فول سمات / رمنتیک / برشی از زندگی / طنز / ورزشی / تینِیجر پسند / ... ) کاپلز : اصلی ◀ تهکوک فرعی ◀ نامعلوم
Saffron candy by Armit_sd
Armit_sd
  • WpView
    Reads 12,189
  • WpVote
    Votes 1,532
  • WpPart
    Parts 21
یه مهمونی با طعم چای‌ ارل گری و چندتا نبات زعفرونی.
Blue Dreams Store by _selenilium
_selenilium
  • WpView
    Reads 7,379
  • WpVote
    Votes 1,980
  • WpPart
    Parts 13
هرکسی دنیا رو جوری میبینه که خودش دلش میخواد؛ دنیای ینفر سیاه، دنیای یکی بنفش و هر آدمی، زندگی رو یچیز میبینه؛ اما اون پسر زندگی رو توی کوچکترین چیزها پیدا می‌کرد. چیزهای کوچیکی مثله سطل رنگ ابیش و بوسه های اون مرد Ziam short story
Fairy Land•|سرزمین پریان|• by _selenilium
_selenilium
  • WpView
    Reads 1,072
  • WpVote
    Votes 233
  • WpPart
    Parts 3
دندونش رو زیر بالشت سفید و ابریش گذاشت، با خنده ریزی چشم هاش رو بست و دراز کشید. به انتظار پری دندونی، از میون درز پتو تمام اتاقش که زیر سقف ستاره بارون آسمون روشن شده بود زیر نظر داشت... چندین ساعت گذشت و خبری نشد! کم کم چشم های کاج رنگش رویا رو به آغوش می‌کشیدن که یهو... موجود کوچولو و درخشانی با هاله‌ای همرنگ شکوفه های گیلاس، از زیر پنجره وارد اتاق شد... Ziam short Story^^
wild teddy bear by ziamfuckingreal
ziamfuckingreal
  • WpView
    Reads 452
  • WpVote
    Votes 70
  • WpPart
    Parts 2
Wild teddy bear new edition (اگه خدا بخواد)
Bake-Neko by gray_koala
gray_koala
  • WpView
    Reads 20,768
  • WpVote
    Votes 5,445
  • WpPart
    Parts 40
[completed] لیام فقط یه دانشجوی سال آخری تنها بود که سخت کار می‌کرد تا بتونه زندگیش رو جمع کنه، همه چیز عادی بود البته فقط تا قبل از راه دادن اون گربه به خونه اش. +زین؟ تو چطوری شکل آدم شدی؟ میدونی؟ لب و لوچه ی پسر آويزون شد. -نمیدونم که، ماما بهم نگفته بود منم میتونم عوض شم. +تو تنها نیستی؟ مامان داری؟ پسر با چشم هایی که اشک توشون حلقه زده بود، سرش رو تکون داد. +خب اون کجاست؟ قطره اشک کوچیکی از چشم پسر چکه کرد که باعث شد قلب لیام بلرزه. -اون نیست، زین بیدار شد...ماما نبود.
Golden |°•Ziam Mayne•°| by ToMmoMayne
ToMmoMayne
  • WpView
    Reads 47,885
  • WpVote
    Votes 9,104
  • WpPart
    Parts 24
اشتراک بین آدم‌ها میتونه ناچیز باشه...یا عجیب یا بی‌ربط یا مرموز اشتراک اون‌ها ایستگاه اتوبوس و آفتاب سر صبح بود...
^^LeMOn CAndy^^ by Don_Mute
Don_Mute
  • WpView
    Reads 22,868
  • WpVote
    Votes 5,419
  • WpPart
    Parts 16
^^Ziam Mayne Cute Short Story^^ جایی که لیام یه پاستیل خور حرفه اییه و زین براش پاستیل می خره تا راضی بشه باهاش حرف بزنه... ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ #1_fanfiction #1_Ziam
°Little Problem° [Z.M] _ By Sara (Completed) by notevensara_
notevensara_
  • WpView
    Reads 327,118
  • WpVote
    Votes 55,708
  • WpPart
    Parts 62
+آقای پین، یا بچه‌ی بوگندوتو از جلوی در خونه‌ی من دور میکنی یا زنگ میزنم پلیس!! Highest ranks: #1 in fanfiction and #1 in onedirection 💛❤ با احترام به لیام پین و تمام خاطرات قشنگی که بهمون هدیه داد.
NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED by mayda_fanfic
mayda_fanfic
  • WpView
    Reads 701,853
  • WpVote
    Votes 94,446
  • WpPart
    Parts 122
Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.