" پایان یافته"
اون فقط یه دختر ساده بود که برای استخدام توی شرکتی به نام J.k ، درخواست داده بود
غافل از اینکه اتفاقات دارکی درونش به وجود میادو افراد سردو ترسناکی داره که باعث میشه هر کسی مو به تنش سیخ شه
همش تقصیر خودش بود که با پای خودش رفت تو تله و درگیر ماجراهای عجیبی شد ...
حالا تو اون گودال عمیق وسط گیجی و نا آگاهی ناخواسته به کسی دل میبنده ...
___________________________
شخصیت های اصلی : جونگکوک ، هه را ، شوگا ، جیمین ، مینا
نویسنده : راشل
کاپل : استریت ( boy × girl )
ژانر : انگست ، رمنس ، اسمات ، زندگی روزمرگی ، عاشقانه ،
*قوانین و مقررات یه کشور . شغل ها و شخصیت ها هیچ ربطی به زندگی واقعیه ما نداره همه از ذهن نویسنده به وجود اومده ...
چند روز مونده به روز عروسیش وقتی برای پیدا کردن چند تا شاخه گل رز بخصوص که نامزدش عاشقشه، زمان از دستش در میره و تا دیر وقت بیرون میمونه
به خاطر استرسش و ترسش ازتاریکی راهو گم میکنه و سر از جای نااشنایی در میاره
میدونست بالای شهره و جالب بود که فقط از اونجا بوی دو گرگ رو میتونست استشمام کنه!
انگار که کس دیگ ای تو اون محله ی اشرافی زندگی نمیکرد!
بوی دو الفای اصیل و قوی و......
از شانس بدش هورنی!
چقد میتونه غم انگیز باشه که درست چند روز قبل عروسیش دو الفای هورنی و مست بهش تجاوز کنن و صبحش هیچی یادشون نیاد؟!
ووقتی جیمین ماجرا رو برای نامزدش تعریف میکنه خانواده نامزدش بااین وصلت مخالفت کنن!
و خانوادش از این ابروریزی پاشیده بشه!
ولی از همه بدتر......!
نامزدش باورش نکنه و جیمین برای اثبات حرفش شکایت میکنه و ازاونجایی که اون دو الفا خیلی گردن کلفت و پرنفوذن کل مدارک اون شبواز بین ببرن و حتی حاضر نباشن جیمینو برای یه لحظه ببینن!!!
این وسط میمونه جیمین با قلبی متشکل از چند حس....!!!!
شکسته از عشقش
غمگین از خانوادش
ناامید از خانواده نامزدش
و
پر از کینه و نفرت نسبت به دو الفایی که هیچ وقت
قرار نیست چهرشونو از یاد ببره............
درحال اپ
امگاورس، انگست، امپرگ، انتقامی، هپی اند
کاپل: ویمینکوک
■کامل شده■
"اون بدجوری رو اعصابمه!"
کاپل: کوکمین
ژانر: امگاورس، کمدی، فلاف، عاشقانه
فقط کافیه بقیه بفهمن تو یه مهربون احمقی تا زود بپرن روت و ازت سو استفاده کنن! و خب ... جونگکوک اینو خوب میدونه ولی چرا زبون لعنتیش واسه "نه" گفتن به امگای موقرمز نمیچرخه؟
بخشی از فیک:
- ولی من نمیخوام با تو ازدواج کنم!
+ اوه عزیزم! دلتم بخواد
مظلوم شیطان صفت
میدونید وقتی آدم ساده و پاکی باشید، به همه اعتماد میکنید و فکر میکنید که همه مثل خودتون آدم خوبی هستن، درست مثل پارک جیمین.
وقتی یه سری آدم به درد نخور توی خرابه ای تاریک و ترسناک ولش میکنن، شاید یه اتفاقای کوچیکی رخ بده، مثل ملاقات با شیطان. ولی خب اگر اون شیطان به طرز عجیبی فاکی و هات باشه، چی میشه؟؟
متفاوت ترین فیکشن ویمین!
