favorite
6 stories
جبران می کنم ( پایان يافته ) by baharan_kim
baharan_kim
  • WpView
    Reads 65,128
  • WpVote
    Votes 11,124
  • WpPart
    Parts 43
داستان درمورد یه پسربچه ۱۴ ساله‌ است که به خاطر ناهنجاری های رفتاری مثل دزدی کردن تو مرکز بازپروری زندگی می کنه اما يک دفعه شیائو جان به عنوان قیم اونو از مرکز در میاره درحالی که ازش متنفره
نمیذارم بری by negar_mazaneh
negar_mazaneh
  • WpView
    Reads 14,899
  • WpVote
    Votes 3,273
  • WpPart
    Parts 31
نگاهی به چهره ی غرق در خوابش انداخت.دست ظریفش را در دست گرفت وبوسه ای بر کف آن زد "الان دیگه همه ی وجودمو به تو سپردم،میشه همین جا نگهش داری؟"ومحکم دست را مشت کردو روی قلبش گذاشت. "میشه همین جا نگهشون داری و پسش ندی؟وقتی همه ی وجودم اینجاست،تو سینت، حالم خوبه...از پس همه چیز برمیام" نمیدانست چندبار آن مشت کوچک را بوسیده بود "اگه نتونم هیچوقت داشته باشمت قول میدم اینقدر دوباره متولد بشم تا ببینمت،اون وقت دیگه نمیبازمت" و رفت تا گوشه ای ببارد. جنایی...انگست...عاشقانه هپی اند...جان تاپ
Don't say goodbye by WangMaral
WangMaral
  • WpView
    Reads 11,841
  • WpVote
    Votes 2,219
  • WpPart
    Parts 24
وانگ ییبو یه سلبریتی معروفه که ناگهان حادثه ای تمام زندگی شخصی و حرفه ایش رو نابود می کنه "قتل" وانگ ییبو حالا یک متهم به قتله و از طرف تمام مردم به بدترین شکل طرد میشه شیائو جان مردیه که دورادور مثل سایه مراقب ییبوئه اما نمیتونه خودش رو بهش نشون بده اما دست سرنوشت بالاخره این دو نفر رو بعد از سالها دوباره سر راه هم قرار میده........
عشق زرد  by baharan_kim
baharan_kim
  • WpView
    Reads 36,483
  • WpVote
    Votes 7,551
  • WpPart
    Parts 41
داستان زندگی ییجانی داریم... تفاوت سنی ۶ سال تاپ ییبو باتم جان ییبو پسر و نائب رئیس شرکت‌ بزرگ تجاری وانگ و جان یکی از پايه های مهم شرکت جان ییبو رو دوست نداره و در عوض عاشق يکی از نزدیک ترین افراد ییبو اما ییبو با علم بر این که‌ جان عاشقه و تو رابطه رسمی هست عاشق اونه و برای این عشق خودش رو فدا می کنه
Step father (Completed)  by mirror_77
mirror_77
  • WpView
    Reads 67,684
  • WpVote
    Votes 14,521
  • WpPart
    Parts 73
با تو همه چی برام قشنگ تره... همه چی متفاوت تره... وقتی با توام دنیا رو جور دیگه ای میبینم... برام دیگه مهم نیست کجا باشم... چون بعد از اون اتفاقا تازه متوجه شدم عشق یعنی چی! عشق یعنی تو!!! پس تو هرجا بری...منم باهات میام! ای آن که آن چنان دوستت داشتم که عشق آتش گرفت! دوستت دارم❤️ داستان پسری که پدر خوانده اش خانواده، دوست و معشوقش شد.
+11 more
Forever & everything (Complete)  by zahrasuju
zahrasuju
  • WpView
    Reads 19,697
  • WpVote
    Votes 3,173
  • WpPart
    Parts 16
گذشته مانند وزنه ای روی دوش شیائو ژان سنگینی می کند. او گذشته اش را به دنبال خود می کشد در حالی که ذره ذره وجودش زیر این بار خورد می شود. او رئیس یکی از بزرگترین کمپانی های ساخت تلفن همراه در دنیاست. رئیسی با صورت و رفتاری از یخ وانگ ییبو پسری که سعی می کند اجازه ندهد گذشته مانع حرکتش رو به جلو شود.او که قرار است به عنوان دستیار شیائو ژان کار کند چگونه می تواند با سرنوشت مواجه شود؟