[Completed]
"من گیر افتادم لوک، میتونی نجاتم بدی؟"
____
یا جایی که مایکل کلیفورد مرده و تنها کسی که میتونه باهاش ارتباط برقرار کنه؛ لوک همینگزه.
شروع: بیست و نهم آپریل، سال دوهزار و بیست و یک
پایان: بیست و سوم جولای، سال دوهزار و بیست و یک
ولی اون صندوق بیشتر از همه نظرشو جلب کرده بود و میخواست بدونه توش چیه
کل سعی کرد حدس بزنه
ولی هرچی فکر کرد چیزی به ذهنش نرسید
شاید یه عروسکه
یا یه کتاب
یا یچیزی تو این مایه ها
ولی باز بنظرش اینا چیز مهمی نبود که توی یه صندوق با رمزو قفل باشه...
["Calum,why his body is cold?
why you are crying?."
Hazel boy says,with teary eyes,Calum tried to talk,it was NOT gonna be easy,
"Because he's gone Ashton."]
A Lashton love story by Violet.