Pain(فول شده💜)
.
.
ژانر: ریل لایف• انگست•هارت جیمین•تجاوز•رومنس•اسمات
.
کاپل: کوکمین
.
.
خلاصه: کسی از شما هست که پسر بیست و یک ساله ای و درک کنه که تو هوای سرد شبونه توو تراس اتاقش ایستاده؟کسی از شما پسر بیست و یک ساله ای رو درک میکنه که داره از درون منفجر میشه؟کسی از شما هست که بتونه پسر بیست و یک ساله ای رو که به بدترین شکل ممکن عاشق شده رو درک کنه؟کسی از شما میتونه عاشقی رو که میدونه هیچوقت به عشقش نمیرسه رو درک کنه؟شاید بگین آره...شاید براش دل بسوزونین...شاید...
این جئون جانگکوک بود...پسر بیست و یک ساله ی محبوب...گلدن مکنه گروه معروف بی تی اس...عشق میلیون ها دختر و مورد تحسین میلیون ها پسر...پسر به ظاهر خوشبخت و غرق در پول بنگتن...پسری که با تلاش به اینجا رسید...پسری که برای اولین بار وحشتناک ترین و زیبا ترین و عجیب ترین احساس رو توو زندگیش تجربه میکنه....
.
.
.
نویسنده: نیاز (مینی)
.
.
(کامل شده)
Complete
نام فیک:یک شب
کاپل:کوکمین
ژانر:عاشقانه، رومنس،اسمات،روابط BDSMاونقدر خشن نیست
خلاصه:جیمین بعد از کات کردن با دوست پسر سابقش
با دوستش به بار میره و اونجا با جونگکوک
آشنا میشه
و بعد از یه وان نایت میخواد فراموش کنه که
جونگکوک به عنوان استاد دانشگاهی که جیمین در اون درس میخونه وارد میشه
حالا روابط جیمین و جونگکوک بهطور طبیعی میگذره؟....
Completed♥️🗝
بخشی از فیک:
"بس کن بس کن چرا فکر میکنی سختی که تو تحمل کردی و من تحمل نکردم چرا همچین فکر مسخره ای میکنی؟ به همون اندازه ای که تو سختی کشیدی منم کشیدم ، من و ببین ! تو باعث شدی من اینجوری بشم..اینی که میبینی جلوته هیولایی که خودت از من درست کردی .....
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
"بازی با کلمات چیزی رو تغیییر نمیده ، قلب شکستم رو فقط با اثبات کردن دوست داشتنت میتونی ترمیم کنی"
_______________________
"بیا خوده حرومزادش اومد ....
"ب.کشم"
جیمین به سختی گفت لبخند لرزونی زد با نفرت به چشمای اون مرد نگاه کرد
هر لحظه کمبود اکسیژن بیشتر به بدنش فشار میاورد احساس خفگی بهش دست میداد
پارک با دیدن پررویی جیمین بیشتر حرصش گرفت حلقه دستاش رو دور گردن پسرک تنگ تر کرد و محکمتر اون رو به سمت زمین فشرد
Completed♠️⚡️
جیمین پسری 18 ساله که در تلاشه برادر کوچیکترش جیهوپ
پسری مثل خودش نشه که پدرش ازش ناامید بشه ولی همچی از زمانی که پاشو به سئول محل تولدش میزاره بهم میریزه..
جونگکوک پسر خودخواه و پولدار که با سن 18 شرکت و همراه دوستاش(تهیونگ و چانیول) اداره میکنه و همزمان مدرسه میره
با دیدن پارک جیمین تو مدرسه نقشه هاش و عملی میکنه
نقشه هایی که دوسال برنامه ریزیشون کرده بود تا دوباره پارک جیمین رو ملاقات کنه
چی باعث بهم ریختن برنامه هاش میشه!!؟
•─ ────⋆─────•