کاپل:Kookv_sope_namjin_Hopemin ژانر:اکشن،ماجراجویانه،درام،تاریخی،ترسناک،رمنس،اسمات،زندگینامه،جنگی ××××××× بدون اینکه سرش رو به سمت فرمانده برگردونه همون‌طور که زانو هاش رو بغل گرفته بود و سرش رو روی زانو هاش قرار داده بود گفت: +فرمانده وقتی دنیا بهت ضربه میزنه باید چیکار کنی؟ _نمیخوام بدونم چیکار باید بکنم.... فقط ادامه میدم، ادامه میدم و ادامه میدم جناب کیم..من ریسک سقوط رو قبول میکنم که لذت پرواز رو تجربه بکنم +اگه بیفتی چی؟؟ _اوه عزیزم اگه پرواز کنی چی؟؟ Kookv ××××××× به چشماش نگاه کردم و گفتم: _برات میجنگم اونقدر میجنگم که اگه تهش نشد تنها دلیلش این باشه که دیگه هیچ نفسی نداشتم که برات خرجش کنم Sope ××××××× _منو قضاوت نکن بچه تو از نصف چیزایی که من جون سالم به در بردم زنده بیرون نمیای _ببینم تو مطمئنی +آره گاهی زندگی خلاصه میشه توی ریسک کردن سر همه دارایی ها به خاطر هدفی که کسی قادر به دیدنش نیست جز خودت Hopemin ×××××××× +دوست دارم اونقدر بخندم که همه غم هام رو فراموش کنم اما من همیشه از شدت غم بوده که خندیدم Namjin

Coupel : kookv_yoonmin ژانر:اکشن-جنگی-تاریخی-ماجراجویانه-رمنس-درام -_-_-_-_-_-_-_-_-_- +و..ولم کن ب...بزار برم احمق عوضی آه پوزخندی زد و با حالت بچگونه و تعجب ساختگی گفت _واقعا بعد از یه عمری تازه آهویی مثل تو شکار کردم اونوقت ازم انتظار داری که بزارم بری؟؟ کمی ادای فکر کردن درآورد و بعد گفت: _نچ نچ من اونقدرا هم آدم بخشنده ای نیستم الهه کوچولوم. پس ازم اینو نخواه که دلم میشکنه تو که نمی‌خوای دلم بشکنه هوم؟ و بعد بی توجه به هرچیزی سرش رو دوباره توی گردن الهه کوچولوش دفن کرد و رایحش رو استشمام کرد. Kookv -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- +همیشه به خودم میگفتم حالا که کسی هست که تو رو به خاطر خودت دوست داره دیگه چی از زندگی میخوای حالا با اون از پس هرچیزی برمیای صدای هق هقش دل سنگ رو هم آب میکرد +اما حالا چی؟حالا که میبینم من فقط یه طعمه بودم تا تو رو به اهدافت برسونه قلبم ازین همه پستی و سنگدلیت به درد میاد. چ...چطور تونستی با من و خانوادم همچین کاری بکنی؟ Yoonmin

Accursed Genre: Historical..angst..smut..omegavers..mpreg Couple: kookv Sub Couple: kookmin..yoonmin Up Day: Monday خلاصه: تهیونگ به طور خیلییی اتفاقی اولین امگای تاریخه ک با وجود فقر و نداشتن پدر از مادر مریضش نگه داری میکنه. چی میشه اگر توی روز هیتش ولیعهد چین به رم بیاد و چی میشه اگر ولیعهد جفت تهیونگ باشه ...

[ ترجمه شده ] "وقتی جنگ تمام شود، ازدواج خواهیم کرد و من گل‌هایی به زیبایی تو پرورش خواهم داد و داستان ما از زیباترین داستان‌های عاشقانه در جهان خواهد بود." - نامه پیدا شده در جیب یک سرباز مرده، کاپیتان جئون جونگکوک، ۱۸۹۵. روزهای آپ: فعلا نامنظم [ از نویسنده اجازه گرفته شده ] writer on twt: @: ARTSEOULVK writer on ao3: @: louvrekvs

کاپل:کوکوی-kookv ژانر:تاریخی-رمنس_اسمات

┋⑉ 𝖭𝖺𝗆𝖾: Yūgen ┋⑉ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: فانتزی - افسانه‌ای - عاشقانه ┋⑉ 𝖢𝗈𝗎𝗉: #Hopemin - #KookV ┋⑉ 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: #Jill کلمه‌ی Yūgen در فرهنگ ژاپن به معنای «زیبایی عمیق و رازآلود» است. 🌙آنچه با خواندن هر سطر از این داستان انتظار شما را می‌کشد، یوگن نام دارد! دنیایی که هوسوک ولیعهد اول سرزمین افسانه‌ای هستش و تهیونگ محافظ شخصی ولیعهد... اطلاعیه: ⭕⚠️این سناریو یک داستان فانتزی و تخلیه که تو یه دنیای جادویی اتفاق می‌افته. پس واضحه که حین خوندنش، باید آمادگی پذیرش یه سری افسانه‌ها و اصطلاحاتی مثل جادو، طلسم، خون خاص و... رو داشته باشید. شخصیت‌های اصلی: تهیونگ، هوسوک، جیمین

