Supporting
9 stories
Born In Exile | زاده در تبعید by AychiOfficial
AychiOfficial
  • WpView
    Reads 142
  • WpVote
    Votes 32
  • WpPart
    Parts 8
«دیدار به قیامت، چریکیِ ساده لوح.» داستان شاهزاده‌ای گرفتار در قصر، هری ادوارد استایلز، و چریکی‌ای زیرک، لویی ویلیام تاملینسون، در دل نبرد؛ دو سرنوشت که تقدیر به هم گره زده است. تاریخ تنها با خون و خیانت نوشته می‌شود. دیدارشان تصادف نبود؛ تاج و تفنگ روبه‌روی هم ایستادند و آینده‌ٔ یک ملت به لرزه افتاد. - برای ویونا؛ گواهی بر این‌ که برخی نام‌ها هرگز از متن زندگی پاک نمی‌شوند.
Mulish Boy [Ziam] by YektaMalik
YektaMalik
  • WpView
    Reads 15,861
  • WpVote
    Votes 3,370
  • WpPart
    Parts 42
"وقتی عشق از جایی که فکرشو نمیکنی سراغت میاد..." چی میشه اگر شیرین‌ترین موجود دنیا با سلیطه‌ترین آدم روی زمین مواجه بشه؟ قطعا عواقبی در پی داره... • Smut / Sharing 🔞 • Best ranking : #1 - liampayne #2 - zouis #3 - onedirection #3 - liampayne #5 - zayn #7 - ziam #7 - zaynmalik
- OᖴOƑƑSǀƊƐ OR ƓOAL ! by blueartery
blueartery
  • WpView
    Reads 4,454
  • WpVote
    Votes 1,169
  • WpPart
    Parts 17
اینجا مستطیل سبز پسر! جایی که روی چمن ها‌ش بوسه می‌کارم و به دروازه‌اش سجده میکنم. مقدسه برام چون میدون جنگ منه! - اما لویی! چرا وسط میدون جنگ قلب تو به جای توپ فرستادی تو دروازه‌ام؟! - چون تو گل منی ، نه آفساید !
identity [Ziam]  by Goldenlikehiseyes
Goldenlikehiseyes
  • WpView
    Reads 2,559
  • WpVote
    Votes 325
  • WpPart
    Parts 9
به خون روی دستات نگاه کن؛ تو هم مقصری.
★The lord of my heart ★[L.S] & [Z.M] by mels_diary
mels_diary
  • WpView
    Reads 72,282
  • WpVote
    Votes 6,144
  • WpPart
    Parts 24
+پیشم میمونی؟ _آره. +چرا؟ _...نمیدونم. ‌‌‌ * * * +هیچوقت نگفتی چرا موندی. _فراموش کردی؟ تو ارباب منی. +ولی من دیگه اربابت نیستم. _هستی، تو ارباب قلب منی. قصه ی عشق و اسارت با چاشنی خشونت تارانتینویی Warning⚠ +18🔞 🚫این بوک حاوی صحنه های خیلی خشن و تجاوز و نژادپرستی هستش. اگه احساس میکنید برای سلامت روانتون آسیب زننده اس، لطفا نخونید. Highest ranking : 1 in #ziam 3 in #larrystylinson 1 in #harrystyles 1 in #zaynmalik by melina
The Vagrant  by m_shabgard5991
m_shabgard5991
  • WpView
    Reads 13,663
  • WpVote
    Votes 2,395
  • WpPart
    Parts 26
•●♤زین یه امگای تنهاست که خونه و پکی نداره و آوارست. هرچند وقت یه بار توی پکی میره و پنهانی مدتی اونجا میمونه همه چیز از وقتی شروع میشه که پاش به یه شهر بزرگ، محل زندگی یه پک متفاوت و خیلی قدرتمند، میرسه... اون به هیچ وجه خبر نداره که سرنوشتش قراره توی این شهر رقم بخوره!♤●• ♤روزنه‌ای به بوک: ○~•{تو یه نیمه شب سه‌ ناشناس موفق میشن از دیوارهای شهر عبور بکنن ولی وقتی دو نفرشون اسیر دست سرباز‌ها میشن و فقط یکیشون فرار میکنه، شهر بهم میریزه! اون پک به هر غریبه‌ای حساسه و اون پسر نوجوان غریبه، در واقع آواره‌ای بود صحراگرد ‌که هیچ خبر نداره پا به کجا گذاشته...}•~○
Days of rain and spring [Z.M] [L.S] by m_shabgard5991
m_shabgard5991
  • WpView
    Reads 8,927
  • WpVote
    Votes 1,491
  • WpPart
    Parts 40
برگشت پشت سرش رو نگاه کرد اون تابلوی بزرگ از پنجتاییشون که داشت می‌درخشید با اسم [ One Direction ] این آخرش بود... برای یک لحظه تمام خاطرات اون سالها از جلوی چشماش گذشت و نگاه آخرش رو به چشمای یکی از اون پسرا روی تابلو داد؛ خوب میدونست برای همیشه دلش پیشش میمونه... ~•°•°•☆☆☆•°•°•~ ▪️اینجا قراره یه فف عاشقانه و رئال از دوران واندی رو بخونید البته با روایتی متفاوت... ▪️داستان فقط برای دایرکشنرها نیست پس اگه دنبال یه داستان عمیق و خوب هستی بهم فرصت بده تجربش رو بهت بدم. ▪️این داستان نسبتا طولانیه پس لطفا صبور باشید و همراه نویسنده خودتون بمونید.
Themesses by Artazaj2005
Artazaj2005
  • WpView
    Reads 1,776
  • WpVote
    Votes 464
  • WpPart
    Parts 11
زین انقدر برات از خونه مینویسم تا برگردی.
Fire of the ocean [Z.M] [L.S] by marvin_lo
marvin_lo
  • WpView
    Reads 323
  • WpVote
    Votes 70
  • WpPart
    Parts 3
میدانم که روزی آتش وجودم خاموش خواهد شد؛ شاید با اشک‌های حزن انگیز قلبت یا شیون عشق ناتمام‌مان! اما حتی اگر این آتش به خاموشی دچار شود، ایمان داشته باش دود حاصل از آن همیشه در هوای عاشقان باقی خواهد ماند.