[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] وقتی که امگای نارنگی مثل همیشه به کتابهاش پناه آورده بود تا شکستی که اخیراً خورده بود رو فراموش کنه، کتابی با اسم و طرحی جالب توجهش رو جلب کرد. زمانی که اون رو خوند متوجه‌ی چیز عجیبی شد؛ اتفاقات و شخصیت های اون کتاب واقعی بودن و حتی خودش هم توی ‌داستان بود! این یه‌جور پیشگویی بود؟ ولی چرا اون باید یه شخصیت شرور باشه؟ یعنی آخرش قراره که به همین سادگی نابود بشه؟ یکی به نارنگی کمک کنه.. · · ─────── ·𖥸· ─────── · · Name:Tangerine rescue operation[عملیات نجات نارنگی] Genre: Omegaverse, Fantasy, Romance, Fun, Maybe a little smut? Couple: Kookv Writer: Luna🌙 ◉Start:1401/06/28 ◉End: 1403/01/16 ░این فیکشن هیچ ارتباطی به زندگی و شخصیت واقعی آرتیست ها ندارد! همچنین فاقد اسما‌ت‌های مولایی است دوست عزیز🦭

☆ووت و کامنت در حین خواندن فیک،فراموش نشه☆ Name: Greedy Couple: KookV Genres: Historical . Drama . Romance . Angst . Classic . Smut Channel: Everythingaboutbtss Writer: sheri Up Time: نامشخص / متوقف شده "بیا به هم قول بدیم اُلیوِر ، بیا تو زندگی بعد برای هم باشیم ، جایی که نه رد خونی باشه و نه جنگی ... جایی که مجبور نباشم با دستهای خونی صورت سردت رو قاب کنم فرمانده ی من ...بیا به هم قول بدیم ... قول بدیم که این عشق نافرجام رو اونجا ادامه بدیم..." ---------------------------------------------------- -از من توقع نداشته باش که میون این همه کشت و کشتار ، عاشقانه دستت رو بگیرم و به کشورم پشت کنم! -توقعی ندارم...دیگه ندارم ، فرمانده !... من برای داشتنت جنگیدم ولی فکر کنم کافی نبوده...حداقل اونقدری نبوده که من رو به عنوان معشوقه ات بپذیری...انگار که تو فقط جنگ رو توی خون ریختن میبینی ، درحالی که من حتی برای یک نگاهت هم جنگیدم...جنگیدم و نفهمیدی...هیچوقت نمیفهمی... و این آخرین حرفهای ماتئو رو به فرمانده ای بود که صدای شکستن قلبش تا فرسخ ها به گوش می‌رسید...

زیبا و باوقار...آرام و قوی... شاید این کلمات برای توصیف آلفای قصر شرقی کافی بنظر میرسید ولی درواقع مغرور و مجنون برای توصیفش انتخاب بهتری بود... در این امپراطوری هر عشقی تاوانی داره...اما قلب های عاشق بیشماری بودن که تاوان عشق پاکشونو پذیرفته بودن... تاوانی که با فداکاری پرنسس مجنون میتونست وجود نداشته باشه... جدال بر سر تاج و تخت نیست...هر کس دنبال خواسته قلبی خودشه ولی هیچکس دنبال تاج و تخت نیست... کاپل:ویکوک/نامجین/یونمین(برادرشیپ)/لیتل دختر پسری ژانر:امگاورس/رمنس/تاریخی/رمزآلود/

(یاقوت سرخ) ❥⋅•⋅•┈┈┈┈⋅•⋅•⋅❥ _به صدای قلبت گوش کن و هرکاری که گفت، همون کارو انجام بده +از اعتماد کردن به قلبم پشیمون نمیشم؟ _اعتماد به قلبت پشیمونی میاره و اعتماد به عقلت حسرت...تو کدوم و ترجیح میدی؟ +به قلبم گوش کردم... _خب...چی گفت؟ +میشه بغلت کنم؟ ❥⋅•⋅•┈┈┈┈⋅•⋅•⋅❥ کاپل: کوکوی_سکرت ژانر: تاریخی _درام_فانتزی_سفر در زمان نویسنده: لونا ( کامل شده*) ورژن کوکمین فیک در همین اکانت اپ میشه...